پرسش های داوند از ما - ۱۱

 

سؤال یازدهم 

سوره حدید - آیه ۱۶

نظرات 66 + ارسال نظر
الهام محمدی- سازمان مرکزی شنبه 22 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:54 ق.ظ

( آیا مومنان را وقت آن نرسیده است که دلهایشان در برابر یاد خدا و آن سخن حق که نازل شده است خاشع باشد؟)
شان یاد خدا چنین شانی است که در دل کسانی که به خدا و رسولان او ایمان دارند ایجاد خشوع می کند.پس قران بدین جهت که ذکر خداست مقتضی خشوع است همچنان که بدین جهت که حق است و ازناحیه خدا نازل شده مقتضی خشوع است.

دکتر طاهره جاویدی/عضو هیئت علمی دا شنبه 22 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:41 ق.ظ

آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حقّ نازل کرده است خاشع گردد؟! و مانند کسانى نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانى داده شد، سپس زمانى طولانى بر آنها گذشت و قلبهایشان قساوت پیدا کرد؛ و بسیارى از آنها گنهکارند!

محمد حسن کفش کنان-مهندسی یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 05:00 ق.ظ

آیا براى اهل ایمان وقت آن نرسیده که دل هایشان براى یاد خدا و قرآنى که نازل شده نرم و فروتن شود ؟ و مانند کسانى نباشند که پیش از این کتاب آسمانى به آنان داده شده بود ، آن گاه روزگار [ سرگرمی در امور دنیا و مشغول بودن به آرزوهاى دور و دراز ] بر آنان طولانى گشت ، در نتیجه دل هایشان سخت و غیر قابل انعطاف شد ، و بسیارى از آنان نافرمان بودند .
مهندسی شیمی ۸۳۱۲۴۴۰۳۸۵

محمد حسین عدالت یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 04:16 ب.ظ

ترجمه: آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حقّ نازل کرده است خاشع گردد؟!

در آیات قبلی این آیه هشدارهایی در مورد سرنوشت شوم منافقان و کافران در قیامت داده شده است. پس این آیه به صورت یک نتیجه گیری می فرماید:
آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى افراد با ایمان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد. و همانند کسانى نباشند که در گذشته کتاب آسمانى به آنها داده شد و بعد از گذشت مدت زمانی خدا را فراموش کردند و قلبهاى آنها قساوت پیدا کرد؟!
قرآن در این آیه گروهى از مؤمنان را سخت ملامت مى کند که چرا همچون بسیارى از امتهاى پیشین گرفتار غفلت و بیخبرى شده اند؟ همان غفلتى که نتیجه آن قساوت دل و همان قساوتى که ثمره آن فسق و گناه است!

۸۴۱۳۳۳۱۰۲۱ یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:08 ب.ظ

آیا نوبت آن نرسید که گرویدگان (ظاهری از باطن به خدا بگروند و)دلهاشان به یاد خداخاشع گردد و به آنچه از حق نازل شد بذل توجه کنند؟ و مانند کسانی که پیش از این برایشان کتاب آسمانی تورات آمد (یعنی یهود و نصاری )نباشند که دوره طولانی (زمان فترت)بر آنها گذشت و دلهاشان رنگ قساوت گرفت و بسیاری فاسق و نابکار شدند.

جعفر نداف شرق دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:33 ق.ظ

ایا موقع ان نرسیده است که کسانی که ایمان اورده اند بایاد خدا دلهایشان نرم شود
نام باریتعالی وذکر او در دل مومن ایجاد خشوع می کند برخلاف یاد دنیای مادی که یاد ان انسان را قسی قلب می کند حضرت حق مظهر جلال وعظمت است وما درمقابل او هیچ هیچ کسیکه به این مقام برسد وبداند که هیچ است ودر مقابل چه کسی قرار دارد خشوع و ترس از خدا در دل او نرمی ولطافتی را بوجود می اورد که وصف ناشدنی است

مژگان ثابت تیموری-پژوهشکده علوم گی دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:49 ق.ظ

آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤ منان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد؟
غفلت و بیخبرى تا کى ؟!
بعد از ذکر آنهمه انذارهاى کوبنده و هشدارهاى بیدارگر در آیات گذشته و بیان سرنوشت دردناک منافقان و کافران در قیامت در نخستین آیه مورد بحث به صورت یک نتیجه گیرى مى فرماید: ((آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى افراد باایمان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد. و همانند کسانى نباشند که در گذشته کتاب آسمانى به آنها داده شد (مانند یهود و نصارى ) سپس در میان آنها و پیامبران فاصله افتاد، عمرهاى طولانى یافتند و خدا را فراموش کردند و قلبهاى آنها قساوت پیدا کرد، و بسیارى از آنها فاسق و گنهکار بودند))
روشن است یاد خداوند اگر در عمق جان قرار گیرد و همچنین شنیدن آیاتى که بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله ) نازل شده است هرگاه به درستى تدبر شود باید مایه خشوع گردد، ولى قرآن گروهى از مؤ منان را در اینجا سخت ملامت مى کند که چرا در برابر این امور خاشع نمى شوند؟، و چرا همچون بسیارى از امتهاى پیشین گرفتار غفلت و بیخبرى شده اند؟ همان غفلتى که نتیجه آن قساوت دل و همان قساوتى که ثمره آن فسق و گناه است !

این جمله فضیل است که می گوید:(( خداوندا من به سوى تو بازگشتم ، و توبه خود را این قرار مى دهم که پیوسته در جوار خانه تو باشم ، خدایا از بدکارى خود در رنجم ، و از ناکسى در فغانم ، درد مرا درمان کن ، اى درمان کننده همه دردها! و اى پاک و منزه از همه عیبها! اى بى نیاز از خدمت من ! و اى بى نقصان از خیانت من ! مرا به رحمتت ببخشاى ، و مرا که اسیر بند هواى خویشم از این بند رهائى بخش ))!
در هیچکارى قبل از فرارسیدن زمانش عجله نکنید که پشیمان مى شوید، و فاصله میان شما و حق نباید طولانى گردد که قلوب شما قساوت مى یابد.
آیا تنها به ادعاى ایمان قناعت کردن و از کنار این مسائل مهم به سادگى گذشتن و تن به زندگى مرفه سپردن ، در ناز و نعمت زیستن ، و پیوسته مشغول عیش و نوش بودن با ایمان سازگار است ؟!

((( اگر مومن واقعی باشیم کی از یاد خدا غافل می شویم مگر نه اینست که ایمان چون نوری قلب انسان را روشن میکند پس اگر از خدا غافلیم به سبب ایمان ریا کارانه است نه ایمان واقعی -- خدایا مرا ایمان باعزت عطا فرما و هیچگاه مارا به حال خود وامگذار آمین یا رب العالمین)))
آیه مزبور یکسال بعد از هجرت درباره منافقان نازل شده است به خاطر اینکه روزى از سلمان فارسى پرسیدند از آنچه در تورات است براى ما سخن بگو!، چرا که در تورات مسائل شگفت انگیزى است (و به این وسیله مى خواستند نسبت به قرآن بى اعتنائى کنند) در این هنگام آیات آغاز سوره یوسف نازل شد، سلمان به آنها گفت این قرآن ((احسن القصص )) و بهترین سرگذشتها است ، و براى شما از غیر آن نافعتر است .
مدتى از تکرار سؤ ال خوددارى کردند باز به سراغ سلمان آمدند و همان خواهش را تکرار کردند: در این هنگام آیه الله نزل احسن الحدیث کتابا متشابها مثانى تقشعر منه جلود الذین یخشون ربهم ... ((خداوند بهترین سخن را نازل کرده کتابى که آیاتش (از نظر لطف و زیبائى و معنى ) همانند یکدیگر است آیاتى مکرر دارد (اما تکرارى شوقانگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانى که در برابر پروردگارشان خاشعند مى افتد ...)). (زمر - 23).
باز مدتى از تکرار این سؤ ال خوددارى کردند و بار سوم به سراغ سلمان آمدند و همان درخواست را تکرار کردند: در این هنگام آیه مورد بحث نازل شد (و آنها را مؤ اخذه کرد که آیا موقع آن نرسیده است که در برابر نام خدا خشوع کنید و از این سخنان دست بردارید).
در شاءن نزول دیگرى آمده است که یاران پیامبر (صلى اللّه علیه و آله ) در مکه در خشکسالى و زندگى سختى به سر مى بردند هنگامى که مهاجرت کردند به فراوانى و نعمت رسیدند وضع آنها دگرگون شد و قساوت بر قلوب عده اى چیره گشت ، در حالى که لازم بود بر ایمان و یقین و اخلاص آنها به خاطر مصاحبت با قرآن افزوده شود (آیه فوق نازل شد و به آنها هشدار داد).
پاره اى از شاءن نزولهاى دیگر نیز در زمینه این آیه به چشم مى خورد که چون حکایت از مکى بودن آیه مى کند قابل اعتماد نیست ، زیرا مشهور این است که تمام این سوره در مدینه نازل شده است .

معظمی دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:34 ق.ظ

آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مومنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده است خاشع گردد؟! و مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانی داده شد ، سپس زمانی طولانی بر آنها گذشت و قلبهایشان قساوت پیدا کرد ، و بسیاری از آنها گنهکارند !

اعظم بدری - سازمان مرکزی دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:58 ق.ظ

آیا وقت آن نرسیده که دلهای مومنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد. خداوند در قرآن مکرراْ سرگذشت مومنان و کافران را بیان نموده . قرآن بزرگترین کتاب آسمانی است که خداوند بر پیامبر نازل نموده و مومنین در اثر مصاحبت با آن (که همه آیاتش از لطف و زیبایی و معنویت مانند یکدیگر هستند) بر ایمان و اخلاصشان افزوده خواهد شد . پس وفتی پس از سختیها و مصیبتها به آسایش و راحتی دست یافتند نباید از یاد خداوند غافل شوند . بلکه باید در برابر آیات خداوند خاشع گردند و شکر نعمتهای او را بجا آورند

سید سعید حجت( پژوهشکده علوم گیاهی) دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:04 ق.ظ

سوال یازدهم
آیه16 سوره حدید
بسم الله الرحمن الرحیم
أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ
آیا مؤمنان را وقت آن نرسیده است که دلهایشان در برابر یاد خدا و آن ، سخن حق که نازل شده است ، خاشع شود . همانند آن مردمی نباشند که پیش ازاین کتابشان دادیم و چون مدتی بر آمد دلهایشان سخت شد و بسیاری نافرمان شدند

بعد از ذکر آن همه انذارهاى کوبنده و هشدارهاى بیدارگر در این آیه ,به صورت یک نتیجه گیرى مى فرماید: ((آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده اسـت خـاشع گردد؟ و مانند کسانى نباشندکه در گذشته به آنها کتاب آسمانى داده شد (مانند یـهـود و نصارى ) سپس زمانى طولانى بر آنها گذشت (و خداوند را فراموش کردند) و قلبهایشان قـسـاوت پـیدا کرد,و بسیارى از آنها گنهکارند)) (الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکراللّه ومـانزل من الحق ولا یکونوا کالذین اوتوا الکتاب من قبل فطال علیهم الا مد فقست قلوبهم وکثیر منهم فاسقون ).روشن است یاد خداوند اگر در عمق جان قرار گیرند و همچنین شنیدن آیاتى که بر پیامبر(ص ) نازل شده است هرگاه به درستى تدبر شود باید مایه خشوع گردد,ولى قرآن گروهى از مؤمنان را در اینجا سخت ملامت مى کند که چرا در برابر این امور خاشع نمى شوند؟ و چرا همچون بسیارى از امـتـهـاى پـیشین گرفتار غفلت وبى خبرى شده اند؟ همان غفلتى که نتیجه آن قساوت دل و همان قساوتى که ثمره آن فسق و گناه است !.ایـن آیه از آیات تکان دهنده قرآن مجید است که قلب و روح انسان را درتسخیر خود قرار مى دهد و پـرده هاى غفلت را مى درد لذا در طول تاریخ افراد بسیارآلوده اى را مى بینیم که با شنیدن این آیه چـنـان تـکـان خوردند که در یک لحظه با تمام گناهان خود وداع گفتند, و حتى بعضا در صف زاهدان و عابدان قرار گرفتند.
و از آنجا که زنده شدن قبلهاى مرده با ذکر الهى و پیدا کردن حیات معنوى در پرتو خشوع و خـضوع در مقابل قرآن , شباهت زیادى به زنده شدن زمینهاى مرده به برکت قطرات حیاتبخش باران دارد در این آیه مى افزاید: ((بدانیدخداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده مى کند)) (اعلموا ان اللّه یحیى الا رض بعدموتها))
بحث روایتی در الدر المنثور در ذیل آیه الم یان آمده که : ابن مبارک ، عبد الرزاق و ابن منذر از اعمش روایتی آورده اند که گفت : وقتی اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) به مدینه آمدند، و از زندگی مرفهی که در مکه داشتند به یک زندگی فلاکت باری دچار گشته ، در نتیجه نسبت به پاره ای وظایف سست شدند، در این آیه مورد عتاب قرار گرفتند، که مگر وقت آن نشده کسانی که ایمان آورده اند دلهایشان برای ذکر خدا نرم شود.

سید سعید حجت( پژوهشکده علوم گیاهی) دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:04 ق.ظ

سوال یازدهم
آیه16 سوره حدید
بسم الله الرحمن الرحیم
أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ
آیا مؤمنان را وقت آن نرسیده است که دلهایشان در برابر یاد خدا و آن ، سخن حق که نازل شده است ، خاشع شود . همانند آن مردمی نباشند که پیش ازاین کتابشان دادیم و چون مدتی بر آمد دلهایشان سخت شد و بسیاری نافرمان شدند

بعد از ذکر آن همه انذارهاى کوبنده و هشدارهاى بیدارگر در این آیه ,به صورت یک نتیجه گیرى مى فرماید: ((آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده اسـت خـاشع گردد؟ و مانند کسانى نباشندکه در گذشته به آنها کتاب آسمانى داده شد (مانند یـهـود و نصارى ) سپس زمانى طولانى بر آنها گذشت (و خداوند را فراموش کردند) و قلبهایشان قـسـاوت پـیدا کرد,و بسیارى از آنها گنهکارند)) (الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکراللّه ومـانزل من الحق ولا یکونوا کالذین اوتوا الکتاب من قبل فطال علیهم الا مد فقست قلوبهم وکثیر منهم فاسقون ).روشن است یاد خداوند اگر در عمق جان قرار گیرند و همچنین شنیدن آیاتى که بر پیامبر(ص ) نازل شده است هرگاه به درستى تدبر شود باید مایه خشوع گردد,ولى قرآن گروهى از مؤمنان را در اینجا سخت ملامت مى کند که چرا در برابر این امور خاشع نمى شوند؟ و چرا همچون بسیارى از امـتـهـاى پـیشین گرفتار غفلت وبى خبرى شده اند؟ همان غفلتى که نتیجه آن قساوت دل و همان قساوتى که ثمره آن فسق و گناه است !.ایـن آیه از آیات تکان دهنده قرآن مجید است که قلب و روح انسان را درتسخیر خود قرار مى دهد و پـرده هاى غفلت را مى درد لذا در طول تاریخ افراد بسیارآلوده اى را مى بینیم که با شنیدن این آیه چـنـان تـکـان خوردند که در یک لحظه با تمام گناهان خود وداع گفتند, و حتى بعضا در صف زاهدان و عابدان قرار گرفتند.
و از آنجا که زنده شدن قبلهاى مرده با ذکر الهى و پیدا کردن حیات معنوى در پرتو خشوع و خـضوع در مقابل قرآن , شباهت زیادى به زنده شدن زمینهاى مرده به برکت قطرات حیاتبخش باران دارد در این آیه مى افزاید: ((بدانیدخداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده مى کند)) (اعلموا ان اللّه یحیى الا رض بعدموتها))
بحث روایتی در الدر المنثور در ذیل آیه الم یان آمده که : ابن مبارک ، عبد الرزاق و ابن منذر از اعمش روایتی آورده اند که گفت : وقتی اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) به مدینه آمدند، و از زندگی مرفهی که در مکه داشتند به یک زندگی فلاکت باری دچار گشته ، در نتیجه نسبت به پاره ای وظایف سست شدند، در این آیه مورد عتاب قرار گرفتند، که مگر وقت آن نشده کسانی که ایمان آورده اند دلهایشان برای ذکر خدا نرم شود.

هادی برزگر دانشجوی دانشکده علوم تر دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:48 ق.ظ

آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤ منان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد؟
الهی در این ماه رحمتت ما را از غفلت و بیخبری برهان و دلهای ما به نور معرفت و ایمان حقیقی منور فرما .
در این روزگار گو یا غبار فراموشی و غفلت وجودمان را فراگرفته و مانع تابش انوار معرفت الهی به دلهایمان شده است .
راستی چرا ؟
خدایا به ما کمک کن تا در این ماه رحمتت به خود باز گردیم .
معبودا طعم شیرین طاعتت را به ما نیز بچشان .
الهی به بندگی و ناچیزیم در برابر عظمت تو واقفم و دستگری جز تو نمی بینم ما را از ظلمت و تاریکی رهایی ده ((یا نور و یا قدوس)) .
الهی انت المولا و انا العبد و هل یرحم العبد الا المولا

زهرا دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:49 ق.ظ

زهرا کرد - دانشکده مهندسی
آیا وقت آن نرسیده که دلهای مومنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد. روشن است که تنها با یاد خدا دلهای مومنان ارام میگیرد.
دل به یاد خدا آرام می گیرد
پس چرا دل من با چیز دیگری آرام می گیرد
چه کرده ام با دلم که به دنبال چیز دیگریست
دل به یاد خدا آرام می گیرد
پس چرا دل من منزلگهش نیست
چه کرده ام با دلم که آشیانه اش راگم کرده

زهره زاغیان. سازمان مرکزی دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:58 ق.ظ

آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤ منان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد؟
روشن است یاد خداوند اگر در عمق جان قرار گیرد و همچنین شنیدن آیاتى که بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله ) نازل شده است هرگاه به درستى تدبر شود باید مایه خشوع گردد، ولى قرآن گروهى از مؤ منان را در اینجا سخت ملامت مى کند که چرا در برابر این امور خاشع نمى شوند؟، و چرا همچون بسیارى از امتهاى پیشین گرفتار غفلت و بیخبرى شده اند؟ همان غفلتى که نتیجه آن قساوت دل و همان قساوتى که ثمره آن فسق و گناه است !
آیا تنها به ادعاى ایمان قناعت کردن و از کنار این مسائل مهم به سادگى گذشتن و تن به زندگى مرفه سپردن ، در ناز و نعمت زیستن ، و پیوسته مشغول عیش و نوش بودن با ایمان سازگار است ؟!

مجتبی دهستانی - علوم اداری دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:24 ق.ظ

در این آیه، هم سبب خشوع مطرح شده که یاد خداست، «تخشع قلوبهم لذکر اللّه» و هم سبب سنگدلى که دور شدن از کتاب خدا در دوره طولانى است. «فطال علیهم الامد فقست قلوبهم». در روایات نیز مى‏خوانیم: دوران غیبت حضرت مهدى علیه السلام به قدرى طولانى مى‏شود که گروه روه مردم دین خود را از دست مى‏دهند.
در برخى از آیات قرآن، خداوند از مؤمنان مى‏خواهد که مانند برخى افراد و گروهها نباشند و در برخى آیات، سفارش نموده که انسان: راستگو باشد. با صالحان باشد . با نیکوکاران باشد و اهل عبادت و بندگی باشید. در برابر خداوند تسلیم باشید. با اهل ایمان باشید. از سپاسگزاران باشید. و....
خداوند در قرآن می فرماید: «الا بذکرالله تطمئن القلوب»
با یاد خدا قلبها آرام می شود. امام معصوم می فرماید: با یاد ولایت ما اهل بیت دلها آرام می شود.
و ایمان بدون خشوع قلب قابل توبیخ است. و یاد الطاف الهى، عفو او، قهر او و سنّت‏هاى او وسیله خشوع است.

محمد علی عبدی زاده- سازمان مرکزی - ر دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:47 ق.ظ

از حضرت صادق (ع ) روایت است که هر کس سوره حدید و مجادله را در نمازواجب بخواند و بر آن مـداومـت کـنـد خـدا هـرگـز او را عـذاب نـکـنـد تـا بمیرد و هرگز درخود و خانواده اش بدى نبیند
آیا وقت آن نشده آنانکه ایمان آورده اند دلهایشان به ذکر خدا و معارف حقى که نازل کرده نرم شود؟
در این آیه شریفه عتابى است به مؤ منین به خاطر قساوتى که دلهایشان را گرفته ، و در مقابل ذکر خدا خاشع نمى شود، حقى هم که از ناحیه او نازل شده آن را نرم نمى کند، و در آخر حال ایشان را به حال اهل کتاب تشبیه مى کند، که کتاب خدا بر آنان نازل شد، و در اثر آرزوهاى طولانى دلهایشان دچار قساوت گردید.
((و لا یکونوا کالذین اوتوا الکتاب من قبل فطال علیهم الامد فقست قلوبهم )) - این قسمت از آیه عطف است بر جمله ((ان تخشع ...)) و معناى آیه این است که : آیا وقت آن نرسیده که ((تخشع قلوبهم )) دلهایشان خاشع شود ((و لا یکونوا)) و مانند اهل کتاب نباشند...، و کلمه ((اءمد)) به معناى زمان است .
راغب مى گوید: فرق بین ((زمان )) و ((اءمد)) این است که زمان عام است ولى اءمد به معناى زمان خاصى است ، اءمد عبارت است از لحظه اى که عمر و مهلت چیزى به سر مى رسد، ولى زمان به معناى از آغاز تا انجام عمر آن است . و لذا بعضى گفته اند: که دو کلمه ((مدى )) و ((اءمد)) معنایى نزدیک بهم دارند.
خداى تعالى با این کلام خود این حقیقت اشاره نموده که دلهاى مسلمانان مانند دلهاى اهل کتاب دچار قساوت شده ، و قلب قاسى از آنجا که در مقابل حق خشوع و تاثر و انعطاف ندارد، از زىّ عبودیت خارج است ، و در نتیجه از مناهى الهى متاثر نمى شود، و با بى باکى مرتکب گناه و فسق مى شود، و به همین مناسبت در آیه شریفه در ردیف جمله ((فقست قلوبهم )) جمله ((و کثیر منهم فاسقون )) را آورد.


مسعود رمضان زاده-علوم اداری دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:08 ب.ظ

ترجمه:
آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤ منان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد؟ و مانند کسانى نباشند که قبلا به آنها کتاب آسمانى داده شد، سپس زمانى طولانى بر آنها گذشت و قلبهاى آنها قساوت پیدا کرد، و بسیارى از آنها گنهکارند.

تفسیر:
((تخشع )) از ماده ((خشوع )) به معنى حالت تواضع و ادب جسمى و روحى است که در برابر حقیقت مهم یا شخص بزرگى به انسان دست مى دهد.
روشن است یاد خداوند اگر در عمق جان قرار گیرد و همچنین شنیدن آیاتى که بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله ) نازل شده است هرگاه به درستى تدبر شود باید مایه خشوع گردد، ولى قرآن گروهى از مؤ منان را در اینجا سخت ملامت مى کند که چرا در برابر این امور خاشع نمى شوند؟، و چرا همچون بسیارى از امتهاى پیشین گرفتار غفلت و بیخبرى شده اند؟ همان غفلتى که نتیجه آن قساوت دل و همان قساوتى که ثمره آن فسق و گناه است !

محسن برغمدی ـدانشگده تربیت بدنی دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:05 ب.ظ

آیا بر شما عهد نکردیم ای فرزندان آدم که شیطان را پرستش نکنید که او برشما دشمنی آشکار است . و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است .
ابلیس وقتی می خواهد انسان را وسوسه کند یکسان عمل نمی کند متناسب با نقطه ضعف هر کس عمل می کند مثلا برای فردی که بامقام وسوسه می شود فوری نمی رود به او مقام دهد یک مقدار پول و چیزهای دیگر نرمش می کند و بدین ترتیب فرد گرفتار خواهد شد.
از قلب کوچک تو تا من یک راه مستقیم است اگر گم شدی از این راه بیا از دلت شروع کن
به آسمان نگاه کن شاید تنها را ه رهاییت همین باشد . شاید روزی جایی جز اینجا را پیداکنی . این بار پرواز کن و اوج بگیر به آسمانی که هیچگاه آخرش را ندیده ای شاید در فراسوی آسمان آبی گم شوی اما مهم نیست . چون آسمان یک رنگ است هر کجا که باشی مهم آسمانی بودن توست .
مهم این است که بتوانی پرواز کنی تا پرندگان به توغبطه بخورند بالاتر برو بالاتر تا ابرها هم آرزوی پرواز کنند ولی بالاتر از آن جاییست که ستارگان خود را در آن هیچ می بینند و آسمان تورا تحسین می کند.
پرواز رابه خاطر بسپار پرنده مردنیست

فاطمه شریف-مهندسی دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:35 ب.ظ

آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حقّ نازل کرده است خاشع گردد؟!

در آیات قبلی این آیه هشدارهایی در مورد سرنوشت شوم منافقان و کافران در قیامت داده شده است. پس این آیه به صورت یک نتیجه گیری می فرماید:
آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى افراد با ایمان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد. و همانند کسانى نباشند که در گذشته کتاب آسمانى به آنها داده شد و بعد از گذشت مدت زمانی خدا را فراموش کردند و قلبهاى آنها قساوت پیدا کرد؟!
قرآن در این آیه گروهى از مؤمنان را سخت ملامت مى کند که چرا همچون بسیارى از امتهاى پیشین گرفتار غفلت و بیخبرى شده اند؟ همان غفلتى که نتیجه آن قساوت دل و همان قساوتى که ثمره آن فسق و گناه است!

سید علی موسوی بایگی-علوم اداری دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:42 ب.ظ


خدایا!
مگر انسان نحیف میتواند لحظه ای را بدون خشوع در برابر تو سپری کند.ما مخلوقیم و مخلوق را حیات در گرو یاد خالق .اما این تنها کدورت قلبها است که توجه به این یاد را از ما گرفته است و بعضی را به طغیان رنمون. پس خدایا دلی پاک عطایمان بخش تا به فطرت خویش باز گردیم و آن شویم که تو خواهی.آمین

ابوذر شیخی زاده ـ الهیات ـ علوم قرآ دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 06:24 ب.ظ

مولای من هر گاه خواستم در برابر عظمتت خاشع گردم زمانش را به بعد موکول کردم هر بار به بهانه ای از حقیقت تفره رفتم . خداوندا به عظمت این شب‌های مبارک کمکم کن تا خود را به سوی تو تغییر دهم....

صدیقه عشقی - سازمان مرکزی سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:57 ق.ظ

آیا براى کسانى که ایمان آورده‏اند هنگام آن نرسیده که لهایشان به یاد خدا و آن حقیقتى که نازل شده نرم [و فروتن] گردد و مانند کسانى نباشند که از پیش بدانها کتاب داده شد و [عمر و] انتظار بر آنان به درازا کشید و دلهایشان سخت گردید و بسیارى از آنها فاسق بودند .
خداوند متعال در قرآن کریم مومنان را به فروتنی وخشیت دربرابر قدرت لایزال الهی دعوت می کند. مومن و بنده واقعی خدا در پرتو دستورات او فروتن است وتنها از سرچشمه زلال وحی ( قرآن) بهره مند می شود.در برابر کسانی هستند که از الطاف بیکران هستی غفلت کردند وتنها به امور دنیا ومتعلقات آن وابسته شده اند.

۸۴۱۳۱۴۰۰۶۶ دانشکده ادبیات سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:50 ق.ظ

معنی آیه:آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤ منان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد؟
خداوندا وقتش رسیده اما خودت می دانی بدون کمک تو نمی توانم پس یاریم نما!

محسن برغمدی ـدانشگده تربیت بدنی سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:20 ق.ظ

آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حقّ نازل کرده است خاشع گردد؟!
خدایا!
مگر انسان نحیف میتواند لحظه ای را بدون خشوع در برابر تو سپری کند.ما مخلوقیم و مخلوق را حیات در گرو یاد خالق .اما این تنها کدورت قلبها است که توجه به این یاد را از ما گرفته است و بعضی را به طغیان رنمون. پس خدایا دلی پاک عطایمان بخش تا به فطرت خویش باز گردیم و آن شویم که تو خواهی.آمین

زهره بهبودی-مدیریت تربیت بدنی سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:21 ق.ظ

آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حقّ نازل کرده است خاشع گردد؟!
خدایا!
مگر انسان نحیف میتواند لحظه ای را بدون خشوع در برابر تو سپری کند.ما مخلوقیم و مخلوق را حیات در گرو یاد خالق .اما این تنها کدورت قلبها است که توجه به این یاد را از ما گرفته است و بعضی را به طغیان رنمون. پس خدایا دلی پاک عطایمان بخش تا به فطرت خویش باز گردیم و آن شویم که تو خواهی.آمین

آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤ منان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد؟ و مانند کسانى نباشند که قبلا به آنها کتاب آسمانى داده شد، سپس زمانى طولانى بر آنها گذشت و قلبهاى آنها قساوت پیدا کرد، و بسیارى از آنها گنهکارند.
غفلت و بیخبرى تا کى ؟!
بعد از ذکر آنهمه انذارهاى کوبنده و هشدارهاى بیدارگر در آیات گذشته و بیان سرنوشت دردناک منافقان و کافران در قیامت در نخستین آیه مورد بحث به صورت یک نتیجه گیرى مى فرماید: ((آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى افراد باایمان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد. و همانند کسانى نباشند که در گذشته کتاب آسمانى به آنها داده شد (مانند یهود و نصارى ) سپس در میان آنها و پیامبران فاصله افتاد، عمرهاى طولانى یافتند و خدا را فراموش کردند و قلبهاى آنها قساوت پیدا کرد، و بسیارى از آنها فاسق و گنهکار بودند)) (الم یاءن للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله و ما نزل من الحق و لا یکونوا کالذین اوتوا الکتاب من قبل فطال علیهم الامد فقست قلوبهم و کثیر منهم فاسقون ).
((تخشع )) از ماده ((خشوع )) به معنى حالت تواضع و ادب جسمى و روحى است که در برابر حقیقت مهم یا شخص بزرگى به انسان دست مى دهد.
روشن است یاد خداوند اگر در عمق جان قرار گیرد و همچنین شنیدن آیاتى که بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله ) نازل شده است هرگاه به درستى تدبر شود باید مایه خشوع گردد، ولى قرآن گروهى از مؤ منان را در اینجا سخت ملامت مى کند که چرا در برابر این امور خاشع نمى شوند؟، و چرا همچون بسیارى از امتهاى پیشین گرفتار غفلت و بیخبرى شده اند؟ همان غفلتى که نتیجه آن قساوت دل و همان قساوتى که ثمره آن فسق و گناه است !
آیا تنها به ادعاى ایمان قناعت کردن و از کنار این مسائل مهم به سادگى گذشتن و تن به زندگى مرفه سپردن ، در ناز و نعمت زیستن ، و پیوسته مشغول عیش و نوش بودن با ایمان سازگار است ؟!
جمله ((طال علیهم الامد)) (زمان بر آنها طولانى شد) ممکن است اشاره به فاصله زمانى میان آنها و پیامبرانشان باشد، و یا طول عمر و درازى آرزوها، و یا عدم نزول عذاب الهى در زمان طولانى ، و یا همه اینها چرا که هر یک مى تواند عاملى براى غفلت و قساوت و آن هم سببى براى فسق و گناه گردد.
در حدیثى از على (علیه السلام ) مى خوانیم : لا تعاجلوا الامر قبل بلوغه فتندموا و لا یطولن علیکم الامد فتقسو قلوبکم : ((در هیچکارى قبل از فرارسیدن زمانش عجله نکنید که پشیمان مى شوید، و فاصله میان شما و حق نباید طولانى گردد که قلوب شما قساوت مى یابد)).
در حدیث دیگرى از زبان حضرت عیسى مسیح (علیه السلام ) مى خوانیم : لا تکثروا الکلام بغیر ذکر الله فتقسو قلوبکم ، فان القلب القاسى بعید من الله ،
و لا تنظروا فى ذنوب العباد کانکم ارباب ، و انظروا فى ذنوبکم کانکم عبید، و الناس رجلان : مبتلى ، و معافى ، فارحموا اهل البلاء، و احمدوا الله على العافیة : ((بدون ذکر خداوند زیاد سخن مگوئید که موجب قساوت قلب است ، و قلب قساوتمند از خدا دور است ، و به گناهان بندگان همچون ارباب نسبت به بنده اش نگاه نکنید، بلکه به گناهان خویش بنگرید همچون بنده اى در برابر مولى ، مردم دو دسته اند: گروهى مبتلا، و گروهى اهل عافیت ، نسبت به مبتلایان ترحم کنید، و خدا را بر عافیت سپاس گوئید.
و از آنجا که زنده شدن قلبهاى مرده با ذکر الهى و پیدا کردن حیات معنوى در پرتو خشوع و خضوع در مقابل قرآن ، شباهت زیادى به زنده شدن زمینهاى مرده به برکت قطرات حیاتبخش باران دارد در آیه بعد مى افزاید: ((بدانید که خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده مى کند)) (اعلموا ان الله یحیى الارض بعد موتها).

رقیه قطمیری-علوم اداری سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:24 ب.ظ

غفلت وبی خبری تا به کی؟
آیا زمان آن فرا نرسیده است که دلهای مومنان در برابر ذکر خدا وآنچه از حق نازل شده است خاشع گردد؟
پس کی تا به کی می خواهی به دور خودت بگردی وبرای خودت در مقابل او کسی باشی؟آیا زمان آن فرا نرسیده است که این تارهای عنکبوتی را که به دور خودت کشیده ای بگشایی وپروانه وار حول شمع وجودی او طواف کنی ؟آیا تا به حال به راز شمع وپروانه فکر کرده ای آیا تا به حال اندیشیده ای که پروانه چگونه حاضر است خود را در اتش شمع ذوب کند
بدون اینکه ذره ای آزار ببیند؟
بله درست حدس زدی پروانه عاشق است و عاشق نیز که به خود نمی اندیشد عاشق تنها چیزی که نمی بیند خودش است اوآنچنان در وجود معشوقش غرق شده است که برای خود در مقابل معشوق ذره ای ارزش قائل نیست واین است معنای حقیقی خشوع و خضوع .
پس ای ذره ،ای ناچیز، ای همه جهل ،وای همه تهی ،آیا زمان آن فرا نرسیده است که از این همه عشقهای پوچ وبی هدف که جز سردرگمی چیزی برایت ندارد دست برداشته و توجهت را فقط به آن معشوق واقعی معطوف داری وخشوع وخضوع را در برابر او به نهایت رسانی که تنها اوست لایق همه عشقها ولایق همه تواضع ها .به خداکه زمان کوتاه است پس همچون فضیل لحظه ای را به بعد وامگذار وهمین الان تصمیمت را برای چگونه بازگشتن بگیر که راه سخت اما قشنگی در راه داری.
خدایا مارا لایق عشقت گردان که هردلی را تحفه عشقت لایق نیست چرا که خاشع نیست.
والسلام.

سیدرضا موسوی -دانشکده ادبیات سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:28 ب.ظ

این کنایه ایست که پروردگار به بنده میزند! زیرا اگر ایمان دردلمان بود نه بر زبانمان ، بی شک اینگونه که هستیم نبودیم و قلوبمان در برابر خدا وبه واسطه یاد او خاشع بود، مگر به یاد نمی آوریم که خداوند در سوره ی حشر می فرمایند :
+ اگر این قرآن را بر کوهى نازل مى‏کردیم، مى‏دیدى که در برابر آن خاشع مى‏شود و از خوف خدا مى‏شکافد! اینها مثالهایى است که براى مردم مى‏زنیم، شاید در آن بیندیشید!+
شاید در این مثالها بیندیشیم باشد که به عظمت پروردگارم پی ببریم .

محمد رضا رجب زاده - علوم اداری و اقت سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:46 ب.ظ

آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤ منان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد؟
این آیه واقعا تاثیر گذار است بیش از این نمی توانم در موردش بنویسم اما علامتهای سوال زیادی در ذهنم و زندگی ام در طی این سالهای گذشته مطرح شده است بهتر است فقط در مورد عمق این آیه اندیشید کمتر سخن گفت .
تا به کی عبادت کورکورانه
خم وراست شدنهای روزانه بدون تدبر در روح نماز.
تلاوت آیات پر معنا و چند لایه قرآن بدون تدبر در آنها و بدون غوص در اعماق آیات.
خوشا به حال فضیل عیاض

سمیه توانا چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:34 ق.ظ

آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤ منان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد؟ و مانند کسانى نباشند که قبلا به آنها کتاب آسمانى داده شد، سپس زمانى طولانى بر آنها گذشت و قلبهاى آنها قساوت پیدا کرد، و بسیارى از آنها گنهکارند.
در نخستین آیه مورد بحث به صورت یک نتیجه گیرى مى فرماید: ((آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى افراد باایمان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد. و همانند کسانى نباشند که در گذشته کتاب آسمانى به آنها داده شد (مانند یهود و نصارى ) سپس در میان آنها و پیامبران فاصله افتاد، عمرهاى طولانى یافتند و خدا را فراموش کردند و قلبهاى آنها قساوت پیدا کرد، و بسیارى از آنها فاسق و گنهکار بودند)) .خداوند اگر در عمق جان قرار گیرد و همچنین شنیدن آیاتى که بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله ) نازل شده است هرگاه به درستى تدبر شود باید مایه خشوع گردد، ولى قرآن گروهى از مؤ منان را در اینجا سخت ملامت مى کند که چرا در برابر این امور خاشع نمى شوند؟، و چرا همچون بسیارى از امتهاى پیشین گرفتار غفلت و بیخبرى شده اند؟ همان غفلتى که نتیجه آن قساوت دل و همان قساوتى که ثمره آن فسق و گناه است !

زهرا گنجعلی دانشکده علوم چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:55 ق.ظ

آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مومنان در برابر ذکر خدا خاشع گردد؟
خدایا اگر یاد تو درعمق جان ما قرارگیرد و به درستی در آیات کتابت تدبر و تفکرکنیم خاشع خواهیم شد.
در حدیثی از امام علی (ع) داریم: در هیچ کاری قبل از فرا رسیدن زمانش عجله نکنید که پشیمان می شوید وفاصله میان شما و حق نباید طولانی گردد که قلوب شما قساوت می یابد.
خدایاکمک کن که غافل و بی خبر نباشیم چرا که غفلت وقساوت علتی برای فسق وکناه است.
تخشع از ماده خشوع بمعنی حالت تواضع و ادب جسمی و روحی است که در برابر حقیقت مهم یا شخص بزرگی به انسان دست می دهد.
در مناجات امیرالمومین می خوانیم: مولای یا مولای انت المتکبرو انا الخاشع و هل یرحم الخاشع الا المتکبر خدایا توفیق خاشع بودن در برابر خودت را بده و بر ما رحم کن .

محمد حسین نوری چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:34 ق.ظ

آیا وقت آن نرسیده است برای آن ها که ایمان آوردند دلهایشان خاشع شود برای یاد خدا؟
این آیه در مورد فضیل عیاض است که دزد معروفی بود و یک شب به خانه ای رفت برای دزدی که شنید صاحب خانه این آیه را تلاوت میکند بعد توبه کرد.

سید علی موسوی بایگی-علوم اداری چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:19 ب.ظ

خدایا!
مگر انسان نحیف میتواند لحظه ای را بدون خشوع در برابر تو سپری کند.عاشق نیستیم که قبمان با تو و یادت بتپد و تپش الله باشد و تاپش حبیبی.اما ما مخلوقیم و مخلوق را حیات در گرو یاد خالق و مسالت نیاز از او.اما این تنها کدورت قلبها است که توجه به این یاد را از ما گرفته است و بعضی را به طغیان رهنمون. پس خدایا دلی پاک عطایمان بخش تا به فطرت خویش باز گردیم و آن شویم که تو خواهی.آمین

معصومه رحیمی ـآموزشکده کشاورزی شیر چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:07 ب.ظ

آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى افراد باایمان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد. و همانند کسانى نباشند که در گذشته کتاب آسمانى به آنها داده شد (مانند یهود و نصارى ) سپس در میان آنها و پیامبران فاصله افتاد، عمرهاى طولانى یافتند و خدا را فراموش کردند و قلبهاى آنها قساوت پیدا کرد، و بسیارى از آنها فاسق و گنهکار بودند)) (الم یاءن للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله و ما نزل من الحق و لا یکونوا کالذین اوتوا الکتاب من قبل فطال علیهم الامد فقست قلوبهم و کثیر منهم فاسقون ).
(تخشع )) از ماده ((خشوع )) به معنى حالت تواضع و ادب جسمى و روحى است که در برابر حقیقت مهم یا شخص بزرگى به انسان دست مى دهد.
روشن است یاد خداوند اگر در عمق جان قرار گیرد و همچنین شنیدن آیاتى که بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله ) نازل شده است هرگاه به درستى تدبر شود باید مایه خشوع گردد، ولى قرآن گروهى از مؤ منان را در اینجا سخت ملامت مى کند که چرا در برابر این امور خاشع نمى شوند؟، و چرا همچون بسیارى از امتهاى پیشین گرفتار غفلت و بیخبرى شده اند؟ همان غفلتى که نتیجه آن قساوت دل و همان قساوتى که ثمره آن فسق و گناه است !
آیا تنها به ادعاى ایمان قناعت کردن و از کنار این مسائل مهم به سادگى گذشتن و تن به زندگى مرفه سپردن ، در ناز و نعمت زیستن ، و پیوسته مشغول عیش و نوش بودن با ایمان سازگار است ؟!
جمله ((طال علیهم الامد)) (زمان بر آنها طولانى شد) ممکن است اشاره به فاصله زمانى میان آنها و پیامبرانشان باشد، و یا طول عمر و درازى آرزوها، و یا عدم نزول عذاب الهى در زمان طولانى ، و یا همه اینها چرا که هر یک مى تواند عاملى براى غفلت و قساوت و آن هم سببى براى فسق و گناه گردد.
در حدیثى از على (علیه السلام ) مى خوانیم : لا تعاجلوا الامر قبل بلوغه فتندموا و لا یطولن علیکم الامد فتقسو قلوبکم : ((در هیچکارى قبل از فرارسیدن زمانش عجله نکنید که پشیمان مى شوید، و فاصله میان شما و حق نباید طولانى گردد که قلوب شما قساوت مى یابد)).
در حدیث دیگرى از زبان حضرت عیسى مسیح (علیه السلام ) مى خوانیم : لا تکثروا الکلام بغیر ذکر الله فتقسو قلوبکم ، فان القلب القاسى بعید من الله ،
و لا تنظروا فى ذنوب العباد کانکم ارباب ، و انظروا فى ذنوبکم کانکم عبید، و الناس رجلان : مبتلى ، و معافى ، فارحموا اهل البلاء، و احمدوا الله على العافیة : ((بدون ذکر خداوند زیاد سخن مگوئید که موجب قساوت قلب است ، و قلب قساوتمند از خدا دور است ، و به گناهان بندگان همچون ارباب نسبت به بنده اش نگاه نکنید، بلکه به گناهان خویش بنگرید همچون بنده اى در برابر مولى ، مردم دو دسته اند: گروهى مبتلا، و گروهى اهل عافیت ، نسبت به مبتلایان ترحم کنید، و خدا را بر عافیت سپاس گوئید.
و از آنجا که زنده شدن قلبهاى مرده با ذکر الهى و پیدا کردن حیات معنوى در پرتو خشوع و خضوع در مقابل قرآن ، شباهت زیادى به زنده شدن زمینهاى مرده به برکت قطرات حیاتبخش باران دارد در آیه بعد مى افزاید: ((بدانید که خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده مى کند)) (اعلموا ان الله یحیى الارض بعد موتها).

دکتر اصغر کیوان حسینی. علوم اداری چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 05:16 ب.ظ

ای مومنان سست ایمان آیا هنگام نرسیده است که در میان امواج خروشان عصیانگری بر ریسمان خشوع در برابر خداوند چنگ زنید

امیر حسین کفشکنان - دانشکده فنی مهن چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:23 ب.ظ

سلام علیکم
من بهتر میدانم در خصوص بهتر روشن شدن مفهوم آیه به بیان واقعه ای بپردازم .
در کتب اینگونه آمده که : (در زمان های بسیار قدیم ایاذ نامی زندگی میکرده که کارش دزدی و گرفتن سر راه قافله های مختلف تجاری و ... بوده ، از قضا روزی به قافله ای بر میخورد که رئیس قافله صاحب دختری زیبا بوده و این پسر راه زن عاشق آن دختر میشود و پس از مدتی به خواستگاری آن دختر میرود ، اما به این دلیل که فردی راه زن بوده تقاضای او رد میشود و او نمی تواند به وصال آن دختر برسد .
از آنجا که ایاذ دزد بوده و توانایی دزدیدن دختر را در خود می دیده تصمیم به این کار میگیرد ، شبی را با خود قرار میگذارد ، لوازم مورد نیاز را فراهم میکند و به طرف خانه ی آن دختر رهسپار میشود .
ایاذ از دیوار خانه ی دختر به قصد دزدیدن او بالا میرود و همین که به پشت بام میرسد پدر دختر را در حال قرآن خواندن میبیند و چون ایاذ عرب زبان بوده معانی عبارات را متوجه میشده ، از روی اتفاق پس از چند آیه پدر دختر به همین آیه ی ۱۶ سوره ی شریفه ی حدید مدرسد که : (( آیا زمان آن فرا نرسیده آنان که به خداوبد متعال ایمان دارند با شنیدن نام او منقلب شوند ؟ ))
ایاذ این آیات را میشنود و چنان تاثیر عمیقی بر جان و دل او گذاشته میشود که همانجا اعلام میکند خدایا چرا آن زمان فرا رسیده ، از پشت بام پایین می آید و تا آخر عمر دزدی و راهزنی را کنار میگذارد و از بزرگترین و مقرب ترین بندگان خدا در زمان خودش میشود.)
این آیه اینگونه سخنی است از جانب خدا بر آنان که او را می پرستند اما در راه حق و درست گام بر نمی دارند و خداوند میفرماید : (ای کسانی که به من ایمان دارید و مرا می پرستید) آیا زمان آن فرا نرسیده که با شنیدن نام پروردگارتان قلبتان خاشع شود و سر فرود آرید ؟
التماس دعا

محمود عزیزی پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:20 ب.ظ



آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤ منان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد؟ و مانند کسانى نباشند که قبلا به آنها کتاب آسمانى داده شد، سپس زمانى طولانى بر آنها گذشت و قلبهاى آنها قساوت پیدا کرد، و بسیارى از آنها گنهکارند.

مجید نوده فراهانی - علوم اداری و اق پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:54 ب.ظ

آیا برای کسانی که ایمان آورده اند هنگام آن نرسیده که دلهایشان به یاد خدا و آن حقیقتی که نازل شده نرم و فروتن گردد؟ و مانند کسانی نباشند که از پیش بدانها کتاب داده شد و عمر و انتظار بر آنان به درازا کشید و دل هایشان سخت گردید . و بسیاری از آنان فاسق بودند؟

سید عبدالرضا برهانی جمعه 28 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:13 ب.ظ

آیا مومنان را وقت آن نرسیده که دلهایشان در برابر یاد خدا و آن سخن حق که نازل شده است خاشع شود؟همانند آن مردمی نباشید که پیش از این کتابشان دادیم و چون مدتی برآمد دلهایشان سخت شد وبسیاری نافرمان شدند.

این روزهای مبارک فرصت مناسبی است برای استغفار و زدودن غبار گناه از دلها




.

سمیه -طاهری جمعه 28 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:07 ب.ظ

خدایا فرا می خوانیم که آیا زمانی نرسیده که قلبم به ذکر تو خاشع گردد؟آیا زمان آن نرسیده که دست از عصیان تو بر دارم ؟آیا موسم آن فرا نرسیده که قلب همچون سنگم به رحمت تو نرم گردد ؟که با تو پیمان دوستی همیشگی بندم ؟
خدایا آنقدر مرا عزیز کردی که باور کردم بنده خوب تو هستم .آنقدر آبرویم را خریدی و بلندم کردی که نامه سیاه اعمالم فراموشم شد .آنقدر حفظم کردی که ....
مهربانم بارها آمدم و خالصانه تعهد کردم که دیگر نخواهم رفت .بارها سفره پر از دردم را پیش تو گشودم و ناله کردم که با تو خواهم ماند .اما چه کنم .. چه کنم که دشمنم به هرچه سلاح است آراسته شده و من ضعیفتر از همیشه باز هم ....
کریما از تو ، تو را می خواهم چرا که بالاترین خواسته ای هستی که سائلین درگاهت مسئلت کرده اند .
خدایا ان کس که تو را دارد بی نیازی است که بر جنب و جوش جهان خنده می کند حتی اگر جهانیان او را به سخره گیرند .
و انکس که تو را از دست دهد فقیری است که برای لقمه نانی به تکاپو می افتد حتی اگر حهان به نام او گردد.
خدایا به عزت وجلالت که مرا ببخشی و خودت را از من دریغ مداری ای مهرابانترین مهربانان

مهدی رضایی حسن آبادی ـ دانشکده مهن جمعه 28 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:47 ب.ظ

ترجمه : آیا مؤمنان را وقت آن نرسیده است که دلهایشان در برابر یاد خدا خاشع شود؟
کلمه یان در اصل یانی ( مضارع انی ) بوده ، به خاطر حرف لم که کارش جزم دادن است حرف یاء از آن افتاده ، و این ماده به معنای رسیدن وقت هر چیز است ، و خشوع قلب آن تاثیری است که قلب آدمی در قبال مشاهده عظمت و کبریایی عظیمی به خود می گیرد، و منظور از ذکر خدا هر چیزی است که خدا را به یاد آدمی بیندازد، شان یاد خدا چنین شانی است ، که هرگاه نزد مومن به میان آید بلادرنگ دنبالش خشوعی در دل مومن می آید،بعضی گفته اند: مراد از ذکر خدا و آن حقی که نازل شده قرآن است ، و بردن نام قرآن با وصف حق بودنش و ذکر خدا بودنش اشاره به این است که هر یک از این دو وصف قرآن کافی است که مومن را به خشوع وادارد، پس قرآن بدین جهت که ذکر خداست مقتضی خشوع است ، همچنان که بدین جهت که حق است و از ناحیه خدا نازل شده مقتضی خشوع است . و در این آیه شریفه عتابی است به مومنین به خاطر قساوتی که دلهایشان را گرفته ، و در مقابل ذکر خدا خاشع نمی شود، حقی هم که از ناحیه او نازل شده آن را نرم نمی کند، و در آخر حال ایشان را به حال اهل کتاب تشبیه می کند، که کتاب خدا بر آنان نازل شد، و در اثر آرزوهای طولانی دلهایشان دچار قساوت گردید.
خشوع و تواضع در برابر ..... کمی بیندیشیم سپس به خود پاسخ دهیم.

محمد ساجدی شنبه 29 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:40 ق.ظ

با سلام
حقیقت این است که پاسح این سوال خیلی سخت است
یعنی اگر بگوییم بلی . پس باید دلهایمان خاشع گردد که با این وضعیت خدا به مار حم کند .
و اگر بخواهیم جواب نه به دعوت حضرت حق دهیم . چگونه میتوان ؟
این سوال الهی میگوید که حتی مومنین نیز لازم است خشوع قلبی پیدا کنند . شاید ایمان نیز درجاتی دارد . و شاید بعد از ایمان مرحله بالاتری لازم باشد که همان مرتبه خشوع است .
و ا... اعلم

مریم وظیفه دوست-دانشکده مهندسی شنبه 29 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:40 ق.ظ

«آیاوقت آن نرسیده که دلهای مؤمنان دربرابرذکرخداوآنچه ازحق نازل شده است خاشع گردد؟»
خداوندگارا!
آیاحقیقتاًمن باایمان هستم؟منی که ادعای مسلمان بودن و شیعه علی بودن رادارم.اسلامی که سراسریادتوست و سراسرخشوع است وخضوع دربرابرذات یگانه تو.شیعه ای که پیشوایش بزرگ مردی همچون علی ست که دروقت جهادالی الله هیچ کس رایارای رویارویی بااونیست ودروقت حضور در پیشگاه توهیچ کس وهیچ چیزراتوان برهم زدن اتصالش باتو نیست وهم اوکه یتیم نوازنیمه شبهای کوفه بودوحال این من ناچیزچه گستاخانه ازیادتوغافل شده ام وشب وروزدرپی خود هستم.
الهی!
اماتوارحم الراحمینی.توبازمرافراخواندی.پس یاریم کن تاازهر چه غیرتوجداشوم وجزیادتوچیزدیگری برقلب وروح من حکم رانی نکند.

اشپززاده شنبه 29 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:32 ب.ظ

ایا مؤمنان را وقت ان نرسیده است که دلهایشان در برابریاد خدا آن
سخن حق که نازل شدها ست خاشع باشند؟

سید جلال زمانیان کشفی-دانشکده علوم یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:32 ق.ظ

به نام خدا
ایا هنگامه بیداری فرانرسیده است؟
ایا نمیخواهید ازخواب غفلتی که دنیاشمارادرآن فرو برده خود را رهاسازید وبه آنچه برای او ساخته شده اید یعنی عبودیت خدا
پناه آورید وبه سوی اوبگروید؟
غل وزنجیر گناه راازدست وپای خود باز کنید وافتخاربندگی محض ومطلق خدا را برای خود مهیاسازید؟
اگرمیخواهید چنین کنید بایدقلبهایتان خاشع شوند
وبرای ساختن قلبی خاشع باید دل راپاک کنید
چشمهارابشویید
وباسویدای دلتان خدارا آنچنان بخوانید که قلبهایتان بلرزند
انگاه خدارادر درون خودتان ملاقات خواهیدکرد.
باشد که رستگارشوید.

فاطمه ضیائی منش ( سازمان مرکزی ) یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:36 ق.ظ

- آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤ منان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد؟ و مانند کسانى نباشند که قبلا به آنها کتاب آسمانى داده شد، سپس زمانى طولانى بر آنها گذشت و قلبهاى آنها قساوت پیدا کرد، و بسیارى از آنها گنهکارند.

مصطفی مهران پور -->اقتصاد نظری یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:00 ق.ظ

به نام مومن.معنی آیه:: آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤ منان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد؟ :: یا الله . غبار زمان دردی است سخت که انسان ها را از بعضی چیز ها دور میکند. رهاییمان ده. این یک . دو خدایا این همه نعمت تو که غرق در آنیم دل های ما را به خشوع در برابرت سوق ده. خدایا ما طاقت درک این همه را نداریم. امان ده که ضعیفیم و از تو میخواهیم به ما آنچه که استحقاق آن را بوسیله طاعت تو بدست می آویم عطا کن. یا غفار و یا هادی و یا رحیم.

زینب شهری نژاد دانشکده ادبیات پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:51 ب.ظ

آیا وقت آن نرسیده است که دل های مومنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد؟!
این آیه می تواند دل بسیاری را به لرزه در‌آورد همچنان که توانست دل آن سارق گنهکار را بلرزاند و او را هدایت کند.
ای کاش ما نیز این آیه را در قابی از طلا می گذاشتیم تا هر روز چشممان به آن بخورد بلکه خشوع قلبهامان بیشتر گردد و از میزان گناهان مان کاسته شود

شهناز مظهری نمین - الهیات شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:54 ق.ظ

در این آیه، هم سبب خشوع مطرح شده که یاد خداست، «تخشع قلوبهم لذکر اللّه» و هم سبب سنگدلى که دور شدن از کتاب خدا در دوره طولانى است. «فطال علیهم الامد فقست قلوبهم». در روایات نیز مى‏خوانیم: دوران غیبت حضرت مهدى علیه السلام به قدرى طولانى مى‏شود که گروهی از مردم دین خود را از دست مى‏دهند.
ایمان بدون خشوع قلب قابل توبیخ است . براى دعوت به خشوع از اهرم ایمان استفاده کنید. شما که ایمان دارید چرا خشوع ندارید؟ «الم یأن للذین آمنوا أن تخشع قلوبهم»ذکر خدا و تلاوت آیات قرآنى، زمینه‏ساز خشوع قلب است. «تخشع قلوبهم لذکر اللّه و ما نزل من الحقّ» یاد الطاف الهى، عفو او، قهر او و سنّت‏هاى او وسیله خشوع است. «ان تخشع قلوبهم لذکر اللّه .

معصومه اکرامی -مرکز کامپیوتر شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:15 ب.ظ

آیا براى کسانى که ایمان آورده‏اند، زمان آن نرسیده که دل‏هایشان براى یاد خدا نرم و فروتن گردد .

1- ایمان بدون خشوع قلب قابل توبیخ است. «الم یأن للذین آمنوا أن تخشع قلوبهم»
2- براى دعوت به خشوع از اهرم ایمان استفاده کنید. (شما که ایمان دارید چرا خشوع ندارید؟) «الم یأن للذین آمنوا أن تخشع قلوبهم»
3- هدف از نزول آیات الهى، خشوع دل‏هاست. «تخشع قلوبهم لذکر اللّه و ما نزل من الحقّ»
4- ذکر خدا و تلاوت آیات قرآنى، زمینه‏ساز خشوع قلب است. «تخشع قلوبهم لذکر اللّه و ما نزل من الحقّ»
5 - یاد الطاف الهى، عفو او، قهر او و سنّت‏هاى او وسیله خشوع است. «ان تخشع قلوبهم لذکر اللّه»


یاد الطاف الهى، عفو او، قهر او و سنّت‏هاى او وسیله خشوع است. «ان تخشع قلوبهم لذکر اللّه»

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد