پرسش های خداوند از ما - ۱۲

سؤال دوازدهم 

 

 

سوره یوسف - آیه ۳۹

نظرات 68 + ارسال نظر
الهام محمدی- سازمان مرکزی دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:51 ق.ظ

آیا خدایان متعدد بهتر است یا الله آن خدای یکتای غالب بر همگان؟)
تنها معبودی که مبدا و معاد موجودات است خدای تعالی است نه معبود های دیگر و اینکه فرمود آیا خدا بهتر است یا اربابهای متفرق از این جهت بوده که مردم ملائکه را می پرستیدند و خدای تعالی احدی الذات و صفات است یعنی در موجود بالذات بودن واحد است و هیچ چیزی در قبالش نیست مگر اینکه موجود به وسیله اوست نه مستقل در وجود و همچنین واحد در صفات است یعنی هیچ صفتی که دارای حقیقت و واقعیت است تصور نمی شود مگر اینکه عین ذات اوست و در نتیجه او بر هر چیز قاهر است و هیچ چیز بر او قاهر نیست.

ابوذر شیخی زاده ـ الهیات ـ علوم قرآ دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 06:56 ب.ظ

آیا خدایان متعدد بهتر است یا الله آن خدای یکتای غالب بر همگان؟
پروردگارا مرا ببخش که بر سر سفره لطف تو روزی می خورم ولی تو را فراموش کرده‌ام و دل به مخلوقات تو سپرده‌ام.خداوندا کمکم کن تا توکل بر تو پایه‌های زندگی‌ام را بسازد.یا انیس المتوکلین....

جعفرنداف شرق سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:04 ق.ظ

ایا(پرستش ) خدایان متعدد بهتر است یا خداوند قهار یکتا
مسلم است که پرستش خدای تبارک تعالی برتر است از خدایان متعدد امروز ما گرچه به ظاهر بت ویا بتهایی را مانند گذشته نداریم ولی شرک خفی وجلی در بین انسانها که هنوز به خدای واحد ایمان ندارند وجود دارد عبادت وپرستش الهی باید خالص باشد امروز در بین انسانها پول ـ مقام ـ عنوان ـ منافع مادی و... با خدای ایشان رقابت می کند !!!در روایت است که شرک به خدا حتی می تواندهمانند رد پای مورچه بر سنگ سیاه در شب تارخفیف یباشد ولی وجود داردانسان قرن بیستم بت سنگی نمی پرستدولی بدتر از انسان جاهل قرون گذشته به خداوند مشرک است

صدیقه عشقی - سازمان مرکزی سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:20 ق.ظ

اى دو رفیق زندانیم آیا خدایان پراکنده بهترند یا خداى یگانه مقتدر ؟
هنگامى که یوسف با ذکر بحث گذشته ، دلهاى آن دو زندانى را آماده پذیرش حقیقت توحید کرد رو به سوى آنها نمود و چنین گفت . اى همزندانهاى من . آیا خدایان پراکنده و معبودهاى متفرق بهترند یا خداوند یگانه یکتاى قهار و مسلط بر هر چیز (یا صاحبى السجن أ أ رباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار).
گوئى یوسف مى خواهد به آنها حالى کند که چرا شما آزادى را در خواب مى بینید چرا در بیدارى نمى بینید؟ چرا؟ آیا جز این است که این پراکندگى و تفرقه و نفاق شما که از شرک و بت پرستى و ارباب متفرقون سرچشمه مى گیرد، سبب شده که طاغوتهاى ستمگر بر شما غلبه کنند، چرا شما زیر پرچم توحید جمع نمى شوید و به دامن پرستش الله واحد قهار دست نمى زنید تا بتوانید این خودکامگان ستمگر را که شما را بیگناه و به مجرد اتهام به زندان مى افکنند از جامعه خود برانید.
سپس اضافه کرد این معبودهائى که غیر از خدا براى خود ساخته اید چیزى جز یک مشت اسمهاى بى مسمى که شما و پدرانتان آنها را درست کرده اید نیست (ما تعبدون من دونه الا اسماء سمیتموها انتم و آباؤ کم ).
اینها امورى است که خداوند دلیل و مدرکى براى آن نازل نفرموده بلکه ساخته و پرداخته مغزهاى ناتوان شما است (ما انزل الله بها من سلطان ).
بدانید حکومت جز براى خدا نیست و به همین دلیل شما نباید در برابر این بتها و طاغوتها و فراعنه سر تعظیم فرود آورید (ان الحکم الا لله ).
و باز براى تاکید بیشتر اضافه کرده : خداوند فرمان داده جز او را نپرستید

مژگان ثابت تیموری- پژوهشکده علووم گ سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:50 ق.ظ

اى دوستان زندانى من آیا خدایان پراکنده بهترند یا خداوند واحد قهار؟.

((خدایا ای یگانه هستی بخش و ای خالق متعال جز تو از چه کسی یاری بجویم که آبرویم بر باد ندهد و نگهبان اسرار من باشد . خدایا جز تو چه کسی را توان است که امور را اجرا کند در حالیکه همه مخلوق توهستند و تو خالق آنها و تو از ظرفیت مخلوقاتت بهتر از خود آنها خبر داری خدایا بندگانت را از قرار گرفتن در راه گمراهی و توسل به غیر خود محفوظ بدار و مصائب سخت را بر بندگان ضعیفی چون من حقیر وارد مکن که در حل آن عاجز بمانیم و به غیر تو متوسل شویم خدایا توکل بندگانت را زیاد کن و مارار دمی به حال خود وامگذار.))
پروردگارا هنگامی که ابراهیم (ع) بتها را شکست تا بی اختیار بودن و بی اراده بودن آنها را بر مردمان سیه دل ثابت نماید و آنگاه که محمدت(ص) بتهای کعبه را شکست تا بندگان را از عبادت کعبه بتها مانع باشد برای پیروانش مکتب یکتائی را به جا گذاشت و اگر من و ما پیرو آن محمدیم ؛ پس نباشد و نشاید که به غیر تو کسی را واسطه رسیدن به تو و حاجات دنیائیمان کنیم.

هنگامى که یوسف ، دلهاى دو زندانى هم بندش را آماده پذیرش حقیقت توحید کرد رو به سوى آنها نمود و چنین گفت . اى همزندانهاى من . آیا خدایان پراکنده و معبودهاى متفرق بهترند یا خداوند یگانه یکتاى قهار و مسلط بر هر چیز (یا صاحبى السجن أ أ رباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار).
گوئى یوسف مى خواهد به آنها حالى کند که چرا شما آزادى را در خواب مى بینید چرا در بیدارى نمى بینید؟ چرا؟ آیا جز این است که این پراکندگى و تفرقه و نفاق شما که از شرک و بت پرستى و ارباب متفرقون سرچشمه مى گیرد، سبب شده که طاغوتهاى ستمگر بر شما غلبه کنند، چرا شما زیر پرچم توحید جمع نمى شوید و به دامن پرستش الله واحد قهار دست نمى زنید تا بتوانید این خودکامگان ستمگر را که شما را بیگناه و به مجرد اتهام به زندان مى افکنند از جامعه خود برانید.
ارباب متفرقون و هدفهاى پراکنده ، و معبودهاى مختلف ، سرچشمه تفرقه و پراکندگى در اجتماعند و تا تفرقه و پراکندگى وجود دارد طاغوتها و جباران بر مردم مسلطند، لذا براى قطع ریشه آنها دستور داد که از شمشیر براى توحید استفاده کنند تا مجبور نباشند آزادى را به خواب ببینند بلکه آن را در بیدارى مشاهده کنند.و آن روز که ملتها به قدرت توحید و وحدت کلمه آشنا شوند و همگى زیر پرچم الله الواحد القهار جمع گردند و به نیروى عظیم خود پى برند آن روز روز نابودى آنها است ، این درس بسیار مهمى است براى امروز ما و براى فرداى ما و براى همه انسانها در کل جامعه بشرى و در سراسر تاریخ .
مخصوصا توجه به این نکته ضرورت دارد که یوسف مى گوید: حکومت مخصوص خداست (ان الحکم الا لله ) و سپس تاکید مى کند پرستش و خضوع و تسلیم نیز فقط باید در برابر فرمان او باشد (امر الا تعبدوا الا ایاه ) و سپس تاکید مى کند آئین مستقیم و پا بر جا چیزى جز این نیست (ذلک الدین القیم ) ولى سرانجام این را هم مى گوید که با همه این اوصاف متاسفانه اکثر مردم از این واقعیت بى خبرند (و لکن اکثر الناس لا یعلمون ) و بنابراین اگر مردم آموزش صحیح ببینند و آگاهى پیدا کنند و حقیقت توحید در آنها زنده شود این مشکلاتشان حل خواهد شد.

معظمی سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:07 ق.ظ

ای دوستان زندانی من ! آیا خدایان پراکنده بهترند ، یا خداوند یکتای پیروز ؟! این معبودهایی که غیر از خدا می پرستید ، چیزی جز اسمهایی ( بی مسما ) که شما و پدرانتان آنها را خدا نامیده اید ، نیست ، خداوند هیچ دلیلی بر آن نازل نکرده ، حکم تنها از آن خداست . فرمان داده که غیر از او را نپرستید ! این است آیین پا برجا ، ولی بیشتر مردم نمی دانند.

محسن برغمدی ـدانشگده تربیت بدنی سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:30 ق.ظ

اى دوستان زندانى من آیا خدایان پراکنده بهترند یا خداوند واحد قهار؟.
زندان یا کانون تربیت ؟.
هنگامى که یوسف با ذکر بحث گذشته ، دلهاى آن دو زندانى را آماده پذیرش حقیقت توحید کرد رو به سوى آنها نمود و چنین گفت . اى همزندانهاى من . آیا خدایان پراکنده و معبودهاى متفرق بهترند یا خداوند یگانه یکتاى قهار و مسلط بر هر چیز
گوئى یوسف مى خواهد به آنها حالى کند که چرا شما آزادى را در خواب مى بینید چرا در بیدارى نمى بینید؟ چرا؟ آیا جز این است که این پراکندگى و تفرقه و نفاق شما که از شرک و بت پرستى و ارباب متفرقون سرچشمه مى گیرد، سبب شده که طاغوتهاى ستمگر بر شما غلبه کنند، چرا شما زیر پرچم توحید جمع نمى شوید و به دامن پرستش الله واحد قهار دست نمى زنید تا بتوانید این خودکامگان ستمگر را که شما را بیگناه و به مجرد اتهام به زندان مى افکنند از جامعه خود برانید.

زهره بهبودی-مدیریت تربیت بدنی سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:32 ق.ظ

زندان یا کانون تربیت ؟.
هنگامى که یوسف با ذکر بحث گذشته ، دلهاى آن دو زندانى را آماده پذیرش حقیقت توحید کرد رو به سوى آنها نمود و چنین گفت . اى همزندانهاى من . آیا خدایان پراکنده و معبودهاى متفرق بهترند یا خداوند یگانه یکتاى قهار و مسلط بر هر چیز (یا صاحبى السجن أ أ رباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار).
گوئى یوسف مى خواهد به آنها حالى کند که چرا شما آزادى را در خواب مى بینید چرا در بیدارى نمى بینید؟ چرا؟ آیا جز این است که این پراکندگى و تفرقه و نفاق شما که از شرک و بت پرستى و ارباب متفرقون سرچشمه مى گیرد، سبب شده که طاغوتهاى ستمگر بر شما غلبه کنند، چرا شما زیر پرچم توحید جمع نمى شوید و به دامن پرستش الله واحد قهار دست نمى زنید تا بتوانید این خودکامگان ستمگر را که شما را بیگناه و به مجرد اتهام به زندان مى افکنند از جامعه خود برانید.

آیا خدایان پراکنده بهترند یا خداوند واحد قهار؟
. آیا خدایان پراکنده و معبودهاى متفرق بهترند یا خداوند یگانه یکتاى قهار و مسلط بر هر چیز (یا صاحبى السجن أ أ رباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار).
گوئى یوسف مى خواهد به آنها حالى کند که چرا شما آزادى را در خواب مى بینید چرا در بیدارى نمى بینید؟ چرا؟ آیا جز این است که این پراکندگى و تفرقه و نفاق شما که از شرک و بت پرستى و ارباب متفرقون سرچشمه مى گیرد، سبب شده که طاغوتهاى ستمگر بر شما غلبه کنند، چرا شما زیر پرچم توحید جمع نمى شوید و به دامن پرستش الله واحد قهار دست نمى زنید تا بتوانید این خودکامگان ستمگر را که شما را بیگناه و به مجرد اتهام به زندان مى افکنند از جامعه خود برانید.
سپس اضافه کرد این معبودهائى که غیر از خدا براى خود ساخته اید چیزى جز یک مشت اسمهاى بى مسمى که شما و پدرانتان آنها را درست کرده اید نیست (ما تعبدون من دونه الا اسماء سمیتموها انتم و آباؤ کم ).
اینها امورى است که خداوند دلیل و مدرکى براى آن نازل نفرموده بلکه ساخته و پرداخته مغزهاى ناتوان شما است (ما انزل الله بها من سلطان ).

فاطمه شریف-مهنذسی سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:39 ق.ظ

گوئى یوسف مى خواهد به آنها حالى کند که چرا شما آزادى را در خواب مى بینید چرا در بیدارى نمى بینید؟ چرا؟ آیا جز این است که این پراکندگى و تفرقه و نفاق شما که از شرک و بت پرستى و ارباب متفرقون سرچشمه مى گیرد، سبب شده که طاغوتهاى ستمگر بر شما غلبه کنند، چرا شما زیر پرچم توحید جمع نمى شوید و به دامن پرستش الله واحد قهار دست نمى زنید تا بتوانید این خودکامگان ستمگر را که شما را بیگناه و به مجرد اتهام به زندان مى افکنند از جامعه خود برانید.
سپس اضافه کرد این معبودهائى که غیر از خدا براى خود ساخته اید چیزى جز یک مشت اسمهاى بى مسمى که شما و پدرانتان آنها را درست کرده اید نیست (ما تعبدون من دونه الا اسماء سمیتموها انتم و آباؤ کم ).
اینها امورى است که خداوند دلیل و مدرکى براى آن نازل نفرموده بلکه ساخته و پرداخته مغزهاى ناتوان شما است (ما انزل الله بها من سلطان ).
بدانید حکومت جز براى خدا نیست و به همین دلیل شما نباید در برابر این بتها و طاغوتها و فراعنه سر تعظیم فرود آورید (ان الحکم الا لله ).
و باز براى تاکید بیشتر اضافه کرده : خداوند فرمان داده جز او را نپرستید (امر ان لا تعبدوا الا ایاه ).

--------------------------------------------------------------------------------

اعظم بدری - سازمان مرکزی سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:29 ب.ظ

ای دوستان من آیا خداوندگان گوناگون بهتر است یا خداوند قهار . خداوند در این آیه اصل توحید را متذکر می گردد که مومنین اگر با آگاهی نسبت به توحید و اشکال گوناگونش که در حکومت و جامعه و فرهنگ آیین پابرجای الهی دارد آشنا گردند هیچگاه در ورطه نفاق و دورویی و شرک و بت پرستی گرفتار نمی شوند که تمسک جستن به حکومتی غیر از خداوند یعنی تن دادن به مصیبتها و بدبختیها که دامنگیرشان خواهد شد و نفاق و تفرقه و شرکت باعث می گردد که طاغوت و ستمگران بر آنان غلبه یابند .

سید سعید حجت( پژوهشکده علوم گیاهی) سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:34 ب.ظ

سوال دوازدهم
آیه39 سوره یوسف
بسم الله الرحمن الرحیم
یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ
ای دو زندانی ، آیا خدایان متعدد بهتر است یا الله آن خداوند یکتای غالب بر همگان

گوئى یوسف مى خواهد به آنها حالى کند که چرا شما آزادى را در خواب مى بینید چرا در بیدارى نمى بینید؟ چرا؟ آیا جز این است که این پراکندگى و تفرقه و نفاق شما که از شرک و بت پرستى و ارباب متفرقون سرچشمه مى گیرد، سبب شده که طاغوتهاى ستمگر بر شما غلبه کنند، چرا شما زیر پرچم توحید جمع نمى شوید و به دامن پرستش الله واحد قهار دست نمى زنید تا بتوانید این خودکامگان ستمگر را که شما را بیگناه و به مجرد اتهام به زندان مى افکنند از جامعه خود برانید.سپس اضافه کرد این معبودهائى که غیر از خدا براى خود ساخته اید چیزى جز یک مشت اسمهاى بى مسمى که شما و پدرانتان آنها را درست کرده اید نیست (ما تعبدون من دونه الا اسماء سمیتموها انتم و آباؤ کم ).اینها امورى است که خداوند دلیل و مدرکى براى آن نازل نفرموده بلکه ساخته و پرداخته مغزهاى ناتوان شما است (ما انزل الله بها من سلطان ).بدانید حکومت جز براى خدا نیست و به همین دلیل شما نباید در برابر این بتها و طاغوتها و فراعنه سر تعظیم فرود آورید (ان الحکم الا لله ).و باز براى تاکید بیشتر اضافه کرده : خداوند فرمان داده جز او را نپرستید (امر ان لا تعبدوا الا ایاه ).جمله " ءارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار " در سیاق بیان دلیل بر معین شدن خدای تعالی برای پرستش است و به عبارت روشن تر اگر فرض شود که میان عبادت خدا و سایر معبودهای ادعائی تردید شود ، عبادت خدای تعالی متعین است ، نه اینکه بخواهد بگوید : حق موجود تنها خدای تعالی است نه ارباب های غیر او و یا اینکه بگوید : تنها معبودی که مبدا و معاد موجودات است خدای تعالی است ، نه معبودهای دیگر ، زیرا این چند معنا با کلمه خیر سازگار نیست چون این کلمه را درباره چیزی اطلاق می کنند که از جهت مطلوبیت و اخذ به نحوی تعین داشته باشد ، پس اینکه فرمود " آیا خدا بهتر است یا ارباب های متفرق " مقصودش از این پرسش ، تعین یکی از دو طرف بوده از نظر اخذ ، و اخذ ارباب همان عبادت و پرستش آن است و اگر معبودهای مردم معاصر خود را " ارباب متفرق " نامیده از این جهت بوده که مردم ملائکه را می پرستیدند و معتقد بودند که ملائکه صفات خدا و یا تعینات ذات مقدس اویند ، وجهات خیر و سعادت در عالم هر کدام به یکی از آنها مستند است خلاصه ، در میان صفات خدا نظمی طولی و یا عرضی قائل بودند که خود مستلزم تفرقه در آنها بود ، و هر صفتی را به اعتبار شان و موقعیتی که دارد
می پرستیدند : یکی را اله علم و یکی را اله قدرت ، یکی را اله آسمان و یکی را اله زمین ، یکی را اله حسن و یکی را اله حب و یکی را اله امنیت و فراوانی ارزاق می شمردند و نیز جن را می پرستیدند و آنها را مبادی شر در عالم دانسته ، مرگ و میر و زوال نعمت و فقر و زشتی و درد و اندوه و امثال آن را به آنها استناد می دادند و نیز کملین از اولیاء و جباران از سلاطین و پادشاهان و امثال ایشان را می پرستیدند ، و در نتیجه خدایان متفرقی را پرستش می کردند ، چون معلوم است که اعیان کملین و جن و ملک و همچنین بتها و تمثالهایی که از آنان درست می کردند تا به وسیله آنها به آنان توجه نمایند متعدد و متفرق بودند تقابلی که میان جمله " ءارباب متفرقون " با جمله " ام الله الواحد القهار " برقرار نموده خود افاده می کند که کلمه الله در نظر معنا خلاف آنچه را که از ارباب متفرق فهمیده می شود افاده می کند ، چون تقابل ناگزیر میان دو چیز می اندازند که خلاف و ضد یکدیگرند / بنابراین ، کلمه مذکور علمی است ( البته علمیتش به خاطر غلبه در استعمال پیدا شده ) که هر جا به میان آید مقصود از آن ذات مقدس الهی است که حقیقت است و بطلان در او را ندارد ، وجود است و عدم و فناء در او راه نمی یابد ، و چنین وجودی ممکن نیست که حد محدود و امد ممدوی برایش فرض شود ، زیرا هر محدودی پس از حدش معدوم است ، و هر ممدودی بعد از امدش باطل ، پس خدای تعالی ذاتی است غیر محدود و وجودی است واجب و غیر متناهی و چون چنین است ممکن نیست صفتی برایش فرض شود که خارج از ذات و مباین با خود او باشد ، همچنانکه حال صفات او همینطور است ، چون اگر ذات او با صفاتش مغایر باشد لازمه اش این می شود که ذاتش محدود باشد و در ظرف صفت موجود نباشد ، و محتاج باشد صفت را در ظرف خود نیابد و همچنانکه ممکن نیست میان ذات و صفاتش مغایرت باشد میان صفات ذاتیش از قبیل علم و قدرت و حیات نیز ممکن نیست مغایرت و جدایی را فرض کرد ، زیرا مغایرت در آنها نیز باعث محدودیت می شود ، چون وقتی مثلا علم غیر از قدرت و حیات باشد باید علم محدود باشد و در ظرف قدرت و حیات وجود نداشته باشد ، و همچنین قدرت و حیات ، و اگر در داخل ذات حدودی فرض شود که داخل حد در خارج آن وجود نداشته باشد قهرا ذات با صفات هم متغایر می شود ، و کثرت و حد پدید می آید ، و همه اینها اموری است که وثنیها بر حسب آنچه که از معارف ایشان در دست است بدان اعتراف دارند بنابراین ، مثبتین خدای سبحان اگر التفات و توجه داشته باشند ، شکی نخواهند داشت که خدای سبحان موجودی است که وجودش فی نفسه و ثبوتش بذاته است ، و غیر او هیچ موجودی بدین صفت نیست ، و او هر چه از صفات کمال که دارد عین ذاتش می باشد ، نه زائد بر آن و همچنین خود صفاتش نیز زائد بر یکدیگر نیست بلکه عین هم است ، پس او در عین اینکه علم است قدرت و حیات نیز هست پس خدای تعالی احدی الذات و الصفات است ، یعنی در موجود بالذات بودن واحد است و هیچ چیزی در قبالش نیست مگر آنکه موجود به وسیله اوست ، نه مستقل در وجود ، و همچنین واحد در صفات است ، یعنی هیچ صفتی که دارای حقیقت و واقعیت باشد تصور نمی شود مگر اینکه عین ذات او است ، و در نتیجه او بر هر چیز قاهر است و هیچ چیز بر او قاهر نیست اشاره به این معانی بود که یوسف را وادار کرد به اینکه خدا را به وحدت و قهاریت توصیف نموده و بگوید : " ام الله الواحد القهار " یعنی او واحد است ، اما نه واحدی عددی که اگر یکی دیگر اضافه اش شود دو تا گردد ، بلکه واحدی است که نمی توان در قبالش ذات دیگری تصور کرد ، زیرا هر چیز که تصور و فرض شود وجودش از اوست نه از خودش و نیز نمی توان در قبالش صفتی فرض کرد ، و هر چه فرض شود عین ذات او است ، و اگر عین ذات او نباشد باطل خواهد شد ، و همه اینها به خاطر این است که خدای تعالی وجودی است بحت ( خالص ) و بسیط که به هیچ محدود و به هیچ نهایتی منتهی نمی شود و با این سؤال و توصیف اربابها به وصف تفرق ، و توصیف خدای تعالی به وصف واحد و قهار ، حجت را بر خصم تمام کرد ، زیرا واحد و قهار بودن خدای تعالی هر تفرقه ای را که میان ذات و صفات فرض شود باطل می سازد ، پس ذات عین صفات ، و صفات عین یکدیگرند ، و هر که ذات خدای را بپرستد ذات و صفات را پرستیده ، و هر که علم او را بپرستد ذات او را هم پرستیده ، و اگر علم او را بپرستد و ذاتش را نپرستد نه او را پرستیده و نه علم او را ، و همچنین سایر صفات او پس اگر میان عبادت او و یا ارباب متفرق تردیدی فرض شود ، عبادت او متعین است ، نه ارباب متفرق ، زیرا ممکن نیست ارباب متفرق فرض بشود و در عین حال تفرقه در عبادت لازم نیاید شبهه ای که در این میان باقی می ماند و عموم بت پرستان بدان اعتماد نموده اند این است که خدای سبحان شانش اجل و ارفع از آن است که عقول ما به او احاطه یابد و یا فهم ما او را درک نماید ، و چون چنین است ممکن نیست بتوانیم با عبادت متوجه او شویم ، و نمی توانیم با اظهار عبودیت و خضوع در برابرش به درگاهش تقرب جوییم آنچه برای ما امکان دارد این است که متوجه بعضی از مخلوقات شریفه او که در تدبیر نظام عالمی تاثیر دارند شده و به وسیله آنها به درگاه او تقرب جوییم و آنها نزد او شفیعمان شوند ، در مقام پاسخ از این سؤال یوسف ( علیه السلام ) فرمود : " ما تعبدون من دونه الا اسماء " ماتعبدون من دونه الا اسماء سمیتموها انتم و آباؤکم ما انزل الله بها من سلطان ان الحکم الا لله امر الا تعبدوا الا ایاه یوسف ( علیه السلام ) نخست خطاب را به دو رفیق زندانیش اختصاص داد و سپس عمومیش کرد ، چون حکمی که در آن خطابست اختصاص به آن دو نداشته ، بلکه همه بت پرستان با آن دو نفر شرکت داشته اند و تعبیر " ما تعبدون الا اسماء " کنایه از این است که مسمیاتی در وراء این اسماء وجود ندارد ، و در نتیجه عبادت ایشان در مقابل اسمایی از قبیل اله آسمان و اله زمین و اله دریا و اله خشکی و اله پدر و اله مادر و اله فرزند و نظایر آن صورت می گیرد و این معنا ( که در ورای این اسماء مسمیاتی وجود ندارد ) را با جمله " انتم و آباؤکم " تاکید نمود ، چه از این جمله حصر استفاده می شود ، و معنایش این است که این اسامی را غیر خود شما کسی وضع نکرده ، تنها شما و پدرانتان آنها را وضع نموده اید آنگاه برای بار دوم این معنا را با جمله " ما انزل الله بها من سلطان " تاکید کرد ، چون " سلطان " به معنای برهان است چون برهان بر عقول سلطنت دارد ، و معنای جمله این است که : خداوند درباره این اسماء و این نامگذاریها برهانی نفرستاده که دلالت کند بر اینکه در ماورای آنها مسمیاتی وجود دارد ، تا در نتیجه الوهیت را برای آنها ثابت نموده عبادت شما و آنها را تصحیح نماید ممکن هم هست ضمیر " بها " به عبادت برگردد ، و معنا این باشد که : خداوند حجتی بر پرستش آنها نفرستاده ، مثلا برای آنها شفاعت اثبات نکرده ، و یا آنها را مستقل در تاثیر ندانسته تا عبادت و توجه به آنها صحیح شود ، چون به هر حال امور به دست خداست ، ( او باید در این باره اجازه دهد ) و جمله " ان الحکم الا الله " اشاره به همین نکته دارد و مفاد این جمله جای هیچگونه تردیدی نیست ، زیرا حکم در هر امری که تصور شود جز از ناحیه کسی که مالک و متصرف به تمام معنای در آن باشد صحیح و نافذ نیست و در تدبیر امور عالم و تربیت بندگان مالکی حقیقی و مدبری واقعی جز خدای سبحان وجود ندارد ، پس حکم هم به حقیقت معنای کلمه منحصرا از آن اوست و این جمله ، جمله مفیدی است که هم نسبت به ما قبل خود و هم نسبت به ما بعد خود فایده می دهد ، زیرا هر دو را با هم تعلیل می کند اما فایده اش نسبت به ماقبلش یعنی جمله " ما انزل الله بها من سلطان " قبلا گذشت و اما فایده اش نسبت به بعدش یعنی جمله " امر الا تعبدوا الا ایاه " برای اینکه این جمله طرف اثبات حکم را متضمن است ، همچنانکه جمله قبل از آن طرف نفی حکم را متضمن بود ، و می فرمود : " ما انزل الله بها من سلطان " و جمله مورد بحث می فهماند که حکم خدا در هر دو طرف نافذ است پس کانه وقتی گفته شده : " خداوند سلطان و برهانی بر آن نفرستاده " کسی پرسیده : " پس درباره عبادت چه حکمی کرده ؟ " در جواب گفته شده : " خداوند امر کرده که کسی را جز او نپرستید " و به همین منطور جمله را فعلیه آورده و معنای آیه - و خدا داناتر است این است که : شما به غیر خدا نمی پرستید مگر اسمائی بدون مسمی که وضعشان نکرده مگر خود شما و پدرانتان ، بدون اینکه از ناحیه خدای سبحان برهانی بر آن آمده باشد ، و دلالت کند بر اینکه شفعائی هستند در درگاه خدا ، و یا سهمی از استقلال در تاثیر دارند آری ، چنین برهانی از ناحیه خدا نیامده تا برای شما مجوز عبادت باشد و شما با پرستش آنها از شفاعتشان بهره مند شوید ، و یا از خیرات آنها برخوردار و از شرشان ایمن گردید و اما اینکه فرمود : " ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون " اشاره است به توحید و نفی شریکی که قبلا بیان کرده بود و کلمه " قیم " به معنای قائم به امری است که در قیام خود و تدبیر آن امر قوی باشد و یا به معنای کسی است که قائم به پای خود بوده دچار تزلزل و لغزش نگردد / معنای آیه این است که : تنها دین توحید است که قادر بر اداره جامعه و سوقش به سوی سر منزل سعادت است ، و آن تنها دین محکمی است که دچار تزلزل نگشته تمامی معارفش حقیقت است و بطلان در آن راه ندارد ، و همه اش رشد است و ضلالتی در آن یافت نمی شود ، و لیکن بیشتر مردم بخاطر انس و ذهنی که به محسوسات دارند ، و به خاطر اینکه در زخارف دنیای فانی فرو رفته اند و در نتیجه سلامت دل و استقامت عقل را از دست داده اند ، این معنا را درک نمی کنند آری ، اکثریت مردم را کسانی تشکیل می دهند که همه همشان زندگی ظاهر دنیا است و از آخرت روی گردانند اما اینکه گفتیم " رشد در پیروی دین توحید است و معارفش همه حقیقت و مطابق با واقع است " در بیان و توضیحش همان برهانی که یوسف ( علیه السلام ) اقامه کرده بود کافی است و اما اینکه گفتیم " تنها دین توحید قادر بر اداره جامعه انسانی است " دلیلش این است که نوع انسانی وقتی در سیر زندگیش سعادتمند می شود که سنن حیاتی و احکام معاش خود را بر اساس حق و مبنایی که مطابق با واقع باشد بنا نماید و در مقام عمل هم بر طبق آن عمل نماید ، نه اینکه بر مبنای باطل و خرافی و فاقد تکیه گاهی ثابت بنا کند / پس از همه آنچه گفته شد این معنا روشن گردید که : هر دو آیه مورد بحث ، یعنی آیه " یا صاحبی السجن - تا جمله
ان لا تعبدوا الا ایاه " مجموعا یک برهان است بر توحید در عبادت ، و حاصلش این است : هر معبودی که فرض شود ، پرستشش به خاطر الوهیتی است که در ذات آن معبود است و به خاطر وجوب ذاتی وجوب اوست ، و خدای سبحان در وجودش واحد و قهار است ، و نه دومی برایش تصور می شود ، و نه با تاثیرش مؤثری دیگر فرض دارد ، پس دیگر هیچ معنای صحیحی برای تعدد آلهه تصور نمی شود ، و اگر پرستش معبود برای این است که معبود مفروض شفیع در درگاه خداست ، دلیلی بر شفیع بودن آن در دست نیست ، زیرا اگر باشد باید از ناحیه خود خدای تعالی باشد و از ناحیه خدا هیچ دلیلی بر شفیع بودن آلهه نرسیده ، علاوه بر اینکه دلیل بر خلاف آن رسیده است ، زیرا خداوند از طریق عقل و همچنین به وسیله انبیا این معنا را گوشزد کرده که جز او هیچ نباید پرستش شود از اینجا فساد مطلبی که بیضاوی به پیروی از کشاف در تفسیر خود آورده روشن می گردد او گفته : این دو آیه دلیل بر توحید است ، دلیل اولی که آیه " ءارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار " متضمن آنست دلیلی است خطابی ، و دلیل دوم که آیه " ما تعبدون من دونه الا اسماء " متضمن آن است برهانی است کامل آنگاه اضافه کرده است که : این طرز بیان و استقلال از باب تدریج در دعوت و الزام حجت است ، که نخست به طریق خطاب ، رجحان و بهتری توحید را پرستش خدایان بیان می کند ، و سپس برهان اقامه می کند بر اینکه آنچه را اینان آن را خدا می نامند استحقاق خدایی و پرستش را ندارند ، زیرا استحقاق پرستش یا بالذات است و یا بالغیر ، و هیچ یک از آن دو در این بتها و خدایان ادعائی وجود ندارد / آنگاه در آخر حقیقت را بطور صریح بیان نموده روی آن دینی که حق قویم و دین مستقیم است ، و عقل هم غیر آن را اقتضاء نمی کند و علم هم غیر آن را نمی پسندد انگشت می گذارد و بعید نیست که کلمه خیر ( بهتر ) که در آیه اولی است او را وادار به چنین اشتباهی کرده ، و از این کلمه رجحان و بهتری خطابی را استظهار کرده ، و از قید : " واحد قهار " که در همان آیه است غفلت ورزیده و حال آنکه ( کلمه مذکور تنها برای افاده بهتری خطابی نبوده و ) از نظر خواننده محترم گذشت که هر دو آیه یک برهان را اقامه می کنند و آن برهانی که بیضاوی از آیه دومی استفاده کرده کارآیه دومی به تنهایی نیست ، بلکه هر دو آیه مجموعا آن را افاده می کنند و چه بسا که این دو آیه را طوری تقریر کرده اند که از آن دو برهان استفاده می شود ، البته نه آنطوری که بیضاوی تقریر کرده بود و خلاصه آن تقریر این است که : خدای واحدی که به قدرتش بر همه اسبابهای متفرقه ای که در عالم تاثیر دارند قاهر باشد و آنها را طوری به راه بیندازد که از آثار متفرقه و متنوعه آنها یک نظام واحد و غیر متناقص الاطراف - نظیر نظام فعلی که در این عالم مشاهده می کنیم - پدید آورد بهتر است از خدایان متعدد.

دکتر اصغر کیوان حسینی. علوم اداری سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:31 ب.ظ

در سایه قدرت قهار تو ای یگانه چه جایی برای خداوندگارانی که تفرق و واگرایی به جوهره ذاتی آنان تبدیل شده است؟

زهرا سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:32 ب.ظ

زهراکرد- دانشکده مهندسی
آیا خداوند پراکنده و معبودهای متفرق بهتر ند یا خداوند یگانه و یکتایی که قهار و مسلط بر همه چیز است ( فقط خدا)
فقط خداست که بین بنده هایش هیچ تبعیضی قائل نمی شه
فقط خداست که هر کاری می کنی وقتی پشیمون می شی برمی گردی و به روت نمی یاره ...
شبی خواب دیدم با خدا در کنار ساحل قدم می زنم رد پای هر دوی ما روی ساحل بود وقتی برگشتیمو و به گذشته نگاه کردم دیدم در مواقع سختی تنها یک رد پا کنار ساحل است پس به خدا گله کردم و گفتم خدایا چرا در مواقع سختی ما را تنها گذاشتتی خدا لبخند زد و گفت در اون موقع تو بر دوش من بودی ....

زهره زاغیان . سازمان مرکزی سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:45 ب.ظ

آیا خدایان پراکنده بهترند یا خداوند واحد قهار؟
حضرت یوسف به هم زندانی های خود می گوید : آیا خدایان پراکنده و معبودهاى متفرق بهترند یا خداوند یگانه یکتاى قهار و مسلط بر هر چیز (یا صاحبى السجن أ أ رباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار).
گوئى یوسف مى خواهد به آنها حالى کند که چرا شما آزادى را در خواب مى بینید چرا در بیدارى نمى بینید؟ چرا؟ آیا جز این است که این پراکندگى و تفرقه و نفاق شما که از شرک و بت پرستى و ارباب متفرقون سرچشمه مى گیرد، سبب شده که طاغوتهاى ستمگر بر شما غلبه کنند، چرا شما زیر پرچم توحید جمع نمى شوید و به دامن پرستش الله واحد قهار دست نمى زنید تا بتوانید این خودکامگان ستمگر را که شما را بیگناه و به مجرد اتهام به زندان مى افکنند از جامعه خود برانید.
سپس اضافه کرد این معبودهائى که غیر از خدا براى خود ساخته اید چیزى جز یک مشت اسمهاى بى مسمى که شما و پدرانتان آنها را درست کرده اید نیست (ما تعبدون من دونه الا اسماء سمیتموها انتم و آباؤ کم ).
اینها امورى است که خداوند دلیل و مدرکى براى آن نازل نفرموده بلکه ساخته و پرداخته مغزهاى ناتوان شما است (ما انزل الله بها من سلطان ).
بدانید حکومت جز براى خدا نیست و به همین دلیل شما نباید در برابر این بتها و طاغوتها و فراعنه سر تعظیم فرود آورید (ان الحکم الا لله ).
و باز براى تاکید بیشتر اضافه کرده : خداوند فرمان داده جز او را نپرستید (امر ان لا تعبدوا الا ایاه ).

رقیه قطمیری-علوم اداری سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:59 ب.ظ

آیا خدایان متفرق بهتر است یا خدای یکتای قادر.
شاید بزرگترین درس آزادی که تابه حال در مکتبهای بشری داده شده است نیز مفهومی به بلندای این نداشته باشد .درس آزادگی ؛ازآزادی سخن زیاد به میان می آید اما از آزادگی نه .غافل از اینکه تا انسانهای آزاده نباشند آزادی نیز معنا پیدا نخواهد،تا زمانی که من خودم را از قیود وبندهای درونی ودنیایی رها نساخته ام چگونه ممکن است ملتی را از بندهای بیرونی آزاد نمایم .که در آن صورت به دنبال آزادی های دروغین خواهیم بود همان آزادی ای که بوش و شارون در خانه های ویران عراق وافغانستان وباغهای خالی از زیتون فلسطین به دنبالش میگردندوجز اسارت وآوارگی ارمغانی ندارد .
پیامبران خداوند آمدند تاانسانهارا از دست فرعونهای زمانه برهانند اما اول انسان را از ظلم به خودشان رهایی دادند -که ما همه مصداق (ظلمت نفسی)هستیم-وسپس انسانها خود به سروش عدالت رسیدند.که ما همه فرعونیم فقط مصرهایمان کوچک است.
امام خمینی بزرگترین درس آزادگی وآزادی رادر این عصر به ما هدیه کرد،او آنقدر آزاده بود که تشعشعات آزادگی اش ملتی را آزاد کرد.او به قدری فقط خدای واحد قهارش را بنده بود که هیچ تهدیدی نتوانست اورا از خدایش جدا کند او هدیه ای بود از جانب خداوند بر ما ،بر ما که در این عصر به دنبال شمه ای از رسوالله می گشتیم وجود او به ما فهماند که هنوز راه آزادگی وبندگی همچنان گشوده است فقط رهرو اش باید باشد وقدم پیش بگذارد.
کاش این بار ما رهرو روشنایی باشیم و در میان راههای متفرق دنیایی گم نشویم.ای کاش!
والسلام.

سیدرضا موسوی -دانشکده ادبیات سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:04 ب.ظ

هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ .
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ.
هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

[ بدون نام ] سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:47 ب.ظ

مطمینا خدای من
بهتر است

دکتر طاهره جاویدی/عضو هیئت علمی دا سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:04 ب.ظ

آیا خدایان متفرق (بى حقیقت ) بهتر (و در نظام خلقت موثرترند) یا خداى یکتاى قهار.
معناى (خیر) و بیان حجت قاطعى که در جمله : (ءارباب متفرّقون خیرام الله الواحدالقهّار) نهفته است
کلمه (خیر) از نظر وزن وصفى است که از ماده (خار، یخار، خیره ) اشتقاق یافته که این ماده به معناى انتخاب و اختیار کردن یکى از دو چیز و یا دو عملى است که به وجهى در انجام و یا اخذ آن در تردید باشد، و خیر از آن دو، آن است که در مطلوبیت و فضیلت ، برترى بر دیگرى داشته اخذ آن متعین باشد. پس خیر از دو عمل ، آن عملى است که انجام آن متعین باشد. و خیر از دو چیز آن است که از جهت انتخاب مطلوب باشد، مثلا خیر از دو مال ، آن مالى است که از جهت تمتع و استفاده مطلوبتر باشد. و خیر از دو خانه ، آن خانه اى است که از جهت سکنى مطلوب تر باشد. و خیر از دو انسان ، آن فردى است که از جهت مصاحبت بهتر باشد. و خیر از دو راى ، آن رایى است که اخذ به آن بهتر باشد. و خیر از دو اله ، آن معبودیست که از جهت پرستش بهتر باشد. و از همینجا است که اهل ادب گفته اند اصل این کلمه : (اخیر: خوبتر) و به صیغه افعل التفضیل بوده ، و لیکن حقیقت مطلب این است که کلمه مذکور صفت مشبهه اى است که بر حسب ماده خود معناى افعل التفضیل را افاده نموده و برترى را مى رساند.
از آنچه گذشت روشن گردید که جمله (ءارباب متفرقون خیر ام اللّه الواحد القهار...) در سیاق بیان دلیل بر معین شدن خداى تعالى براى پرستش است . و به عبارت روشن تر اگر فرض شود که میان عب ادت خدا و سایر معبودهاى ادعائى تردید شود، عبادت خداى تعالى متعین است ، نه اینکه بخواهد بگوید: حق موجود تنها خداى تعالى است نه ارباب هاى غیر او. و یا اینکه بگوید: تنها معبودى که مبداء و معاد موجودات است خداى تعالى است ، نه معبودهاى دیگر، زیرا این چند معنا با کلمه خیر سازگار نیست چون این کلمه را درباره چیزى اطلاق مى کنند که از جهت مطلوبیت و اخذ به نحوى تعین داشته باشد، پس اینکه فرمود (آیا خدا بهتر است یا ارباب هاى متفرق ) مقصودش از این پرسش ، تعین یکى از دو طرف بوده از نظر اخذ، و اخذ ارباب همان عبادت و پرستش آن است .
و اگر معبودهاى مردم معاصر خود را (ارباب متفرق نامیده ) از این جهت بوده که مردم ملائکه را مى پرستیدند و معتقد بودند که ملائکه صفات خدا و یا تعینات ذات مقدس اویند، و جهات خیر و سعادت در عالم هر کدام به یک ى از آنها مستند است . خلاصه ، در میان صفات خدا نظمى طولى و یا عرضى قائل بودند که خود مستلزم تفرقه در آنها بود، و هر صفتى را به اعتبارشان و موقعیتى که دارد مى پرستیدند: یکى را اله علم و یکى را اله قدرت ، یکى را اله آسمان و یکى را اله زمین ، یکى را اله حسن و دیگرى را اله حب و یکى را اله امنیت و فراوانى ارزاق مى شمردند. و نیز جن را مى پرستیدند و آنها را مبادى شر در عالم دانسته ، مرگ و میر و زوال نعمت و فقر و زشتى و درد و اندوه و امثال آن را به آنها استناد مى دادند.
و نیز کملین از اولیاء و جباران از سلاطین و پادشاهان و امثال ایشان را مى پرستیدند، و در نتیجه خدایان متفرقى را پرستش مى کردند، چون معلوم است که اعیان کملین و جن و ملک و همچنین بتها و تمثالهایى که از آنان درست مى کردند تا به وسیله آنها به آنان توجه نمایند متعدد و متفرق بودند.
وجه توصیف خداوند به (واحد) و (قهار) در کلام یوسف (ع )
تقابلى که میان جمله (ءارباب متفرقون ) با جمله (ام الله الواحد القهار) برقرار نموده خود افاده مى کند که کلمه الله در نظر معنا خلاف آنچه را که از ارباب متفرق فهمیده مى شود افاده مى کند، چون تقابل ناگزیر میان دو چیز مى اندازند که خلاف و ضد یکدیگرند.
بنابراین ، کلمه مذکور علمى است (البته علمیتش به خاطر غلبه در استعمال پیدا شده ) که هر جا به میان آید مقصود از آن ذات مقدس ‍ الهى است که حقیقت است و بطلان در او راه ندارد، وجود است و عدم و فناء در او راه نمى یابد، و چنین وجودى ممکن نیست که حد محدود و امد ممدودى برایش فرض شود، زیرا هر محدودى پس از حدش معدوم است ، و هر ممدودى بعد از امدش باطل ، پس خداى تعالى ذاتى است غیر محدود و وجودى است واجب و غیر متناهى . و چون چنین است ممکن نیست صفتى برایش فرض ‍ شود که خارج از ذات و مباین با خود او باشد، همچنانکه حال صفات او همینطور است ، چون اگر ذات او با صفاتش مغایر باشد لازمه اش این مى شود که ذاتش محدود باشد و در ظرف صفت موجود نباشد، و محتاج باشد صفت را در ظرف خود نیابد.
و همچنانکه ممکن نیست میان ذات و صفاتش مغایرت باشد میان صفات ذاتیش از قبیل علم و قدرت و حیات نیز ممکن نیست مغایرت و جدایى را فرض کرد، زیرا مغایرت در آنها نیز باعث محدودیت مى شود، چون وقتى مثلا علم غیر از قدرت و حیات باشد باید علم محدود باشد و در ظرف قدرت و حیات وجود نداشته باشد، و همچنین قدرت و حیات ، و اگر در داخل ذات حدودى فرض شود که داخل حد در خارج آن وجود نداشته باشد قهرا ذات با صفات هم متغایر مى شود، و کثرت و حد پدید مى آید. و همه اینها امورى است که وثنیها بر حسب آنچه که از معارف ایشان در دست است بدان اعتراف دارند.
بنابراین ، مثبتین خداى سبحان اگر التفات و توجه داشته باشند، شکى نخواهند داشت که خداى سبحان موجودى است که وجودش ‍ فى نفسه و ثبوتش بذاته است ، و غیر او هیچ موجودى بدین صفت نیست ، و او هر چه از صفات کمال که دارد عین ذاتش مى باشد، نه زائد بر آن . و همچنین خود صفاتش نیز زائد بر یکدیگر نیست بلکه عین هم است ، پس او در عین اینکه علم است قدرت و حیات نیز هست .
پس خداى تعالى احدى الذات و الصفات است ، یعنى در موجود بالذات بودن واحد است و هیچ چیزى در قبالش نیست مگر آنکه موجود به وسیله اوست ، نه مستقل در وجود، و همچنین واحد در صفات است ، یعنى هیچ صفتى که داراى حقیقت و واقعیت باشد تصوّر نمى شود مگر اینکه عین ذات او است ، و در نتیجه او بر هر چیز قاهر است و هیچ چیز بر او قاهر نیست .
اشاره به این معانى بود که یوسف را وادار کرد به اینکه خدا را به وحدت و قهاریت توصیف نموده بگوید: (ام اللّه الواحد القهار) یعنى او واحد است ، اما نه واحدى عددى که اگر یکى دیگر اضافه اش شود دو تا گردد، بلکه واحدى است که نمى توان در قبالش ذات دیگرى تصوّر کرد، زیرا هر چیز که تصوّر و فرض شود وجودش از اوست نه از خودش . و نیز نمى توان در قبالش صفتى فرض کرد، و هر چه فرض شود عین ذات او است ، و اگر عین ذات او نباشد باطل خواهد شد، و همه اینها به خاطر این است که خداى تعالى وجودى است بحت (خالص ) و بسیط که به هیچ حدى محدود و به هیچ نهایتى منتهى نمى شود.
و با این سؤ ال و توصیف اربابها به وصف تفرق ، و توصیف خداى تعالى به وصف واحد و قهار، حجت را بر خصم تمام کرد، زیرا واحد و قهار بودن خداى تعالى هر تفرقه اى را که میان ذات و صفات فرض شود باطل مى سازد، پس ذات عین صفات ، و صفات عین یکدیگرند، و هر که ذات خداى را بپرستد ذات و صفات را پرستیده ، و هر که علم او را بپرستد ذات او را هم پرستیده ، و اگر علم او را بپرستد و ذاتش را نپرستد نه او را پرستیده و نه علم او را، و همچنین سایر صفات او.
پس اگر میان عبادت او و یا ارباب متفرق تردیدى فرض شود، عبادت او متعین است ، نه ارباب متفرق ، زیرا ممکن نیست ارباب متفرق فرض بشود و در عین حال تفرقه در عبادت لازم نیاید.
شبهه اى که در این میان باقى مى ماند و عموم بت پرستان بدان اعتماد نموده اند این است که خداى سبحان شانش اجل و ارفع از آن است که عقول ما به او احاطه یابد و یا فهم ما او را درک نماید، و چون چنین است ممکن نیست بتوانیم با عبادت متوجه او شویم ، و نمى توانیم با اظهار عبودیت و خضوع در برابرش به درگاهش تقرب جوییم . آنچه براى ما امکان دارد این است که متوجه بعضى از مخلوقات شریفه او - که در تدبیر نظام عالمى - تاءثیر دارند شده و به وسیله آنها به درگاه او تقرب جوییم و آنها نزد او شفیعمان شوند، در مقام پاسخ از این سؤ ال یوسف (علیه السلام ) فرمود: (ما تعبدون من دونه الا اسماء....)

محمد حسین عدالت سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:58 ب.ظ

ترجمه: آیا خدایان پراکنده بهترند یا خداوند واحد قهار؟

این جمله را حضرت یوسف در زندان به هم زندانی های خود زمانی گفت که پس از بحث آنها را آماده دریافت پیامهای الهی دید.
ظاهرا آنها گل . سنگ و چوب و خورشید و ستاره و ماه می پرستیدند. آنها هیچ زوری ندارند و کاری از دستشان بر نمی آید آما خداوند بزرگ (که حضرت یوسف از او به خدای قهار یاد کرده) قدرتمند و آفریننده زمین و آسمانها و هر چه در آنها است می باشد.

سمیه توانا چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:43 ق.ظ

اى دوستان زندانى من آیا خدایان پراکنده بهترند یا خداوند واحد قهار؟.
آیا جز این است که این پراکندگى و تفرقه و نفاق شما که از شرک و بت پرستى و ارباب متفرقون سرچشمه مى گیرد، سبب شده که طاغوتهاى ستمگر بر شما غلبه کنند، چرا شما زیر پرچم توحید جمع نمى شوید و به دامن پرستش الله واحد قهار دست نمى زنید تا بتوانید این خودکامگان ستمگر را که شما را بیگناه و به مجرد اتهام به زندان مى افکنند از جامعه خود برانید.این معبودهائى که غیر از خدا براى خود ساخته اید چیزى جز یک مشت اسمهاى بى مسمى که شما و پدرانتان آنها را درست کرده اید نیست اینها امورى است که خداوند دلیل و مدرکى براى آن نازل نفرموده بلکه ساخته و پرداخته مغزهاى ناتوان شما است بدانید حکومت جز براى خدا نیست و به همین دلیل شما نباید در برابر این بتها و طاغوتها و فراعنه سر تعظیم فرود آورید و باز براى تاکید بیشتر اضافه کرده : خداوند فرمان داده جز او را نپرستید این است آئین و دین پا بر جا و مستقیم که هیچگونه انحرافى در آن راه ندارد یعنى توحید در تمام ابعادش ، در عبادت ، در حکومت در جامعه ، در فرهنگ و در همه چیز، آئین مستقیم و پا بر جاى الهى است .
ولى چه مى توان کرد بیشتر مردم آگاهى ندارند و به خاطر این عدم آگاهى در بیراهه هاى شرک سر گردان مى شوند و به حکومت غیر الله تن در مى دهند و چه زجرها و زندانها و بدبختیها که از این رهگذر دامنشان را مى گیرد.

محمد علی عبدی زاده- سازمان مرکزی - ر چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:58 ق.ظ

آیه می گوید : آیا خدایان پراکنده بهترند یا خداوند واحد قهار؟
آیه مربوط به وقایع حضرت یوسف و در زندان است هنگامى که یوسف با ذکر بحث گذشته ، دلهاى آن دو زندانى را آماده پذیرش حقیقت توحید کرد رو به سوى آنها نمود و چنین گفت . اى همزندانهاى من . آیا خدایان پراکنده و معبودهاى متفرق بهترند یا خداوند یگانه یکتاى قهار و مسلط بر هر چیز (یا صاحبى السجن أ أ رباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار).
گوئى یوسف مى خواهد به آنها حالى کند که چرا شما آزادى را در خواب مى بینید چرا در بیدارى نمى بینید؟ چرا؟ آیا جز این است که این پراکندگى و تفرقه و نفاق شما که از شرک و بت پرستى و ارباب متفرقون سرچشمه مى گیرد، سبب شده که طاغوتهاى ستمگر بر شما غلبه کنند، چرا شما زیر پرچم توحید جمع نمى شوید و به دامن پرستش الله واحد قهار دست نمى زنید تا بتوانید این خودکامگان ستمگر را که شما را بیگناه و به مجرد اتهام به زندان مى افکنند از جامعه خود برانید.
سپس اضافه کرد این معبودهائى که غیر از خدا براى خود ساخته اید چیزى جز یک مشت اسمهاى بى مسمى که شما و پدرانتان آنها را درست کرده اید نیست (ما تعبدون من دونه الا اسماء سمیتموها انتم و آباؤ کم ).
اینها امورى است که خداوند دلیل و مدرکى براى آن نازل نفرموده بلکه ساخته و پرداخته مغزهاى ناتوان شما است (ما انزل الله بها من سلطان ).
بدانید حکومت جز براى خدا نیست و به همین دلیل شما نباید در برابر این بتها و طاغوتها و فراعنه سر تعظیم فرود آورید (ان الحکم الا لله ).
و باز براى تاکید بیشتر اضافه کرده : خداوند فرمان داده جز او را نپرستید (امر ان لا تعبدوا الا ایاه ).

مسعود رمضان زاده-۸۴۲۲۲۳۰۱۱۵ چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:14 ق.ظ

ترجمه:
اى دوستان زندانى من آیا خدایان پراکنده بهترند یا خداوند واحد قهار؟

تفسبر:
زندان یا کانون تربیت ؟.
هنگامى که یوسف با ذکر بحث گذشته ، دلهاى آن دو زندانى را آماده پذیرش حقیقت توحید کرد رو به سوى آنها نمود و چنین گفت . اى همزندانهاى من . آیا خدایان پراکنده و معبودهاى متفرق بهترند یا خداوند یگانه یکتاى قهار و مسلط بر هر چیز (یا صاحبى السجن أ أ رباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار).
گوئى یوسف مى خواهد به آنها حالى کند که چرا شما آزادى را در خواب مى بینید چرا در بیدارى نمى بینید؟ چرا؟ آیا جز این است که این پراکندگى و تفرقه و نفاق شما که از شرک و بت پرستى و ارباب متفرقون سرچشمه مى گیرد، سبب شده که طاغوتهاى ستمگر بر شما غلبه کنند، چرا شما زیر پرچم توحید جمع نمى شوید و به دامن پرستش الله واحد قهار دست نمى زنید تا بتوانید این خودکامگان ستمگر را که شما را بیگناه و به مجرد اتهام به زندان مى افکنند از جامعه خود برانید.

زهرا گنجعلی دانشکده علوم چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:11 ق.ظ

آیا خدایان پراکنده بهترند یا خداوند واحد قهارو مسلط بر هر چیز؟
حضرت یوسف در زندان برای دو زندانی دیگر این سوال را مطرح کرد.
و به آنها درس آزادگی و آزادی که بالاترین درس است داد.
آری تا وقتی معبودهای مختلف در جامعه وجود دارد طاغوتها و جباران بر مردم مسلط اند.و کسی که چند خدا دارد دچار دوگاگی ارزشی می شود و بر سر چندین راه می ماند .

محمد حسین نوری چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:40 ق.ظ

آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خدای واحد و قهار؟

معصومه رحیمی ـآموزشکده کشاورزی شیر چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:10 ب.ظ

آیا خدایان پراکنده و معبودهاى متفرق بهترند یا خداوند یگانه یکتاى قهار و مسلط بر هر چیز (یا صاحبى السجن أ أ رباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار).
گوئى یوسف مى خواهد به آنها حالى کند که چرا شما آزادى را در خواب مى بینید چرا در بیدارى نمى بینید؟ چرا؟ آیا جز این است که این پراکندگى و تفرقه و نفاق شما که از شرک و بت پرستى و ارباب متفرقون سرچشمه مى گیرد، سبب شده که طاغوتهاى ستمگر بر شما غلبه کنند، چرا شما زیر پرچم توحید جمع نمى شوید و به دامن پرستش الله واحد قهار دست نمى زنید تا بتوانید این خودکامگان ستمگر را که شما را بیگناه و به مجرد اتهام به زندان مى افکنند از جامعه خود برانید.
سپس اضافه کرد این معبودهائى که غیر از خدا براى خود ساخته اید چیزى جز یک مشت اسمهاى بى مسمى که شما و پدرانتان آنها را درست کرده اید نیست (ما تعبدون من دونه الا اسماء سمیتموها انتم و آباؤ کم ).
اینها امورى است که خداوند دلیل و مدرکى براى آن نازل نفرموده بلکه ساخته و پرداخته مغزهاى ناتوان شما است (ما انزل الله بها من سلطان ).
بدانید حکومت جز براى خدا نیست و به همین دلیل شما نباید در برابر این بتها و طاغوتها و فراعنه سر تعظیم فرود آورید (ان الحکم الا لله ).
و باز براى تاکید بیشتر اضافه کرده : خداوند فرمان داده جز او را نپرستید (امر ان لا تعبدوا الا ایاه ).
این است آئین و دین پا بر جا و مستقیم که هیچگونه انحرافى در آن راه ندارد (ذلک الدین القیم ).
یعنى توحید در تمام ابعادش ، در عبادت ، در حکومت در جامعه ، در فرهنگ و در همه چیز، آئین مستقیم و پا بر جاى الهى است .
ولى چه مى توان کرد بیشتر مردم آگاهى ندارند و به خاطر این عدم آگاهى در بیراهه هاى شرک سر گردان مى شوند و به حکومت غیر الله تن در مى دهند و چه زجرها و زندانها و بدبختیها که از این رهگذر دامنشان را مى گیرد (و لکن اکثر الناس لا یعلمون ).
یوسف پس از دلالت و ارشاد دو رفیق زندانى خود و دعوت آنها به حقیقت توحید در ابعاد مختلفش به تعبیر خواب آنها پرداخت ، چرا که از آغاز به همین منظور نزد او آمده بودند، و او هم قول داده بود این خوابها را تعبیر کند، ولى فرصت را غنیمت شمرد و فصل گویا و زنده اى از توحید و مبارزه با شرک براى آنها بازگو کرد

مصطفی نوایی ـدانشکده علوم اداری وا چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:24 ب.ظ

«39» یَا صَاحِبَىِ السِّجْنِ ءَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ
اى دو یار زندانى من! آیا خدایان متعدّد و گوناگون بهتر است یا خداوند یکتاى مقتدر؟
نکته‏ها:
انسان‏ها سه دسته‏اند: گروهى قالب پذیرند، مثل آب و هوا که از خود شکلى ندارند ودر هر ظرفى به شکل همان ظرف در مى‏آیند. گروهى نفوذ ناپذیر و مقاوم هستند، همچون آهن و فولاد که در برابر فشار بیرونى ایستادگى مى‏کنند. اما گروهى امام و راهبرند که دیگران را به رنگ حقّ درمى‏آورند. یوسف نمونه‏اى از انسان‏هاى دسته سوّم است که در زندان نیز از مشرک، موحّد مى‏سازد.
در قرآن در آیات مختلف، از روش مقایسه و پرسش استفاده شده است که به نمونه‏هایى از آن درباره خداوند اشاره مى‏کنیم:
1- «قل هل من شرکائکم من یبدأ الخلق ثمّ یعیده » (56) ؛ آیا از شرکایى که براى خدا گرفته‏اید کسى هست که بیافریند و سپس آنرا برگرداند؟
2- «قل هل من شرکائکم من یهدى الى الحقّ» (57) ؛ آیا از شرکایى که براى خدا قرار داده‏اید کسى هست که به حقّ راهنمایى کند؟
3- «قل أغیر اللَّه اَبغى ربّاً و هو ربّ کلّ شى‏ء» (58) ؛ آیا غیر خداى یکتا پروردگارى بپذیرم در حالى که او پروردگار همه چیز است؟
4- «آللَّه خیرٌ امّا یشرکون» (59) ؛ خداوند بهتر است یا آنچه شریک او مى‏گردانید؟
پیام‏ها:
1- مردم را با محبّت و عاطفه، صدا بزنیم. «یا صاحبى»
2- براى بیدار ساختن فطرت افراد از چاشنى محبّت و احسان استفاده کنیم. «یا صاحبى...»
3- انسان در برابر هم نشینان خود نیز مسئول است. «یا صاحبى السجن»
4- از مکان‏ها وزمان‏هاى حساس براى تبلیغ استفاده کنیم. «یا صاحبى السجن ءارباب متفرّقون...» (یوسف در زندان همین که مى‏بیند به تعبیر خواب او نیاز دارند، فرصت را غنیمت شمرده و تبلیغ مى‏کند.)
5 - پرسش ومقایسه، یکى از راه‏هاى ارشاد وهدایت است. «ءارباب متفرّقون خیر...»

6- اعتقاد به توحید اساس ایمان است. (یوسف سرآغاز دعوت خود را توحید قرار داد) «ءارباب متفرّقون خیر...»
7- خدایان متعدّد، عامل تفرقه و پراکندگى، و خداى واحد عامل یگانگى است. «ءارباب متفرّقون خیر أم اللّه...»
8 - فطرت بشر از تفرقه و تشتّت بیزار است و یوسف از همین امر براى اثبات توحید بهره گرفته است. «ءارباب متفرّقون خیر أم اللّه الواحد...»
9- وحدت و یگانگى، زمینه‏ساز قدرت و غلبه است. «الواحد القهّار»

مریم رحیمی چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:07 ب.ظ

آیا خدایان پراکنده و معبودهاى متفرق بهترند یا خداوند یگانه یکتاى قهار و مسلط بر هر چیز .
آیا خدایان حرص . قدرت. ثروت. مقام. شهوت و ... بهتراست یا خداوند قاهر قدار . مالک کلشی. معبود واحد و عشق مطلق.
انسانی که هر لحظه با عشق چیزی زندگی می کند و تمام هم غم خود را برای رسیدن به آنها صرف می کند و برای رسیدن به آنها تلاش میکند و در حقیقت خود را وقف آن معشوقهای واهی میکند و با تمام وجود آنها را میطلبد آیا جز این است که انسانی با این عظمت بااین کار آنها را معبود خود قرار داده است . مگر عبادت غیر از بندگی است .وآیا بندگی همان حلقه به گوشی و گوش به فرمان بودن نیست.
وآیا کسی که قصد رسیدن به اهداف مادی رادارد خود را بنده آنها قرار نمیدهد؟
کمی فکر نشان میدهد آری در اصل بندگی کردن است. وانسانی که یک تنه و تنها باید عبادت چند معبود خیالی خود را بکند و رضایت این خدایان خود ساخته را بدست آورد کی میتواند به آرامش دست یابد ؟دریغا از آزآرامش
و اینجاست که خدا انسان را راهنمائی میکند و می فرماید که آیا خدایان بیشمار و پراکنده ای که شما می پرستید بهتر است یا خداوند واحد و یکتائی که بر همه آن خدایان مسلط است و در سایه او نیاز به آن خدایان نیست و خود به هر که بخواهد هر چیزی میدهد و از هر که بخواهد می ستاند و احتیاجی نیست تا انسان خود را وقف آنها کند. چون در هر صورت خداوند را مالک آنها میداند.
و زمانی که انسان تنها یک معبود و یک معشوق داشت و تنها سعی در رضایت یک معبود داشت به آرامشی دست می یابد که اگر تمام ثروت و قدرت جهان را در اختیار داشته باشد ویااینکه فقیر و بی چیز باشد باز هم چون هدفش تنها رضایت معبودش است راضی و خشنود است دست به شکایت برنمی دارد وهمیشه احساس آرامش و رضایت همراه با خوشحالی می کند.
و با این نگرش است که انسان از هیچ قدرتی واهمه ندارد و از مرگ و بیماری و گرسنگی و ... هراسی ندارد و در برابر هر قدرتی جرئت ایستادن دارد و خود را بی پشت و پناه نمی بیند.
و اینها چیزهایی است که قابل دستیابی است تنها در سایه پرستش یک خدا. که مسلط بر همه چیز و مالک همه چیز است.

مجتبی دهستانی چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:27 ب.ظ

این جمله را جناب حضرت یوسف علیهم السلام در زندان بیان نمودند.
انسان ها سه دسته اند: گروهی قالب پذیرند، مثل آب و هوا که از خود شکلی ندارند و در هر ظرفی به شکل همان ظرف در می آیند. گروهی نفوذ ناپذیر و مقاوم هستند، همچون آهن و فولاد که در برابر فشار بیرونی ایستادگی می کنند.
اما گروهی امام و راهبرند که دیگران را به رنگ حق درمی آورند. یوسف نمونه ای از انسان های دسته سوّم است که در زندان نیز از مشرک، موحّد می سازد.

مجتبی دهستانی چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:34 ب.ظ

این آیه مربوط به حضرت یوسف علیهم السلام می باشد که در زندان بودند.
انسان ها سه دسته اند: گروهی قالب پذیرند، مثل آب و هوا که از خود شکلی ندارند و در هر ظرفی به شکل همان ظرف در می آیند. گروهی نفوذ ناپذیر و مقاوم هستند، همچون آهن و فولاد که در برابر فشار بیرونی ایستادگی می کنند.
اما گروهی امام و راهبرند که دیگران را به رنگ حق درمی آورند. یوسف نمونه ای از انسان های دسته سوّم است که در زندان نیز از مشرک ، موحّد می سازد.

امیر حسین کفشکنان - دانشکده فنی مهن چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:44 ب.ظ

سلام علیکم
این آیه در مورد دعوت به پرستش خدا در برابر اطاعت طاغوت است .
این آیه میفرماید : حضرت یوسف در زندان پس از آشنایی با آن ۲ زندانی هم سلولی و بر قراری رابطه ی نزدیک با آنان هنگامی که آن دو برای گرفتن تعبیر خواب نزد حضرت یوسف می آیند ، آن حضرت موقعیت را مناسب میبیند و در مورد پروردگار یگانه از آنان می پرسد و بیان میدارد آیا این اربابان (فراعنه ی مصر) که یکی پس از دیگری مد آیند و میروند لایق پرستش هستند یا خداوند یکتا و یگانه ؟
دیگر آنکه اشاره دارد به این مطلب که ما باید همیشه در طول اطاعت خداوند از دیگران حرف شنوی داشته باشیم نه در عرض دستورات خداوند و چون این فراعنه در عرض دستورات خدا و مغایر با آن امر میکنند پس اطاعت آنان کاملا غلط و مغایر با دستور الهی میباشد .
التماس دعا

محمد رضا رجب زاده - علوم اداری و اقت پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:46 ق.ظ

آیا خدایان پراکنده و معبودهاى متفرق بهترند یا خداوند یگانه یکتاى قهار و مسلط بر هر چیز؟
این آیه اشاره به اصل توحید دارد .
خداوند خود مثالی در قرآن مجید آورده است که به سادگی اصل توحید و یگانگی خداوند متعال را از طریق مقایسه حال و روز موحدین و مشرکان اثبات می کند وآن مثل غلامی است که چند ارباب داشته باشد در مقایسه با غلامی که یک ارباب دارد .
« ضرب الله مثلا رجلا فیه شرکاء متشاکسون و رجلا سلما لرجل »
غلامی که چند ارباب دارد : هر ارباب او را به کارى دستور مى دهد، یکی مى گوید: فلان کار را انجام بده ، و دیگرى او را از انجام آن نهى مى کند، او در این میان سرگردان و حیران است ، و در وسط این دستورهاى ضد و نقیض ‍ متحیر مانده و نمى داند خود را با نواى کدامین هماهنگ سازد؟!
و از آن بدتر اینکه براى تامین غذا و محل خوابش هر ارباب او را به دیگرى حواله مى دهد، و از این نظر نیز محروم و بیچاره و بى نوا و سرگردان است اما غلامی که تنها تسلیم یکنفر است کار او و صاحب اختیار او معلوم است ، نه گرفتار تردید است و نه سرگردانى ، نه تضاد و نه تناقض ، با راحتی و آسودگی خیال وظایفش را انجام می دهد ، و تحت سرپرستى کسى قرار دارد که در همه چیز و همه حال و همه جا از او حمایت مى کند.
اما نکته دیگر در مورد این آیه این است که محصول ایمان به توحید و یگانگی خداوند متعال آزادی و آزادگی انسان در زندگی این دنیاست.
تاریخ بشریت ثابت کرده است گروه اقلیت جباران و ستمگران در طول تاریخ همیشه با ایجاد تفرقه در میان جامعه بشریت به اهداف خود که همان تسلط بر گروه اکثریت جامعه بوده اند رسیده اند .
در دنیای امروز ما نیز تمامی نخبگان ادیان و سردمداران جهان استکبار و استعمار که دارای منافعی مشترک هستند به خوبی بر حقانیت اسلام و قران و پیامبر گرامیمان حضرت محمد (ص) ایمان دارند لذا به انحای مختلف مردم جهان را در جهل و گمراهی نگاه می دارند تا با حقایق دین مبین اسلام آشنا نشوند تا بدین طریق پایه های سست کاخهای دموکراسی و حقوق بشرشان سقوط نکند و چند صباحی بیشتر پابرجا باشد اما نزدیک است روزی که سرور و آقایم امام زمان (ع) ظهور کند ، آن روز است که همه مردم جهان از سیاه و سفید به پا خاسته و به رهبری یوسف زهزا (س) در زیر پرچم الله بساط ظلم و ستم را از گستره این کره خاکی برخواهند چید .
خدایا مرا از یاران راستین آن حضرت و از منتظران حقیقیش قرار بده .اللهم عجل لولیک الفرج.

محمد حسن کفش کنان-مهندسی پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:20 ب.ظ

ای دو یار زندان! آیا معبودان متعدد و متفرق بهتر است
یا خدای یگانه مقتدر؟

محمد حسن کفش کنان-مهندسی پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:32 ب.ظ

ای دو یار زندان! آیا معبودان متعدد و متفرق بهتر است
یا خدای یگانه مقتدر؟

محمود عزیزی پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:22 ب.ظ

این جمله را حضرت یوسف در زندان به هم زندانی های خود زمانی گفت که پس از بحث آنها را آماده دریافت پیامهای الهی دید.
ظاهرا آنها گل . سنگ و چوب و خورشید و ستاره و ماه می پرستیدند. آنها هیچ زوری ندارند و کاری از دستشان بر نمی آید آما خداوند بزرگ (که حضرت یوسف از او به خدای قهار یاد کرده) قدرتمند و آفریننده زمین و آسمانها و هر چه در آنها است می باشد.

مهدی صابری دانشکده مهندسی پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 06:23 ب.ظ

جمله ((ءارباب متفرقون خیر ام اللّه الواحد القهار...)) در سیاق بیان دلیل بر معین شدن خداى تعالى براى پرستش است . و به عبارت روشن تر اگر فرض شود که میان عب ادت خدا و سایر معبودهاى ادعائى تردید شود، عبادت خداى تعالى متعین است ، نه اینکه بخواهد بگوید: حق موجود تنها خداى تعالى است نه ارباب هاى غیر او. و یا اینکه بگوید: تنها معبودى که مبداء و معاد موجودات است خداى تعالى است ، نه معبودهاى دیگر، زیرا این چند معنا با کلمه خیر سازگار نیست چون این کلمه را درباره چیزى اطلاق مى کنند که از جهت مطلوبیت و اخذ به نحوى تعین داشته باشد، پس ‍ اینکه فرمود ((آیا خدا بهتر است یا ارباب هاى متفرق )) مقصودش از این پرسش ، تعین یکى از دو طرف بوده از نظر اخذ، و اخذ ارباب همان عبادت و پرستش آن است .

مهدی رضایی حسن آبادی ـ دانشکده مهن شنبه 29 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:04 ق.ظ

ترجمه : آیا خدایان متعدد بهتر است یا الله آن خداوند یکتای غالب بر همگان؟(are sundry lords better or Allah the One, the Supreme)
کلمه " خیر " از نظر وزن وصفی است که از ماده " خار ، یخار ، خیره " اشتقاق یافته که این ماده به معنای انتخاب و اختیار کردن یکی از دو چیز و یا دو عملی است که به وجهی در انجام و یا اخذ آن در تردید باشد ، و خیر از آن دو ، آن است که در مطلوبیت و فضیلت ، برتری بر دیگری داشته اخذ آن متعین باشد / پس خیر از دو عمل ، آن عملی است که انجام آن متعین باشد / و خیر از دو چیز آن است که از جهت انتخاب مطلوب باشد ، مثلا خیر از دو مال ، آن مالی است که از جهت تمتع و استفاده مطلوبتر باشد / و خیر از دو خانه ، آن خانه ای است که از جهت سکنی مطلوب تر باشد / و خیر از دو انسان ، آن فردی است که از جهت مصاحبت بهتر باشد / و خیر از دو رای ، آن رایی است که اخذ به آن بهتر باشد / و خیر از دو اله ، آن معبودیست که از جهت پرستش بهتر باشد / و از همینجا است که اهل ادب گفته اند اصل این کلمه : " اخیر : خوبتر " و به صیغه افعل التفضیل بوده ، و لیکن حقیقت مطلب این است که کلمه مذکور صفت شبهه ای است که بر حسب ماده خود معنای افعل التفضیل را افاده نموده و برتری را می رساند / از آنچه گذشت روشن گردید که جمله " ءارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار /// " در سیاق بیان دلیل بر معین شدن خدای تعالی برای پرستش است / و به عبارت روشن تر اگر فرض شود که میان عبادت خدا و سایر معبودهای ادعائی تردید شود ، عبادت خدای تعالی متعین است ، نه اینکه بخواهد بگوید : حق موجود تنها خدای تعالی است نه ارباب های غیر او / و یا اینکه بگوید : تنها معبودی که مبدا و معاد موجودات است خدای تعالی است ، نه معبودهای دیگر ، زیرا این چند معنا با کلمه خیر سازگار نیست چون این کلمه را درباره چیزی اطلاق می کنند که از جهت مطلوبیت و اخذ به نحوی تعین داشته باشد ، پس اینکه فرمود " آیا خدا بهتر است یا ارباب های متفرق " مقصودش از این پرسش ، تعین یکی از دو طرف بوده از نظر اخذ ، و اخذ ارباب همان عبادت و پرستش آن است / و اگر معبودهای مردم معاصر خود را " ارباب متفرق " نامیده از این جهت بوده که مردم ملائکه را می پرستیدند و معتقد بودند که ملائکه صفات خدا و یا تعینات ذات مقدس اویند ، وجهات خیر و سعادت در عالم هر کدام به یکی از آنها مستند است / خلاصه ، در میان صفات خدا نظمی طولی و یا عرضی قائل بودند که خود مستلزم تفرقه در آنها بود ، و هر صفتی را به اعتبار شان و موقعیتی که دارد می پرستیدند : یکی را اله علم و یکی را اله قدرت ، یکی را اله آسمان و یکی را اله زمین ، یکی را اله حسن و یکی را اله حب و یکی را اله امنیت و فراوانی ارزاق می شمردند / و نیز جن را می پرستیدند و آنها را مبادی شر در عالم دانسته ، مرگ و میر و زوال نعمت و فقر و زشتی و درد و اندوه و امثال آن را به آنها استناد می دادند / و نیز کملین از اولیاء و جباران از سلاطین و پادشاهان و امثال ایشان را می پرستیدند ، و در نتیجه خدایان متفرقی را پرستش می کردند ، چون معلوم است که اعیان کملین و جن و ملک و همچنین بتها و تمثالهایی که از آنان درست می کردند تا به وسیله آنها به آنان توجه نمایند متعدد و متفرق بودند / تقابلی که میان جمله " ءارباب متفرقون " با جمله " ام الله الواحد القهار " برقرار نموده خود افاده می کند که کلمه الله در نظر معنا خلاف آنچه را که از ارباب متفرق فهمیده می شود افاده می کند ، چون تقابل ناگزیر میان دو چیز می اندازند که خلاف و ضد یکدیگرند.

هادی برزگر۸۵۱۲۲۵۲۲۴۵ علوم تربیتی شنبه 29 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:48 ق.ظ

آیا خدایان پراکنده بهترند یا خداوند واحد قهار؟.
آیا خدایان پراکنده و معبودهاى متفرق بهترند یا خداوند یگانه یکتاى قهار و مسلط بر هر چیز (یا صاحبى السجن أ أ رباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار).
گوئى یوسف مى خواهد به آنها حالى کند که چرا شما آزادى را در خواب مى بینید چرا در بیدارى نمى بینید؟ چرا؟ آیا جز این است که این پراکندگى و تفرقه و نفاق شما که از شرک و بت پرستى و ارباب متفرقون سرچشمه مى گیرد، سبب شده که طاغوتهاى ستمگر بر شما غلبه کنند، چرا شما زیر پرچم توحید جمع نمى شوید و به دامن پرستش الله واحد قهار دست نمى زنید تا بتوانید این خودکامگان ستمگر را که شما را بیگناه و به مجرد اتهام به زندان مى افکنند از جامعه خود برانید.

مریم وظیفه دوست-دانشکده مهندسی شنبه 29 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:44 ق.ظ

«آیاخدایان پراکنده بهترندیاخداوندیکتای پیروز؟»
بارخدایا!
رسولان برحقت رافرستادی تامردمی راکه بت های بی مقدار ساخته شده ازسنگ وچوب رامی پرستیدندبه سوی تویگانه
رهنمون شوندوحال من دراین دوران به جای بت های سنگی وچوبی برغیرتوتکیه کرده ام که هیچ به من نبخشندجزذلت و خواری.
اکنون دستانم تهی ست وجزعذربه درگاهت چیزی برای عرضه ندارم.تویی که غالب یکتایی.تویی که هستی به اراده توست. پس مرابه خودم وغیرخودت وامگذار.

فاطمه ضیائی منش ( سازمان مرکزی ) یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:05 ق.ظ

آیا خدایان پراکنده بهتر ند یا خداوند قهار؟
هنگامى که یوسف با ذکر بحث گذشته ، دلهاى آن دو زندانى را آماده پذیرش حقیقت توحید کرد رو به سوى آنها نمود و چنین گفت . اى همزندانهاى من . آیا خدایان پراکنده و معبودهاى متفرق بهترند یا خداوند یگانه یکتاى قهار و مسلط بر هر چیز (یا صاحبى السجن أ أ رباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار).
گوئى یوسف مى خواهد به آنها حالى کند که چرا شما آزادى را در خواب مى بینید چرا در بیدارى نمى بینید؟ چرا؟ آیا جز این است که این پراکندگى و تفرقه و نفاق شما که از شرک و بت پرستى و ارباب متفرقون سرچشمه مى گیرد، سبب شده که طاغوتهاى ستمگر بر شما غلبه کنند، چرا شما زیر پرچم توحید جمع نمى شوید و به دامن پرستش الله واحد قهار دست نمى زنید تا بتوانید این خودکامگان ستمگر را که شما را بیگناه و به مجرد اتهام به زندان مى افکنند از جامعه خود برانید.

سید جلال زمانیان کشفی-دانشکده علوم یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:31 ق.ظ

به نام خدا
چگونه میتوان به جای خدای قادر بی همتای مطلق
ذرات را پرستید؟ذراتی که اگر امر او مقدر نباشد به وجود نخواهند آمد.
درسهایی از آیه:
۱- رفاقت وسیله ای برای انسان سازی وابلاغ رسالت وتکلیف.
۲- مخاطب شناسی
۳- زندان مکانی است برای تربیت وخودسازی
۴- هرانسانی قابل احترام است حتی اگر مجرم باشد.

مصطفی مهران پور -->اقتصاد نظری یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:13 ق.ظ

به نام خالق یکتا. معنی ::آیا خدایان پراکنده بهترند یا خداوند واحد قهار؟::
این بهترین دلیل و درک منطقی است برای پذیرش توحید .
حضرت یوسف با استفاده از آن توانست که همزندانی هایش را به حق دعوت کند. اما ما . ما که در دنیا از خدایان زیادی پیروی می کنیم جز خدای واحد. ما که دیگران را شریک او ساخته ایم اما حتی دست اراده او را در خدایان دیگر نمی بینیم . خدایا به ما درک آن را ده که خود و خودت را بهتر بشناسیم.
یا حق تجلی ذاتت در ائمه است آن ها کلید ها و چراغ ها ی هدایتند. نور آنها را بر ما بتابان ای رحیم.

محمد ساجدی یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:08 ب.ظ

با سلام
با توجه به اینکه ارائه طریق و هدایت افراد امری ظریف و دارای مراحل میباشد . حضرت یوسف در اولین مراحل دعوت خویش با بیانی دلچسب بهتری خدای تنها و توانا ( واحد و قهار ) را بر معبودانی ناتوان و گونه گون ( که خود نشانه ناتوانی آنان است ) به دل انسان متبادر میسازد .
البته چه در آنزمان و چه در این زمان این آیه تاکیدی مکرر و متقن بر توحید و دوری از پرستش و عبادت معبودان گونه گون میباشد .
که در این زمان مصادیق آن همچون پرستش علم و تکنولوژی - پرستش دموکراسی - پرستش فرهنگهای من درآوردی دست ساخته بشر - پرستش قدرتهای زر و زور و .... میباشد

سید عبدالرضا برهانی یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 04:25 ب.ظ

انسان عاقل و خداجو خداوند را علت العلل میداند.یدالله فوق ایدیهم.دست خدا بالای همه دستهاست.هر کس به غیر از خدای واحد روی بیاورد هلاک میشود.

۸۴۱۳۱۴۰۰۶۶ دانشکده ادبیات سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:30 ب.ظ

معنی آیه :«آیاخدایان پراکنده بهترند یاخداوند یکتای پیروز؟»
توحید کجا و شرک کجا و موحدان کجا و مشرکان!

زینب شهری نژاد دانشکده ادبیات پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:56 ق.ظ

آیا خدایان پراکنده بهترند یا خداوند یکتای پیروز؟!

زینب شهری نژاد دانشکده ادبیات پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:46 ب.ظ

آیا خدایان پراکنده بهترند یا خدای یکتای پیروز؟!
این عبارت را حضرت یوسف آنگاه که در زندان به سر می برد خطاب به دو دوست زندانی خود فرمود. که آیا یک خدا را پرستیدن بهتر است یا خدایان متعدد را؟
اگر مشرکی این آیه و آیات نظیر آن را با گوش عقل خود بشنود و در آن تدبر کند خود خواهد فهمید که مسلما پرستش یک خالق و یک خدا بر پرستش خدایان متعدد برتری خواهد داشت. چرا که اگر انسان یک رب داشته باشد تنها در برابر همان یک خدا کرنش خواهد کرد اما در صورتی که خدایان مختلفی داشته باشد ممکن است بین‌آنها اختلاف و تناقضی به وجود آید و آن وقت نداند که به سمت کدام خدا بگرود؟
اما آیا خود ما واقعا موحدیم یا اینکه خدایانی چون مال و ثروت مقام و شهرت زن و همسر و ... ما را به خود مشغول داشته اند و هر روز یکی از آنها را می پرستیم؟ چه خوب است اندکی در آیات قرآنی با تدبر بنگریم و آنها را در زندگی عملی خود به کار بریم و تنها به ختم آنها اکتفا نکنیم

سید علی موسوی بایگی-علوم اداری شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:56 ق.ظ

آنها که از زور وزر برای خود خدایانی ساخته اند و آنها که افسوس نداشتن ایبن خدایان را در سر دارند به این آیه نظری بیافکنند.آنها که امروزه در دنیا از قدرتهای بزرگ خدایانی ساخته و سر خضوع و تسلیم در برابر آنها فرو آِورده و از ترس قطع مواجبشان در برابر ظلم این خدایان در جای جای جهان سکوت اختیار کرده اند به این آیه نظری افکنده و بدانند که خدای واحد و قهاری است که داد مظلومین را می ستاند و سکوت آنها و شرکشان را به حساب خواهد کشید و براستی که او برتر وحاکم است.

شهناز مظهری نمین - الهیات شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:01 ق.ظ

انسان ها سه دسته اند: گروهی قالب پذیرند، مثل آب و هوا که از خود شکلی ندارند و در هر ظرفی به شکل همان ظرف در می آیند. گروهی نفوذ ناپذیر و مقاوم هستند، همچون آهن و فولاد که در برابر فشار بیرونی ایستادگی می کنند. اما گروهی امام و راهبرند که دیگران را به رنگ حق درمی آورند. یوسف نمونه ای از انسان های دسته سوّم است که در زندان نیز از مشرک ، موحّد می سازد.
مردم را با محبت و عاطفه ، صدا بزنید. (یاصاحبی ) از مکان ها و زمان های حساس برای تبلیغ استفاده کنید. (یاصاحبی السجن ء ارباب متفرّقون ..) یوسف در زندان همینکه می بیند به تعبیر خواب او نیاز دارند، فرصت را غنیمت شمرده و تبلیغ می کند. پرسش ومقایسه یکی از راه های ارشاد وهدایت است . ارباب متفرّقون خیر...

[ بدون نام ] یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:24 ق.ظ

مسلماٌ یک خدای واحد برتری دارد ولی من آنقدر در گیر زندگانی دنیای خودشدم که وقتی چشم باز کردم دیدم هزاران خدا برای خود ساخته ام که هر لحظه باید در برابر یکی از آنها سر تواضع فرود آورم خدایا مرا از چنگال این خداهایی که برای خود ساخته ام نجات بده. کمکم کن تا فقط تو را بپرستم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد