پرسش های خداوند ازما - ۱

 

 

سوال اول:

 

این پرسش در آیه ۱۱۵ سوره مؤمنون در جزء هجدهم قرآن مطرح شده است.

 

برای شرکت در مسابقه، کافی است با مراجعه به قرآن یا تفاسیر، چند سطر در باره پرسش قرآنی مورد نظر بنویسید. این چند سطر می تواند:

      * ترجمه سلیس و روان پرسش قرآنی مزبور به فارسی باشد؛

      * توضیحی پیرامون آن باشد که از کتاب های تفسیر گرفته شده است؛

 

      *و بالأخره - و در بهترین حالت- می تواند محصول تأمل و اندیشه شما در آن پرسش، و به عبارت دیگر،

 

 پاسخ صمیمانه ای باشد که شما پس از شنیدن و درک سوال مزبور، به خداوند می دهید!

 

برای دیدن تفسیر این آیات می توانید به تفسیر نمونه مراجعه کنید. با کلیک بر روی لینک مربوط، در منوی سمت چپ همین صفحه، به متن کامل تفسیر نمونه دسترسی خواهید داشت.

 

پاسخ های خود را با کلیک بر روی لینک نظرات در صفحه ای که در اختیار شما قرار می گیرد، بنویسید. از نوشتن نام، نام خانوادگی، و دانشکده یا محل خدمت خود فراموش نکنید. دانشجویان گرامی در صورت عدم تمایل به ذکر نام، می توانند شماره دانشجویی خود را بنویسند. 

نظرات 52 + ارسال نظر
زینب حسینی میلانی-دانشکده ی علوم پنج‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 04:10 ب.ظ http://www.zmilani.com

من در رابطه با این سوال ناخوداگاه مثالی به ذهنم رسید.ما انسان ها معمولا وقتی بدانیم رابطه ای زودگذر است به ان اهمیت نمی دهیم.مثلا اگر روزی در یک صف افراد ناشناس نوبت کسی را رعایت نکنیم برایمان چندان مهم نیست که ان فرد درباره ما چه فکری می کند چون با خود فکر می کنیم همین یک بار است که او را می بینیم و مجبور نیستیم بعدها جواب پس دهیم وشرمنده شویم.در سطح بالاتر وقتی ما گناهی مرتکب می شویم طوری رفتار می کنیم که انگار قرار نیست روزی نزد خدا بر گردیم و حساب پس دهیم.اگر ما به این معرفت برسیم همه اعمال ما هدفمند وشایسته می شود

[ بدون نام ] شنبه 15 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:01 ق.ظ

خداوند فیض مطلق میباشد و از انجا که انسان قابلیت وجود را مییابد او را افرینش مخصوصی میدهد که حق انتخاب را دارد.
از انجا که ذات خداوند بالاتر از ان است که کار بیهوده از او سربزند میبایست در جهانی فراتر ازاین دنیا حساب و کتابیباشد

علی محمودی ۸۳۱۲۵۸۰۲۵۱ دانشکده کشا شنبه 15 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:04 ق.ظ

خداوند فیض مطلق میباشد و از انجا که انسان قابلیت وجود را مییابد او را افرینش مخصوصی میدهد که حق انتخاب را دارد.
از انجا که ذات خداوند بالاتر از ان است که کار بیهوده از او سربزند میبایست در جهانی فراتر ازاین دنیا حساب و کتابیباشد

فاطمه کوه کن زاره یکشنبه 16 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:30 ب.ظ

ای مهربان من ! نه !هرگز !چگونه ممکن است حضورت را دست مهربانیت را در لحظه لحظه زندگی احساس کنم تو را همیشه همدم وهمراه خود ببینم وبپندارم که تمام عنایات تو عبث وبیهوده است .خلقت تو عبث وبیهوده نیست این منم که خود را تلف کردم .
پس ای اله من! در این روزهای مهربانی دستان ناتوان من ودوستانم رابگیر .
آمین

هادی برزگر ۸۵۱۲۲۵۲۲۴۵ علوم تربیتی دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:48 ب.ظ

ولى آیا گمان کرده اید که ما شما را بیهوده آفریده ایم و به سوى ما بازگشت نخواهید کرد!
این جمله کوتاه و پر معنى یکى از زنده ترین دلائل رستاخیز و حساب و جزاى اعمال را بیان مى کند، و آن اینکه اگر راستى قیامت و معادى در کار نباشد زندگى دنیا عبث و بیهوده خواهد بود، زیرا زندگى این جهان با تمام مشکلاتى که دارد و با اینهمه تشکیلات و مقدمات و برنامه هائى که خدا براى آن چیده است اگر صرفا براى همین چند روز باشد بسیار پوچ و بى معنى مى باشد، در واقع کسى کار پوچ و بى هدف مى کند که جاهل و ناگاه ، یا ضعیف و ناتوان ، یا ذاتا وجودى باطل و بیهوده باشد، اما خداوندى که جامع تمام صفات کمالیه است (الله ).
خداوندى که فرمانروا و مالک همه عالم هستى است (الملک ).
و خداوندى که حق است و جز حق از او صادر نمى شود (الحق ) چگونه ممکن است آفرینش او عبث و بى هدف باشد.

علی افشاری صفوی سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:08 ب.ظ

وای بر من که تاملی ناچیز هم در خود نداشته ام .وای بر من که شاید لحظه ای برای ذره ای هم مفید نبوده ام . وای بر عاقبت کار که سر به گریبان فرو برم .اله من تو تنها امید و هدف مطلق منی تو به زندگیم رنگ میدهی هدف میدهی و مرا امیدوار می سازی. چه زیباست برای تو بودن و با تو آرام بودن و به سوی تو که هدف والای منی سر سپردن که انا لله و انا
الیه راجعون
ما امیدواریم که کرم خدا بر همه چیز غالب است و بنا به فرمایش امیر المومنین که با دست مبارک خویش بر قبر سلمان فارسی نوشتند.
وفت علی الکریم بغیر ذات من الحسنات و قلب السلیم ....
وارد شده ام بر شخص کریم بدون هیچ توشه و ذاتی نه از اعمال نیکو و نه از قلب پاک و زشت است که یا دست پر به نزد کریم رفتن
التماس دعا

زهره زاغیان . سازمان مرکزی یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:57 ق.ظ

ولى آیا گمان کرده اید که ما شما را بیهوده آفریده ایم و به سوى ما بازگشت نخواهید کرد!
در واقع کسى کار پوچ و بى هدف مى کند که جاهل و ناگاه ، یا ضعیف و ناتوان ، یا ذاتا وجودى باطل و بیهوده باشد، اما خداوندى که جامع تمام صفات کمالیه است (الله ).
خداوندى که فرمانروا و مالک همه عالم هستى است (الملک ).
و خداوندى که حق است و جز حق از او صادر نمى شود (الحق ) چگونه ممکن است آفرینش او عبث و بى هدف باشد.
و اگر تصور شود که ممکن است کسى او را از رسیدن به هدفش باز دارد با جمله لااله الا هو (هیچ خدائى جز او نیست ) آن را نفى مى کند و با تاءکید بر ربوبیت خداوند (رب العرش الکریم ) که مفهومش مالک مصلح است هدفدار

فاطمه ضیائی منش ( سازمان مرکزی ) یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:01 ق.ظ

این جمله کوتاه و پر معنى یکى از زنده ترین دلائل رستاخیز و حساب و جزاى اعمال را بیان مى کند، و آن اینکه اگر راستى قیامت و معادى در کار نباشد زندگى دنیا عبث و بیهوده خواهد بود، زیرا زندگى این جهان با تمام مشکلاتى که دارد و با اینهمه تشکیلات و مقدمات و برنامه هائى که خدا براى آن چیده است اگر صرفا براى همین چند روز باشد بسیار پوچ و بى معنى مى باشد، چنانکه در نکته ها شرح داده خواهد شد.
و از آنجا که این گفتار یعنى عبث نبودن خلقت ، سخن مهمى است که نیاز به دلیل محکم دارد در آیه بعد اضافه مى کند خداوندى که فرمانرواى حق است هیچ معبودى جز او نیست و پروردگار عرش کریم است برتر از آن است که جهان هستى را بیهوده و بى هدف آفریده باشد (فتعالى الله الملک الحق لا اله الا هو رب العرش الکریم ).
در واقع کسى کار پوچ و بى هدف مى کند که جاهل و ناگاه ، یا ضعیف و ناتوان ، یا ذاتا وجودى باطل و بیهوده باشد، اما خداوندى که جامع تمام صفات کمالیه است (الله ).
خداوندى که فرمانروا و مالک همه عالم هستى است (الملک ).
و خداوندى که حق است و جز حق از او صادر نمى شود (الحق ) چگونه ممکن است آفرینش او عبث و بى هدف باشد.

فاطمه ضیائی منش ( سازمان مرکزی) یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:03 ق.ظ

این جمله کوتاه و پر معنى یکى از زنده ترین دلائل رستاخیز و حساب و جزاى اعمال را بیان مى کند، و آن اینکه اگر راستى قیامت و معادى در کار نباشد زندگى دنیا عبث و بیهوده خواهد بود، زیرا زندگى این جهان با تمام مشکلاتى که دارد و با اینهمه تشکیلات و مقدمات و برنامه هائى که خدا براى آن چیده است اگر صرفا براى همین چند روز باشد بسیار پوچ و بى معنى مى باشد، چنانکه در نکته ها شرح داده خواهد شد.
و از آنجا که این گفتار یعنى عبث نبودن خلقت ، سخن مهمى است که نیاز به دلیل محکم دارد در آیه بعد اضافه مى کند خداوندى که فرمانرواى حق است هیچ معبودى جز او نیست و پروردگار عرش کریم است برتر از آن است که جهان هستى را بیهوده و بى هدف آفریده باشد (فتعالى الله الملک الحق لا اله الا هو رب العرش الکریم ).
در واقع کسى کار پوچ و بى هدف مى کند که جاهل و ناگاه ، یا ضعیف و ناتوان ، یا ذاتا وجودى باطل و بیهوده باشد، اما خداوندى که جامع تمام صفات کمالیه است (الله ).
خداوندى که فرمانروا و مالک همه عالم هستى است (الملک ).
و خداوندى که حق است و جز حق از او صادر نمى شود (الحق ) چگونه ممکن است آفرینش او عبث و بى هدف باشد.

دکتر طاهره جاویدی یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:25 ب.ظ

ولى آیا گمان کرده اید که ما شما را بیهوده آفریده ایم و به سوى ما بازگشت نخواهید کرد!
این جمله کوتاه و پر معنى یکى از زنده ترین دلائل رستاخیز و حساب و جزاى اعمال را بیان مى کند، و آن اینکه اگر راستى قیامت و معادى در کار نباشد زندگى دنیا عبث و بیهوده خواهد بود، زیرا زندگى این جهان با تمام مشکلاتى که دارد و با اینهمه تشکیلات و مقدمات و برنامه هائى که خدا براى آن چیده است اگر صرفا براى همین چند روز باشد بسیار پوچ و بى معنى مى باشد، چنانکه در نکته ها شرح داده خواهد شد.
و از آنجا که این گفتار یعنى عبث نبودن خلقت ، سخن مهمى است که نیاز به دلیل محکم دارد در آیه بعد اضافه مى کند خداوندى که فرمانرواى حق است هیچ معبودى جز او نیست و پروردگار عرش کریم است برتر از آن است که جهان هستى را بیهوده و بى هدف آفریده باشد (فتعالى الله الملک الحق لا اله الا هو رب العرش الکریم ).
در واقع کسى کار پوچ و بى هدف مى کند که جاهل و ناگاه ، یا ضعیف و ناتوان ، یا ذاتا وجودى باطل و بیهوده باشد، اما خداوندى که جامع تمام صفات کمالیه است (الله ).
خداوندى که فرمانروا و مالک همه عالم هستى است (الملک ).
و خداوندى که حق است و جز حق از او صادر نمى شود (الحق ) چگونه ممکن است آفرینش او عبث و بى هدف باشد.
و اگر تصور شود که ممکن است کسى او را از رسیدن به هدفش باز دارد با جمله لااله الا هو (هیچ خدائى جز او نیست ) آن را نفى مى کند و با تاءکید بر ربوبیت خداوند (رب العرش الکریم ) که مفهومش مالک مصلح است هدفدار بودن جهان را مشخصتر مى سازد.


نصیبه کرمزاده-دانشکده الهیات<ادیان دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:29 ب.ظ

روی خاک نشسته بودم .سرورویم جز بوی خاک نمیداد انگار من همیشه همین بو را داشتم و خود نمیدانستم و دیگر بوی مردگی که گاه وبی گاه در میان گریه های بی امان من خودش را بروز میداد.سالها زندگی کردم بی آنکه لحظه ای به مرگ این یار همیشگی زندگی اندیشیده باشم.این پدرم بود که در زیر خاک آرمیده بود اما چگونه رفت!آن شب غریب در گورستان ده شب را سحر کردم با آن همه تشویش انگار من به جای او خوابیده ام چگونه باید پاسخ داد در حالی که دستت از همه جا کوتاه است چگونه بگویم که یا رب به تو ایمان آورده بودم اما باخود هیچ نیاوردم!چگونه زبان را در کام می گردانم وبه خودم اجازه خواهم داد در برابر عظمت او سر را بالا برم وبگویم دنیایم را به بطالت گذراندم در حالی که بارهادر قرآن از من پرسیده بودی<افحسبتم انما خلقناکم عبثا؟وانکم الینا لا ترجعون؟> چه دارم جز شرمندگی که همه ی کوله بارم را پر کرده است. بار الها به این بنده ی حقیروفقیر فرصت و قوت عنایت فرما زیرا من خاکی در این جهان خاکی ودر این دنیای فانی جز تو رحمن ورحیمی دیگر نمیشناسم.

شهناز مظهری نمین دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:19 ب.ظ http://n42mazhari.persianblog.com

این جمله کوتاه و پر معنى یکى از زنده ترین دلائل رستاخیز و حساب و جزاى اعمال را بیان مى کند، و آن اینکه اگر راستى قیامت و معادى در کار نباشد زندگى دنیا عبث و بیهوده خواهد بود، زیرا زندگى این جهان با تمام مشکلاتى که دارد و با اینهمه تشکیلات و مقدمات و برنامه هائى که خدا براى آن چیده است اگر صرفا براى همین چند روز باشد بسیار پوچ و بى معنى مى باشد،نه به هیچ عنوان خداوند ما را عبث نیافریده . خداوند که خالق ماست از همه اعمال ما در گذشته و آینده مطلع می باشد و می داند که ما در آینده هم چه کار خواهیم کرد خداوند به اسلام و ایمان و عبادت ما احتیاج و نیازى ندارد ما باید در برابرخداوندى که همه چیز را مى‏داند، ادّعا و تظاهر نداشته باشیم.
إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَوَتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ بَصِیرُ بِمَا تَعْمَلُونَ

وحیده مهاجر هروی دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:50 ب.ظ

مادی گرایان این چنین گمان ناپاکی به تو دارند چه زندگی بی هدفی امامن در تمام لحظات زندگی خود ردپای تو را احساس کرده ومیکنم ایا بی تو میتوان زندگی کرد!تومعنی زندگی هستی تو روح زندگی بی تو چه هست که من این چنین گمانی ببرم توپاکی وکارعبث ازتو دور است میدانم که باز گشتم به توست اما گاهی شیطان فریبم می دهد مراببخش

سید حسین کاظمی ۸۲۱۶۴۰۴۰۱۴ پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:04 ب.ظ

با سلام
به نظر من جواب کلیه سوالها در خود آیه (خود سوال) هست و نیازی به پاسخ نیست. اصولا سوالات پروردگار استفهامی نیست بلکه تفهیمی است یعنی از آن مطلبی یا نکته ای از مولا به بنده منتقل می شود و نه برعکس. لذا با این پاسخ موجز جواب کل سوالات مسابقه روشن می شود. هرچند شاید نظر طراحان مسابقه غیر ازاین باشد و بدنبال جوابهای طولانی و اطاله کلام باشند تا شاید بر اهمیت مسابقه بالا برود. لذا انتظار ندارم که بنده را در مسابقه شرکت دهید. با تشکر

زینب شهری نژاد دانشکده ادبیات و علو پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:19 ب.ظ

آیا گمان کرده اید ما شما را بیهوده آفریده ایم و شما به سوی ما برگردانده نخواهید شد؟!
تصور بیهوده بودن خلقت انسان تصور پوچی است که برخی از کسانی که به دنبال مطامع دنیوی بوده اند آن را به وجود آورده اند و عده ای را هم به سوی خود کشانده اند و مکتب نیهیلیسم یا پوچ گرایی را ترویج داده اند. در حالیکه فهم اینکه انسان بیهوده آفریده شده است یا نه؟ فقط نیاز به اندکی تفکر و تدبر در نظام هستی دارد . نظامی که هر گوشه ای از آن وجود خالقی حکیم و علیم را اثبات می کند که این عالم را خلق کرده و از خلقت آن هدفی داشته است و آ‌ن رساندن انسان به کمال است و چنین امری (یعنی کمال انسان) در این دنیا محقق نخواهد شد بلکه جایگاه اصلی انسان که همان رسیدن به معبود ازلی خویش است در آن دنیا محقق خواهد شد.

سید علی موسوی بایگی-علوم اداری شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:15 ق.ظ

خدایا:
به عزت و قسم که واژه عبث با ذات حکیم تو جمع نمی شود و قطعا باز خواهیم گشت و حساب طغیانهای مادی و معنوی را که در برابر فرامین تو روا داشتیم پس خواهیم داد.پس یاریمان کن بیش از این در گرداب هوسها غوطه ور نشو یم و آن رجعت بزرگ همواره پیش روی ما و اعمالمان باشد.

سمیه سادات حسینی*** شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:28 ق.ظ

آیا گمان کردید که ما شما را بیهوده آفریده ایم و به سوی ما بازگشت نخواهید کرد؟
خدایا وقتی از روز الست از من عهد بندگی گرفتی وازمن قالوا بلی را شنیدی باوجود رانده شدنم از بهشت برینت باز مرا تنها نگذاشتی و هر آنچه در این دنیاهست را به من ارزانی داشتی وبیحساب به من نعمت دادی تا تو را شکر گویم و روزی که تو معین نمودی در پیشگاه تو حاضر شوم آنچه توشه اورده ام ارایه دهم وبه ان روز اعتقاد قلبی داشته باشم.چه هماهنگی عجیبی !همه چیز رابرای من خلق نمودی که خلیفه ات باشم ودر موعد مقرر کارایی و اثر بخشی مرا بسنجی!

محمد ابراهیم زواری شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:37 ق.ظ

خیال کردین ما شما را بیهوده آفریدیم و دوباره پیش ما برنمی‌گردین؟

معصومه اکرامی -مرکز کامپیوتر شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:05 ب.ظ

پس آیا گمان می کنید که ما شما را بیهوده آفریده ایم ، و شما به سوی ما بازگردانده نمی شوید

1- آفرینش انسان ، هدفدار است . (أفحسبتم انّما خلقناکم عبثا)
2- همه ی محاسبات انسان ، واقع بینانه نیست . (أفحسبتم )
3- در کار خداوند عبث و بیهودگی راه ندارد. (أفحسبتم ... عبثا)
4- زندگی دنیا بدون آخرت ، بیهوده ولغو است . (عبثا)
5- انسان مسئول و متعهّد است . (باید خود را برای پاسخ گویی در قیامت آماده کنیم ). (أفحسبتم ... لا ترجعون )
6- هدف آفرینش انسان ، در این جهان خلاصه نمی شود. (أفحسبتم ...لاترجعون )

رقیه حسین زاده شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:01 ب.ظ

خیر همان ظور که خداوند انشان را بیهوده نیافریده است بیهوده نیز رها نمی کند خداوند آنقدر کریم ومهربان هست که انسان را بیهوده در این دنیا رها نکند انسان پس از طی مسیر در این دنیا به سرای آخرت خواهد رفت ودر پیشگاه خداوند حاضر خواهد شد.

معین الدین توکل-دانشکده ی فنی- ارشد شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:14 ب.ظ

با سلام

در مورد این پرسش می توان گفت:

آه ؛ خدای من تو که از همه منزه تری ّ تو که حکیمی َ پس چرا اینگونه صحبت می کنی . می خواهی مرا به عنوان بنده ی جفا کار معرفی کنی یا اینکه می خواهی مرا اذیت کنی . به هر دلیل ناراحتم از این پرسش نه به خاطر اینکه من انسانی هستم که همیشه به یادت بوده ام یا اینکه کسی بوده ام که توانسته ام نعمت های بی پایان تو را شکر گویم نه . به خاطر اینکه با طرح این پرسش مرا طوری وانمود کردی که همیشه در غفلتم .
الیته با طرح این پرسش شاید منظوری دیگر داشته باشی آن هم بها دادن به انسان باشد به اینکه به ما عقل و فهم دادی یا به اینکه ما با شعور خود هم تو و بیهوده نبودنمان را می توانیم درک کنیم . در این مورد به خاطر طرح این پرسش ازت متشکرم مثل تمامی مواردی دیگر که در آخر کار باز به خوبی تو در حقمان می رسم و فقط میتوانم جواب دهم ممنون...مهربان خدای من..........

مسعود رمضان زاده-۸۴۲۲۲۳۰۱۱۵ یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:04 ب.ظ

أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنَا لا تُرْجَعُونَ

ترجمه:
آیا گمان کرده اید که ما شما را بیهوده آفریده ایم و به سوى ما بازگشت نخواهید کرد!

تفسیر:
این جمله کوتاه و پر معنى یکى از زنده ترین دلائل رستاخیز و حساب و جزاى اعمال را بیان مى کند، و آن اینکه اگر راستى قیامت و معادى در کار نباشد زندگى دنیا عبث و بیهوده خواهد بود، زیرا زندگى این جهان با تمام مشکلاتى که دارد و با اینهمه تشکیلات و مقدمات و برنامه هائى که خدا براى آن چیده است اگر صرفا براى همین چند روز باشد بسیار پوچ و بى معنى مى باشد، چنانکه در نکته ها شرح داده خواهد شد.
و از آنجا که این گفتار یعنى عبث نبودن خلقت ، سخن مهمى است که نیاز به دلیل محکم دارد.

محمد علی عبدی زاده- سازمان مرکزی - ر دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:56 ق.ظ

آیا گمان کرده اید که ما شما را بیهوده آفریده ایم و به سوى ما بازگشت نخواهید کرد!
این جمله کوتاه و پر معنى یکى از زنده ترین دلائل رستاخیز و حساب و جزاى اعمال را بیان مى کند، و آن اینکه اگر راستى قیامت و معادى در کار نباشد زندگى دنیا عبث و بیهوده خواهد بود، زیرا زندگى این جهان با تمام مشکلاتى که دارد و با اینهمه تشکیلات و مقدمات و برنامه هائى که خدا براى آن چیده است اگر صرفا براى همین چند روز باشد بسیار پوچ و بى معنى مى باشد، چنانکه در نکته ها شرح داده خواهد شد.
و از آنجا که این گفتار یعنى عبث نبودن خلقت ، سخن مهمى است که نیاز به دلیل محکم دارد در آیه بعد اضافه مى کند خداوندى که فرمانرواى حق است هیچ معبودى جز او نیست و پروردگار عرش کریم است برتر از آن است که جهان هستى را بیهوده و بى هدف آفریده باشد (فتعالى الله الملک الحق لا اله الا هو رب العرش الکریم ).
در واقع کسى کار پوچ و بى هدف مى کند که جاهل و ناگاه ، یا ضعیف و ناتوان ، یا ذاتا وجودى باطل و بیهوده باشد، اما خداوندى که جامع تمام صفات کمالیه است (الله ).
خداوندى که فرمانروا و مالک همه عالم هستى است (الملک ).
و خداوندى که حق است و جز حق از او صادر نمى شود (الحق ) چگونه ممکن است آفرینش او عبث و بى هدف باشد.
و اگر تصور شود که ممکن است کسى او را از رسیدن به هدفش باز دارد با جمله لااله الا هو (هیچ خدائى جز او نیست ) آن را نفى مى کند و با تاءکید بر ربوبیت خداوند (رب العرش الکریم ) که مفهومش مالک مصلح است هدفدار

ندا دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:20 ق.ظ

ولی ایا فکر میکنید ما شمارابیهوده افریدهالم وبه سوی مابازگشت نخواهدکرد؟ واگرما انسانها خودوخدای خودرا به خوبی میشناختیم اینگونه خیال نمیکردیم.درواقع ماانسانها انقدر از اصلوجودی خود دراثر دلبستن به دنیای فانی (که هدف پوچی برای انسان والا است)دورشده ایم که حتی هدف افرینش خود رافراموش کرده ونیاز داریم خداوند ان رابا چنین سوالی به ما گوشزد کند(چون قران راهنمای نیاز های انسان است) پس باید که به هدف افرینش خود بیاندیشیم .

مریم گشاده رو-کشاورزی دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:15 ب.ظ

اینکه آفرینش ما بیهوده نیست یعنی هدفی دارد و آن نیاز خداوند که فاعل آفرینش است نیست زیرا هر کس (انسانی) که کاری از او سر می زند هدفش رفع نیازی است اما خداوند نیاز مند نیست و آفرینش مخلوقات مثل روشنایی نور از ذات خداوند است پس آفریده شدن انسان به خاطر فایده ایست که برای ما دارد و آن رسیدن به کمال است مثل انجام عبادت که برای رسیدن به کرامت و کمال است و در قیامت برای ما معلوم می شود که هر کس چه قدر خود را به کمال نزدیک کرده است

مهدی رجائی دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:29 ب.ظ

آیا چنین پنداشتید که ما شما را بعبث و بازیچه آفریده ایم و (پس از مرگ) هرگز بما رجوع نخواهطد کرد؟

محمد حسن کفش کنان سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:24 ق.ظ

آیا پنداشته اید که شما را بیهوده و عبث آفریدیم
و اینکه به سوی ما بازگردانده نمی شوید؟

مژگان ثابت تیموری- پژوهشکده علوم گی سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:39 ق.ظ

ولى آیا گمان کرده اید که ما شما را بیهوده آفریده ایم و به سوى ما بازگشت نخواهید کرد!
مرگ نقطه پایان زندگى نیست
گفتیم از جمله دلائلى که در بحث معاد براى اثبات وجود جهان دیگر مطرح شده ((مساءله مطالعه نظام این جهان )) است ، و به تعبیر دیگر مطالعه این نشاه اولى گواهى مى دهد که ((نشاه اخرى )) بعد از آن است .
در اینجا لازم مى دانیم توضیح بیشترى در این زمینه بیاوریم :
ما از یکسو مى بینیم جهان آفرینش ، هم از نظر عظمت و هم از نظر نظم ، فوق العاده وسیع و پرشکوه و اعجاب انگیز است ، اسرار این جهان بقدرى است که دانشمندان بزرگ معترفند تمام معلومات بشر در برابر آن همچون یک صفحه کوچک است از یک کتاب بسیار بزرگ ، بلکه همه آنچه را از این عالم مى دانیم در حقیقت الفباى این کتاب است .
هر یک از کهکشانهاى عظیم این عالم شامل چندین میلیارد ستاره است و تعداد کهکشانها و فواصل آنها آنقدر عظیم است که حتى محاسبه آن با سرعت سیر نور که در یک ثانیه سیصد هزار کیلومتر راه را طى مى کند وحشت آور است .
نظم و دقتى که در ساختمان کوچکترین واحد این جهان به کار رفته همانند نظم و دقتى است که در ساختمان عظیمترین واحدهاى آن دیده مى شود.
و انسان در این میان ، لااقل کاملترین موجودى است که ما مى شناسیم و عالیترین محصول این جهان است تا آنجا که ما مى دانیم - اینها همه از یکسو.
از سوى دیگر مى بینیم که این عالیترین محصول شناخته شده عالم هستى یعنى انسان در این عمر کوتاه خود در میان چه ناراحتیها و مشکلاتى بزرگ مى شود؟
او هنوز دوران طفولیت را با همه رنجها و مشکلاتش پشت سر نگذاشته و نفسى تازه نکرده دوران پر غوغاى جوانى با طوفانهاى شدید و کوبنده اش فرا مى رسد.
و هنوز جاى پاى خود را در فصل شباب محکم نکرده دوران کهولت و پیرى با وضع رقتبارش در برابر او آشکار مى شود.
آیا باور کردنى است که هدف این دستگاه بزرگ و عظیم ، و این اعجوبه خلقت که نامش انسان است همین باشد که چند روزى در این جهان بیاید این دورانهاى سه گانه را با رنجها و مشکلاتش طى کند، مقدارى غذا مصرف کرده ، لباسى بپوشد، بخوابد و بیدار شود و سپس نابود گردد و همه چیز پایان یابد.
اگر راستى چنین باشد آیا آفرینش مهمل و بیهوده نیست ؟ آیا هیچ عاقلى این همه تشکیلات عظیم را براى هدفى به این کوچکى مى چیند؟!
فرض کنید ملیونها سال نوع انسان در این دنیا بماند، و نسلها یکى پس از دیگرى بیایند و بروند، علوم مادى آنقدر ترقى کند که بهترین تغذیه و لباس و مسکن و عالیترین درجه رفاه را براى بشر فراهم سازد، ولى آیا این خوردن و نوشیدن و پوشیدن و خوابیدن و بیدار شدن ، ارزش این را دارد که اینهمه تشکیلات براى آن قرار دهند؟
بنابراین مطالعه این جهان با عظمت به تنهائى دلیل بر این است که مقدمه اى است براى عالمى وسیعتر و گسترده تر، جاودانى و ابدى ، تنها وجود چنان جهانى است که مى تواند به زندگى ما مفهوم بخشد، و آن را از هیچى و پوچى در آورد.
به همین دلیل عجیب نیست فلاسفه مادیگرا که اعتقاد به قیامت و جهان دیگر ندارند این عالم را بى هدف و پوچ بدانند، و براستى اگر ما نیز اعتقاد به چنان جهانى نداشتیم با آنها همصدا مى شدیم ، این است که مى گوئیم اگر مرگ نقطه پایان باشد آفرینش جهان بیهوده خواهد بود، لذا در آیه 66 سوره واقعه مى خوانیم و لقد علمتم النشاة الاولى فلو لا تذکرون : ((شما که این جهان - نشاه اولى - را دیدید چرا متذکر نمى شوید و به عالمى که پس از آن است ایمان نمى آورید؟!))


سید جلال زمانیان کشفی-دانشکده علوم چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:16 ق.ظ

ای حکیم بی همتا سلام.
به نام تو.
اگر میدانستیم ومیفهمیدیم که تو برای چه مارا آفریدی روزگارمان بهتر ازاین بود.
اگر باورمیکردیم که تو مارا برای خوت آفریدی ازتو اینقدر دورنمیشدیم.
اگر بازگشت به سوی تو یعنی معاد که ازاصول اولیه دین است
برایمان معنا پیدامیکرد این همه گناه نمیکردیم.ازتو دور نمیشدیم و بندگی راز آفرینش را باورمیکردیم.ان راسرلوحه امور قرارمیدادیم.درجزءجزءاعمالمان تورامیدیدیم ورضایتت را تحصیل میکردیم تاجوار قرب تو که همانانشستن در ساحل بیکرانه رحمت توست عایدمان میشد.
ای بیکرانه بیهمتا مارا دریاب وتنهایمان مگذار.
بعونک وبرحمتک یا ارحم الراحمین.

فائزه محمدی چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:28 ق.ظ

ولی ایا گمان کرده اید که ما شما را بیهوده افریده ایم و به سوی ما باز نخوا هید گشت؟
همه چیز در این دنیا از نظم خاصی پیر وی می کند از کوچکترین عضو تا بزرگترین ان .از چرخش زمین واسمان تا زندگی یک سنگ کوچک .این دنیا گذر گاهی است برای رسیدن به کمال . ما در این جاده قدم گذاشته ایم تا به مقصد برسیم ومقصد همان کمال مطلق وخدای بی همتا است .ما هر کاری که انجام می دهیم از انجام ان هدفی داریم وغیر ممکن است انسان کاری را بی هدف انجام دهد . پس چگونه ممکن است که خدای حکیم انسان وسایر افریده ها را بدون هدف و برنامه افریده باشد و انسان را به حال خود رها کرده باشد این تفکر انسانهای فراموشکار وساده لوح است که گمان می کنند که افرینش اگر هم هدفی داشته باشد فقط خورو خواب و همین زندگی چند روزه دنیا ست.زیرا این انسانهای کوته فکر انقدر شیفته زرو زیور این منزلگاه شده اند که نمی خواهند به مقصد وچیز دیگری فکر کنند وبه همین منزلگاه فانی دل خوش کرده اند. اگر امروز علوم مختلف -قانونها ونظریات واکتشافات بوجود امده گواه همین برنامه ریزی است . پس این دنیا فقط یک فرصت برای بهتر شدن است. اما ده شدن برای یک دنیای خوب یا بد.این را ما تعیین میکنیم با اعمالمان.

۸۳۲۲۲۶۰۱۲۰ -دانشکده علوم تربیتی شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:14 ب.ظ

او می داند که پاسخ پرسشش را می دانیم ولی چرا می پرسد؟ شاید می پرسد که به یادآوریم . یا می پرسد که فراموش نکنیم. ولی به هر دلیل که بپرسد بازهم پاسخش را خواهم داد. می دانم که بیهوده آفریده نشده ام وبیهوده زندکی نخواهم کرد و بیهوده هم این جهان را وداع نخواهم گفت چون خود را به تو متصل کرده ام و بس.

حمید شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:07 ب.ظ

آیا گمان می کنید ما شما را بیهوده آفریده ایم؟ و شما به سوی ما باز نمی گردید؟
خداوند متعال در این ایه به این مساله مهم اشاره دارد که خلقت انسانها بیهوده نیست و حکمت عالی خداوند جهانیان مصدق و گواه این سخن است و با طرح این سوال می خواهد توجه بیش از بیش جهانیان را به این مهم جلب نماید که بازگشت انسانها به مبدا اصلی خویش و جاودانه شدن در آن هر گونه عبث بودن را نقض و حکمت باری تعالی را نمایان می دارد و در ضمن به مثابه هشداری است که به انسانها داده می شود که در آینده باید پاسخ گوی اعمال خویش باشند.
ما ز بالاییم و بالا می رویم

۸۴۱۶۵۰۳۰۴۵ شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:03 ب.ظ

8416503045
آیا چنین فکر می کنید که ما شما را به عبث و بازیچه آفریدیم و به سوی ما رجوع نخواهید کرد!
این جمله پر معنى یکى از محکمترین دلائل وجود روز رستاخیز است و حساب و جزاى اعمال را بیان مى کند، و آن اینکه اگر راستى قیامت و معادى در کار نباشد زندگى دنیا عبث و بیهوده خواهد بود، زیرا زندگى این جهان با تمام مشکلاتى که دارد و با اینهمه تشکیلات و مقدمات و برنامه هائى که خدا براى آن چیده است اگر صرفا براى همین چند روز باشد بسیار پوچ و بى معنى مى باشد، چنانکه در نکته ها شرح داده خواهد شد.

محمد ساجدی یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:47 ق.ظ

بسمه تعالی
با سلام
داستان ، داستان آنهایی است که کفه ترازوی عملشان سبک است . زبان قرآن زبان گذشته نیست بلکه هم اکنون است .
این گروه در حال عذاب از خدا نجات میخواهند . و میگویند سرکشی کرده بودیم ( و نه اینکه نمیدانستیم ) .خداوند میفرماید سخن نگویید ( که اکنون زمان آنگذشته است .)
در زمین مومنین را مسخره میکردید و به آنها میخندیدید !
آیا گمان میبرید ما شمارا بیهوده آفریدیم و به سوی ما بازگشت نمیکنید .
خطاب ، خطاب گذشته نیست . خطابی در زمان حال برای ما است . خطابی به زیانکاران در آتش دوزخ است که هم اکنون در حال عذاب هستند . خطاب و تذکری است به ما که فاصله شما با عذاب بیش از یک روز و یا مدتی ناچیز ! نیست .
شاید موعد ما فردا باشد . شاید موعد ما امروز باشد .
هر لحظه باید خودرا برای رفتن آماده سازیم .
هر لحظه خودرا برای این سوال و پاسخ به حضرت حق آماده سازیم .
هم اکنون از آنها که در حقشان ظلم کرده ایم ، عذر بطلبیم .
و از جمله در حق پروردگار . و نیز در حق خودمان که در واقع همه ظلمها نیز نهایتا در حق خود ظلم کرده ایم .

۸۲۱۲۲۵۳۳۳۵( دانشکده علوم تربیتی) یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:49 ق.ظ

آیا فکر می کنید که بدون دلیل آفریده شده اید وآفرینش شما هیچ دلیلی نداشته است.و به سوی ما بازگشت داده نمی شوید.
خدا با این پرسش می خواسته به انسان یاد آوری کند که ازآفرینش او با همه امکانات و نعمتها با این همه عظمت هدفی داشته است و به خاطر همین است که همه به سوی او باز می گردند.
پاسخی که میتوان به این پرسش داد این است که خدا تویی که هیچ کارت بیهوده و بی هدف نیست چگونه می شود اگر ما را ما را بیهوده آ فریده باشی چون وجود انسان عالم کوچک است وخود عالم با این همه نظم وعظمت که بی هدف نیست وهر جزیی از آن هدف ی دارد چگونه انسان که از روح وجسم آفریده شده است بی هدف باشد

رقیه قطمیری یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:20 ب.ظ

آیا پنداشتید که ما شما را بیهوده خلق کرده ایم وشما به سوی ماباز نمی گردید؟
بنده من چگونه گمان کردی بی هدف خلقت کردم؟،چگونه خلقتت را عبث پنداشتی؟آیا ندیدی که چگونه بزرگت کردم آیا بالهای مهربانی وعطوفت مرا از همان ابتدا ملاحظه ننمودی،آنگاه که تازه پا به این جهان گذارده بودی وهیچ توانی نداشتی ،ومن اولین کسی بودم که هدیه تولدت را تقدیم نمودم،غذای مخصوصت رابدون هیچ منتی؟و همچنین در همه این سالهاآیا فکر می کنی چه کسی بزرگت کرد؟
به بالای سرت نگاه کن ،خورشیدم را ببین که چطور بی دریغ بر تو می تابد وروزهایت را روشن می کند،وماهم را که چگونه آرامش شبت را فراهم می آوردتا لختی از هیاهو وغوغای روز آسوده گردی،شاید که اگر در شلوغی روزهایت مراگم کرده ای، در آرامش شبهایم پیدا کنی و رو به سوی من اری که من هماره منتظرت هستم.
به سختی زمین زیر پایت بنگر،به عظمت وبزرگی کوههایم،به آبهای روانم ،به طراوت گلهای بهاریم، به خشکی کویرم و هزاران هدیه دیگر که من بدون هیچ منتی ارزانیت داشته ام.
من همه را برای تو آفریده ام ،فقط وفقط برای تو ، که تو اصل نظام آفرینش منی،که من تورا می خواهم که من فقط به تو خواهم گفت صنعتک لنفسی (تورا برای خودم ساخته ام)به تو ای انسان و نه هیچ موجود دیگر.
براستی اگر می دانستی چقدر دوستت دارم وچفدر به دنبالت می آیم تا تو شاید قدمی رو به سوی من آیی دیگر نمی توانستی چشمانت را ببندی وبگویی که دلیلی بر وجودم وخلقتم نمی یابی واینهمه را اتفافی بپنداری.
که چه بد چشمانت کور شده اند که نعمتهای مرا میبینی وبا آنها زندگی می کنی ،اما مرا که اصل وجود آنهایم را نمی بینی شاید قوانین فیزیک را نفهمیدی که نمی دانی که تا نور نباشد اشیاقابل دیدن نیستند،یاآنقدر در نور عظمت من غرق گشته ای که دیگرنور را گم کرده ای واز وجود آن اظهار بی اطلاعی می نمایی ،که همه مثل علی (ع)مرا بنده نمی شوند که چیزی را نبیند مگر اینکه قبل ان وبعد آن وبا آن مرا ببیندوآنقدر خدایش را باور داشته باشد که بگوید که من خدایی را که نبینم هرگز عبادت نمی کنم،
اما بنده من بدان !تو چه ببینی وچه نبینی ،چه باور کنی وچه نکنی ،من هستم وتورا نیز با هدف خلق کرده ام اگر چه تو این را نفهمی وخلقتت را عبث بپنداری،و به هر حال به سوی من باز خواهی گشت که تو از من بوده ای وجزبه سوی من تورا بازگشتی نیست،آنگاه وقتی پرده ها کنار رود ،آن وقت است که فاصله هایی را که بین من وخودت ایجاد کرده ای خواهی دید ودر آتش پشیمانی و فراغ خواهی سوخت اما دیگر پشیمانی سودی نداردومن با همه مهربانیم آنگوقت دیگر کاری برایت نخواهم کرد،چراکه به خدایی ام قسم خورده ام که (لاملان جهنم من الکافرین من الجنه والناس اجمعین)
پس تا دیر نشده لحظه ای توقف نموده و تدبر کن،که فاصله ات با من فقط آن یک قدمی است که باید بر روی نفست بگذاری که قدم بعدی در آغوش منی.
همیشه منتظر این یک قدمت هستم ،بنده من.
والسلام.

نزهت مهاجرنسب دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:39 ق.ظ

آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده ایم و اینکه شما بسوی ما بازگردانیده نمیشوید؟
اگر تو را و عطر حضور تو را در باغ دلمان جاری نسازیم هرگز لذتی از زندگی و هدفی در حیاتمان نخواهیم داشت . سرگردان و بیهوده انتظار بهبود زندگی را خواهیم کشید حال آنکه می دانیم بازگشت ما بسوی توست و هر چه بیندیشیم و بگوییم و انجام دهیم همه و همه باید فقط بخاطر تو باشد . احساس پوچی و بطالت زمانی در ذهنمان جای می گیرد که یاد تو رخت بربسته باشد.

فائزه محمدی-دانشکده کشاورزی دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:15 ب.ظ

ولی ایا گمان کرده اید مکه ما شما را به حال خود رهاکرده ایم و به سوی ما باز نخواهید گشت

۸۵۱۲۲۳۰۰۸۱ دانشکده علوم اداری سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:31 ق.ظ

ولی ایا گمان کرده اید که ما شما را بیهوده افریدهایم و به سوی ما بازگشت نخواهید کرد .

سمانه سفیدمو - دانشکده مهندسی چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:08 ق.ظ

آیا چنین پنداشتید که ما شما را به عبث و بازیچه آفریده ایم و ( پس از مرگ ) هرگز به ما رجوع نخواهید کرد ؟
خدایا چگونه ممکن است توقف اندک ما در دنیا عبث و بازیچه باشد که اگر چنین باشد چگونه و به چه امیدی به کارهای خیر بپردازم و چه بیمی از کارهای شر دوری کنم؟
خدیا اگر خلقت خویشتن را عبث و بازیچه بدانم آیا به هنگام مشاهده مرگ و بعد از ان مشاهده برزخ و درآخر مشاهده بعث و حساب و جزا دچار حسرت و وحشت نمی شوم؟
آیا آن موقع باز هم ممکن است خیال کنم که مارا بیهوده آفریده ای که زنده شویم و بمیریم و همین.
خدایا عبث و بازیچه بودن خلقت ما با حکمت و علم تو منافات داردؤ پس تو خود به ما کمک کن که به هدف غایی آفرینش پی ببریم و به آن برسیم.

سمانه محب-دانشکده علوم تربیتی چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:13 ق.ظ

ولی شما گمان کرده اید که ما شما را بیهوده آفریده ایم و به سوی ما بازگشت نخواهید کرد!
اینقدر خدا منو دوست داری که منو برای یه رسالت یه کار مهم برای رسیدن به یه هدف خلق کردی
کمکم کن شرمندت نشم.

فاطمه تقی پناهی-علوم تربیتی چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:29 ق.ظ

باز هم با هم نشسته ایم داریم حرف می زنیم
من بعد از مدت ها آمده ام دارم گوش می کنم

خدا از دستم باز هم ناراحت است
این بار چون انگار فراموش کرده ام

که سفر من به این دنیا برای چه بوده است.
هنوز که توی این مسافرت هستم

در تماسی که با خدا داشتم
گفت چه می کنی؟

گفتم :‌مگر مرا نمی بینی؟
خندید و گفت:‌
این دیگر چه سوالی است این سوال من برای این است که تو یک کمی فکر کنی.

گفتم: خب دارم زندگی می کنم.

گفت: زندگی؟
گفتم:‌بله

گفت: زندگی یعنی چی؟
گفتم:‌همون کاری که همه می کنن.
به دنیا می یان
بچگی می کنن
بزرگ می شن
می رن مدرسه
می رن شاید دانشگاه
ازدواج می کنن

بچه دار می شن
بچه بزرگ می کنن

و می میرن

گفت: آره این یه قسمت زندگیه
که من واست قرار دادم

اما انگار تو همونو هدف تمام بودنت و این سفرت قرار دادی

من اینها را لازمه سفرت دونستم

اما این هدف سفرت نبوده

تو باید همه اینهایی که گفتی به نحو احسن انجام بدی
و کوتاهی هم نکنی

تو باید بری بیای بخوری بخوابی بخندی گریه کنی ....
اما مقصد سفرو یادت نره

می دونی که این سفر موقته

و باید آخرش برگردی پیش خودم گزارش کار بدی
اونم از تک تک لحظاتی که من بهت فرصت دادم تو این سفر داشته باشی
باید بگی توی تک تک این لحظه ها واسه اون هدفی که من تو رو به خاطرش به این ماموریت فرستادم چی کار کردی؟
برا اون چی کار کردی؟

مریم وظیفه دوست-دانشکده مهندسی چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:58 ب.ظ

«آیاگمان کرده اید شمارابیهوده آفریده ایم وبه سوی ماباز گردانده نمی شوید؟»
خداوندا!
هرگزاین اندیشه به خودراه ندهم که:دراین دنیاتمام خواهم شد،ناگزیرم که بمانم،باناملایمات زندگی مقابله کنم ،برای بقاتلاش کنم،به یادگیری علوم همت کنم درحالی که بامرگم که زمان آن رانمی دانم همه چیزبه پایان برسدکه اگر چنین بودجهان معنی پیدانمی کردوآدمی حیوانی بیش نبود.صفات متعالی انسان راچه می شد.این نظام عالی طبیعت نمی تواندبیهوده خلق شده باشد.
الهی!
درونم پرتلاطم است.هیچ چیزازاین دنیای مادی آرامم نمی کندکه اگرآرام کندموقتی است ودمی ممکن است از دستم برود.ولی می دانم که دل من قطره ای ازوجودتوست وتوروزی آن راپس خواهی گرفت وآنجاست که آرام می گیرد.

فاطمه السادات حسنی چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:34 ب.ظ

منزه است بارگاه تو از هر بیهودگی و تباهی که سخاوتمندانه قسمت کردی با من از وسعت و بلندای روح عظیمت؛
-و نفخت فیه من دمی – تا جار بزنم رحمانیتت را و فریاد کنم رحمتیت را ...
منزه است بارگاه تو از هر پوچی و هرزگی که آفریدی مرا تا ستایشت کنم و رها شوم از این لجنزار عفن نادانیم و آرام شوم در آغوش مهر تو
منزه است بارگاه تو از هر سیاهی و تباهی که آفریدی مرا تا بزرگ شوم و قد بکشم از این تاریکی و جهل به سوی آفتاب، نور، روشنی به سوی تو که دانایی مطلقی.
ببخش مرا به ببخش مرا که این چنین هرز رفتم و نشناختم حق تو را و قدر تو را و شان تو را و راه گذاردم و بیراه گزیدم و هی دور شدم از تو؛ دور دور دور
منزه است بارگاه تو از هر بیهودگی، آفریدی مرا که راه بشناسم از چاه و حفظ کنم گنجینه ات را که ودیعه ام دادی، از هر ز نگار و سیاهی و باز گردم به سویت پاک آنچنان که خلق کردیم ابتدا و ببخش مرا که به مفت حراج کردم امانتت را و خیانت کردم به اعتماد تو؛پیمانه گرفتم و پیمان بشکستم...
ببخش مرا و یاریم ده که بازگردم به سویت انچنان که بانگ آوایت عرش را به لرزه درآورد:
یا ملائکتی انظروا الی عبادی...

فاضله حسنی ۸۳۲۲۲۱۰۵۸۴ چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:52 ب.ظ

آیا گمان کرده اید که ما شما را بیهوده(بدون هدف) آفریدیم؟
وبدانید که بازگشت شما به سوی ماست

پوریا ابری ۸۳۱۲۲۲۰۰۶۹ چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:17 ب.ظ

آیا پنداشتید ما شما را به عبث و بازیچه آفریده ایم و ـ پس از مرگ - هرگز به ما رجوع نخواهید کرد

وحیده حاجی محمدی پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:08 ق.ظ

آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده ایم و اینکه شما بسوی ما بازگردانیده نمی شوید؟

مهدی کوهستانی پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:03 ق.ظ

ترجمه:
آیا گمان برده اید که ما شما را بیهوده آفریده ایم و به سوى ما بازگشت نخواهید کرد!
تفسیر:
این جمله کوتاه و پر معنى یکى از زنده ترین دلائل رستاخیز و حساب و جزاى اعمال را بیان مى کند، و آن اینکه اگر راستى قیامت و معادى در کار نباشد زندگى دنیا عبث و بیهوده خواهد بود، زیرا زندگى این جهان با تمام مشکلاتى که دارد و با اینهمه تشکیلات و مقدمات و برنامه هائى که خدا براى آن چیده است اگر صرفا براى همین چند روز باشد بسیار پوچ و بى معنى مى باشد. معاد متمم خلقت است، مکمل خلقت است، جزئی از خلقت است که با نبودن آن خلقت ناقص است، خلقت عبث وبیهوده است

و از آنجا که این گفتار یعنى عبث نبودن خلقت ، سخن مهمى است که نیاز به دلیل محکم دارد در آیه بعد اضافه مى کند خداوندى که فرمانرواى حق است هیچ معبودى جز او نیست و پروردگار عرش کریم است برتر از آن است که جهان هستى را بیهوده و بى هدف آفریده باشد (فتعالى الله الملک الحق لا اله الا هو رب العرش الکریم ).
و خداوندى که حق است و جز حق از او صادر نمى شود چگونه ممکن است آفرینش او عبث و بى هدف باشد.

پاسخ فطرت من :
خدای مهربونم با این سئوالت یک تذکری بهم دادی که از خواب غفلت بیدار بشم. از خودم بپرسم که:
از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟به کجا میروم آخر؟ راستی من اومدم توی این دنیا تا بخورم وبخوابم ولذت ببرم و....پس فرق من با ..... در چیه؟ به راستی چه وقت من ارزش پیدا میکنم؟فکر کنم باید برم سراغ راهنمایان صادقی که قرار دادی که من رو راهنمایی کنند تا زندگی بیهوده ای نداشته باشم.باید سراغ اونا برم ببینم که رضایت تو چه جوری حاصل میشه ومن چه جوری به کمال وکرامت انسانی دست پیدا میکنم.چون قراره به سوی تو برگردم پس نباید مقابل تو شرمنده باشم. اتقوالله وکونوا مع الصادقین

غلامحسین وطن خواه پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:15 ق.ظ


ترجمه :
115 - ولى آیا گمان کرده اید که ما شما را بیهوده آفریده ایم و به سوى ما بازگشت نخواهید کرد!

تفسیر نمونه
دراین آیه از راهى بسیار مؤ ثر و آموزنده براى بیدار ساختن انسان وارد بحث مى شود و مى گوید: ((آیا گمان کردید که ما شما را بیهوده آفریده ایم ، و به سوى ما بازگشت نخواهید کرد))؟!
این جمله کوتاه و پر معنى یکى از زنده ترین دلائل رستاخیز و حساب و جزاى اعمال را بیان مى کند، و آن اینکه اگر راستى قیامت و معادى در کار نباشد زندگى دنیا عبث و بیهوده خواهد بود، زیرا زندگى این جهان با تمام مشکلاتى که دارد و با اینهمه تشکیلات و مقدمات و برنامه هائى که خدا براى آن چیده است اگر صرفا براى همین چند روز باشد بسیار پوچ و بى معنى مى باشد.
و از آنجا که این گفتار یعنى عبث نبودن خلقت ، سخن مهمى است که نیاز به دلیل محکم دارد در آیه بعد اضافه مى کند خداوندى که فرمانرواى حق است هیچ معبودى جز او نیست و پروردگار عرش کریم است برتر از آن است که جهان هستى را بیهوده و بى هدف آفریده باشد در واقع کسى کار پوچ و بى هدف مى کند که جاهل و ناگاه ، یا ضعیف و ناتوان ، یا ذاتا وجودى باطل و بیهوده باشد، اما خداوندى که جامع تمام صفات کمالیه است (الله ).
خداوندى که فرمانروا و مالک همه عالم هستى است (الملک ).
و خداوندى که حق است و جز حق از او صادر نمى شود (الحق ) چگونه ممکن است آفرینش او عبث و بى هدف باشد.
و اگر تصور شود که ممکن است کسى او را از رسیدن به هدفش باز دارد با جمله لااله الا هو (هیچ خدائى جز او نیست ) آن را نفى مى کند و با تاءکید بر ربوبیت خداوند (رب العرش الکریم ) که مفهومش مالک مصلح است هدفدار بودن جهان را مشخصتر مى سازد.
خلاصه اینکه در این آیه علاوه بر ذکر کلمه ((الله )) که خود اشاره اجمالى به تمام صفات کمالیه خدا است بر چهار صفت به طور صریح تکیه شده : مالکیت و حاکمیت خدا، سپس حقانیت وجود او، و دیگر عدم وجود شریک براى او، و سرانجام مقام ربوبیت ، و اینها همه دلیلى است بر اینکه او کارى بى هدف انجام نمى دهد و دنیا و انسانها را عبث نیافریده است
ما از یکسو مى بینیم جهان آفرینش ، هم از نظر عظمت و هم از نظر نظم ، فوق العاده وسیع و پرشکوه و اعجاب انگیز است ، اسرار این جهان بقدرى است که دانشمندان بزرگ معترفند تمام معلومات بشر در برابر آن همچون یک صفحه کوچک است از یک کتاب بسیار بزرگ ، بلکه همه آنچه را از این عالم مى دانیم در حقیقت الفباى این کتاب است .
هر یک از کهکشانهاى عظیم این عالم شامل چندین میلیارد ستاره است و تعداد کهکشانها و فواصل آنها آنقدر عظیم است که حتى محاسبه آن با سرعت سیر نور که در یک ثانیه سیصد هزار کیلومتر راه را طى مى کند وحشت آور است .
نظم و دقتى که در ساختمان کوچکترین واحد این جهان به کار رفته همانند نظم و دقتى است که در ساختمان عظیمترین واحدهاى آن دیده مى شود. و انسان در این میان ، لااقل کاملترین موجودى است که ما مى شناسیم و عالیترین محصول این جهان است تا آنجا که ما مى دانیم - اینها همه از یکسو. از سوى دیگر مى بینیم که این عالیترین محصول شناخته شده عالم هستى یعنى انسان در این عمر کوتاه خود در میان چه ناراحتیها و مشکلاتى بزرگ مى شود؟ او هنوز دوران طفولیت را با همه رنجها و مشکلاتش پشت سر نگذاشته و نفسى تازه نکرده دوران پر غوغاى جوانى با طوفانهاى شدید و کوبنده اش فرا مى رسد. و هنوز جاى پاى خود را در فصل شباب محکم نکرده دوران کهولت و پیرى با وضع رقتبارش در برابر او آشکار مى شود.
اگر راستى چنین باشد آیا آفرینش مهمل و بیهوده نیست ؟ آیا هیچ عاقلى این همه تشکیلات عظیم را براى هدفى به این کوچکى مى چیند؟!
فرض کنید ملیونها سال نوع انسان در این دنیا بماند، و نسلها یکى پس از دیگرى بیایند و بروند، علوم مادى آنقدر ترقى کند که بهترین تغذیه و لباس و مسکن و عالیترین درجه رفاه را براى بشر فراهم سازد، ولى آیا این خوردن و نوشیدن و پوشیدن و خوابیدن و بیدار شدن ، ارزش این را دارد که اینهمه تشکیلات براى آن قرار دهند؟
بنابراین مطالعه این جهان با عظمت به تنهائى دلیل بر این است که مقدمه اى است براى عالمى وسیعتر و گسترده تر، جاودانى و ابدى ، تنها وجود چنان جهانى است که مى تواند به زندگى ما مفهوم بخشد، و آن را از هیچى و پوچى در آورد.

تفسیر المیزان
-------------------------------------------------------------
از آنکه احوال بعد از مرگ و سپس مکث در برزخ ، و در آخر مساءله قیامت را با حساب و جزایى که در آن است براى کفار بیان کرد، در این جمله ایشان را توبیخ مى کند که خیال مى کردند مبعوث نمى شوند، چون این پندار خود جراءتى است بر خداى تعالى ، و نسبت عبث به او دادن است ، و بعد از این توبیخ به برهان مساءله بعث اشاره نموده و مى فرماید: ((افحسبتم ...))، و حاصل این برهان این است که وقتى مطلب از این قرار بود که گفتیم : هنگام مشاهده مرگ ، و بعد از آن مشاهده برزخ ، و در آخر مشاهده بعث و حساب و جزا دچار حسرت مى شوید، آیا باز هم خیال مى کنید که ما شما را بیهوده آفریدیم ، که زنده شوید و بمیرید و بس ، دیگر نه هدفى از خلقت شما داشته باشیم ، و نه اثرى از شما باقى بماند، و دیگر شما به ما بر نمى گردید؟!.
(( فتعالى الله الملک الحق ، لا اله الا هو رب العرش الکریم )) - این جمله اشاره است به همان برهان که گفتیم بعث را اثبات و نفى آن را انکار مى کند، و این برهان به صورت تنزیه خدا است از کار بیهوده ، چون در این تنزیه ،یخود را به چهار وصف ستوده : اول اینکه خدا فرمانرواى حقیقى عالم است دوم اینکه او حق است و باطل در او راه ندارد. سوم اینکه معبودى به غیر او نیست . چهارم اینکه مدبر عرش کریم است . و چون فرمانرواى حقیقى است هر حکمى درباره هر چیزى براند چه ایجاد باشد و چه بر گرداندن ، چه مرگ باشد و چه حیات و رزق ، حکمش نافذ و امرش گذرا است . و چون حق است آنچه از او صادر مى شود و هر حکمى که میراند حق محض است ، چون از حق محض غیر از حق محض سر نمى زند و باطل و عبث در او راه ندارد. و چون ممکن بود کسى تصور کند با این خدا، خدایى دیگر و داراى حکمى دیگر باشد، که حکم او را باطل سازد، لذا خدا را به اینکه جز او معبودى نیست وصف کرد، و معبود به این جهت مستحق عبادت است که داراى ربوبیت است ، و چون معبودى غیر از او نیست ، پس تنها رب عرش کریم هم او است ، - و تنها مصدر احکام این عالم او است - عرشى که مجتمع همه ازمه امور است ، و احکام و اوامر جارى در عالم همه از آنجا صادر مى شود.
پس خلاصه کلام این شد که خداوند آن کسى است که هر حکمى از او صادر مى شود، و هر چیزى که از ناحیه او هستى مى گیرد، و او جز به حق حکم نمى راند، و غیر از حق فعلى انجام نمى دهد. پس موجودات همه به سوى او برگشت مى کنند، و به بقاى او باقیند، و گرنه عبث و باطل مى بودند، و عبث و بطلان در صنع او نیست و دلیل اینکه خداى تعالى متصف به این چهار صفت است این است که او الله است ، یعنى ، موجود بالذات و ایجاد کننده ما سوى است .

نظر شخصی
آیا باور کردنى است که هدف این دستگاه بزرگ و عظیم ، و این اعجوبه خلقت که نامش انسان است همین باشد که چند روزى در این جهان بیاید این دورانهاى سه گانه بچگی ، جوانی و پیری را با رنجها و مشکلاتش طى کند، مقدارى غذا مصرف کرده ، لباسى بپوشد، بخوابد و بیدار شود و سپس نابود گردد و همه چیز پایان یابد.
خدایا می دانم که هدف از خلقت بالاتر و زیباتر از این حرفهاست .خدایا من می دانم که تو حکیمی و کاری را بیهوده انجام نمی دهی ، ولی خدا یا دانستن و علم داشتن کافی نیست ، کمکم کن تا باور کنم که بالاخره حساب کارهایم را باید بدهم

۸۵۲۲۲۵۳۰۱۸ پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:11 ق.ظ

ترجمه:
آیا گمان برده اید که ما شما را بیهوده آفریده ایم و به سوى ما بازگشت نخواهید کرد!
تفسیر:
این جمله کوتاه و پر معنى یکى از زنده ترین دلائل رستاخیز و حساب و جزاى اعمال را بیان مى کند، و آن اینکه اگر راستى قیامت و معادى در کار نباشد زندگى دنیا عبث و بیهوده خواهد بود، زیرا زندگى این جهان با تمام مشکلاتى که دارد و با اینهمه تشکیلات و مقدمات و برنامه هائى که خدا براى آن چیده است اگر صرفا براى همین چند روز باشد بسیار پوچ و بى معنى مى باشد. معاد متمم خلقت است، مکمل خلقت است، جزئی از خلقت است که با نبودن آن خلقت ناقص است، خلقت عبث وبیهوده است

و از آنجا که این گفتار یعنى عبث نبودن خلقت ، سخن مهمى است که نیاز به دلیل محکم دارد در آیه بعد اضافه مى کند خداوندى که فرمانرواى حق است هیچ معبودى جز او نیست و پروردگار عرش کریم است برتر از آن است که جهان هستى را بیهوده و بى هدف آفریده باشد (فتعالى الله الملک الحق لا اله الا هو رب العرش الکریم ).
و خداوندى که حق است و جز حق از او صادر نمى شود چگونه ممکن است آفرینش او عبث و بى هدف باشد.

حرف دل :
خدای مهربونم با این سئوالت یک تذکری بهم دادی که از خواب غفلت بیدار بشم. از خودم بپرسم که:
از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟به کجا میروم آخر؟ راستی من اومدم توی این دنیا تا بخورم وبخوابم ولذت ببرم و....پس فرق من با ..... در چیه؟ به راستی چه وقت من ارزش پیدا میکنم؟فکر کنم باید برم سراغ راهنمایان صادقی که قرار دادی که من رو راهنمایی کنند تا زندگی بیهوده ای نداشته باشم.باید سراغ اونا برم ببینم که رضایت تو چه جوری حاصل میشه ومن چه جوری به کمال وکرامت انسانی دست پیدا میکنم.چون قراره به سوی تو برگردم پس نباید مقابل تو شرمنده باشم. اتقوالله وکونوا مع الصادقین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد