ایا در وجود باریتعالی شکی است ایا در وجود افریدگاری که اسمانها وزمین از اوست شکی است اینطور نیست این فدر این امر واضح وروشن است که در وجود حضرت حق شکی به ذهن انسان پاک خطور نمی کند
به نام خدا این قسمت از سوره ابراهیم به بیان حال اقوام گذشته می پردازد که خداوند و وجود او را تکذیب می کرده اند و تردید داشتن خود را برای کافر بودن خود بهانه می کردند. رسولان الهی در پاسخ به اقوام خود می گفتند که " آیا به خدایی که آفریننده اسمان ها و زمین است شک دارید"؛ خدایی که انسان ها را به ایمان دعوت می کند و انحصاری ها را مورد رحمت و غفران خود قرار می دهد.
«فاطر» گر چه در اصل به معنى شکافنده است ، ولى در اینجا کنایه از«آفریننده » مى باشد، آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، گوئى ظلمت عدم با نور هستى به برکت وجودش از هم شکافته مى شود، همانگونه که سپیده صبح پرده تاریک شب را میدرد، و همانگونه که شکوفه خرما غلافش را از هم میشکافد و خوشه نخل از آن سر بر مى آورد (و لذا عرب به آن ((فطر)) (بر وزن شتر) مى گوید. این احتمال نیز وجود دارد که ((فاطر)) اشاره به شکافتن توده ابتدائى ماده جهان باشد که در علوم روز مى خوانیم که مجموع ماده عالم یک واحد به هم پیوسته بود سپس شکافته شد و کرات آشکار گشت .
به هر حال قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود و صفات خدا تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند، و مى دانیم در مساله خداشناسى هیچ دلیلى زنده تر و روشنتر از آن نیست . چرا که این نظام شگرف ، هر گوشه اى از آن مملو از اسرارى است که به زبان حال فریاد میزند: جز یک قادر حکیم و عالم مطلق ، قدرت چنین طراحى ندارد، و به همین دلیل هر قدر علم و دانش بشر پیشرفت بیشترى مى کند، دلائل بیشترى از این نظام آشکار مى گردد که ما را به خدا هر لحظه نزدیکتر مى سازد. راستى قرآن چه شگفتیها دارد؟ تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست . قابل توجه اینکه مطالعه اسرار هستى و نظام آفرینش ، تنها ما را به اصل وجود خدا هدایت نمى کند بلکه صفات او مانند علم و قدرت و حکمت و ازلیت و ابدیت او، از این مطالعه نیز روشن مى شود.
رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟از آنجا که در آیه قبل گفتار مشرکان و کافران را در زمینه عدم ایمانشان که استناد به شک و تردید کرده بودند بیان شده ، در آیه بعد بلافاصله با دلیل روشنى که در عبارت کوتاهى آمده شک آنها را نفى مى کند و چنین مى گوید: ((پیامبرانشان به آنان گفتند آیا در وجود خدائى که آفریننده آسمانها و زمین است شکى است ))؟! (قالت رسلهم ا فى الله شک فاطر السماوات و الارض ) ((فاطر)) گر چه در اصل به معنى شکافنده است ، ولى در اینجا کنایه از ((آفریننده )) مى باشد، آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، گوئى ظلمت عدم با نور هستى به برکت وجودش از هم شکافته مى شود، همانگونه که سپیده صبح پرده تاریک شب را میدرد، و همانگونه که شکوفه خرما غلافش را از هم میشکافد و خوشه نخل از آن سر بر مى آورد (و لذا عرب به آن ((فطر)) (بر وزن شتر) مى گوید). این احتمال نیز وجود دارد که ((فاطر)) اشاره به شکافتن توده ابتدائى ماده جهان باشد که در علوم روز مى خوانیم که مجموع ماده عالم یک واحد به هم پیوسته بود سپس شکافته شد و کرات آشکار گشت .
به هر حال قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود و صفات خدا تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند، و مى دانیم در مساله خداشناسى هیچ دلیلى زنده تر و روشنتر از آن نیست . چرا که این نظام شگرف ، هر گوشه اى از آن مملو از اسرارى است که به زبان حال فریاد میزند: جز یک قادر حکیم و عالم مطلق ، قدرت چنین طراحى ندارد، و به همین دلیل هر قدر علم و دانش بشر پیشرفت بیشترى مى کند، دلائل بیشترى از این نظام آشکار مى گردد که ما را به خدا هر لحظه نزدیکتر مى سازد. راستى قرآن چه شگفتیها دارد؟ تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست . قابل توجه اینکه مطالعه اسرار هستى و نظام آفرینش ، تنها ما را به اصل وجود خدا هدایت نمى کند بلکه صفات او مانند علم و قدرت و حکمت و ازلیت و ابدیت او، از این مطالعه نیز روشن مى شود.
به نام خدا این پرسش به نوعی برمیگردد به فصاحت وبلاغت قران مجیدکه همان کلام خداوند باریتعالی است .درواقع میخواهدبگویدآیابادیدناین همه اثار قدرت وصنع الهی هنوزشک داریدکه خداوند ایجادکننده اسمانها وزمین است ؟ یک نوع تاکیید وتاییدبراصل خبری که درقالب پرسش کطرح شده وجود دارد. دراین پرسش یک حکمت علمی هم وجود دارداشاره به وجودهفت اسمان که البته این موضوع تاحدودی برای بشرامروزقابل درک شده است.
به نام علی العظیم . معنی آیه :<آیا در خدا شک است؟! خدایى که آسمانها و زمین را شکافته و آفریده> این آیه تاکید بر اصل اساسی توحید دارد. اما جالب اینجا که برای اثبات آن از مثال مادی استفاده شده . که عظمت آن کم نیست. هر عقل سلیمی اگر خوب به آفرینش خود و آسمانها و زمین و عظمت بزرگ آنها و علت آفرینش و آفرینش موجودات درون آنها فکر کند مسلما به یک آفریدگاری بزرگ ایمان می آورد و این مثال کوچکی نیست. چون عقل انسان ناقص است و قدرت درک ندارد <که این هم از حکمت های الهی است> از این رو خداوند با مثالی مادی توجه انسان را به خود جلب میکند. بعد از آن مگر خداوند عظیم به ایمان ما احتیاجی دارد؟ خیر این فقط به خاطر خود ماست <که این هم از روی لطف و مرحمت الهی است> باشد که ایمان آوریم. نکته ها:۱. فاطر یعنی شکافنده حال چرا این صفت الهی در اینجا آمده است؟ اشاره مستقیم به یکی از اعجاز های علمی قرآن که ماده اولیه جهان جامد بود و بعد از انفجار بزرگ و شکافت آن به کرات و ستارگان تبدیل گردید. باشد که پند گیریم. چون اینها شوخی نیست ۱۴۰۰ سال پیش گفته شده اما عقل ما حتی ذره ای قدرت درک از آن ندارد. ۲. فاطر از اسما الهی نام حضرت فاطمه از آن گرفته شده است و یکی از معانی بلند آن شکافنده آتش جهنم برای شیعیان خود است که مانع از رفتن آنها به جهنم می شود. ۳.اشاره به خلقت آسمانها (هفت آسمان) و زمین (یک زمین) که اعجازی علمی و پیش گویی بزرگی است. در پایان قرآنی با این همه عظمت برای ما آمده پی چرا از آن استفاده نمی کنیم؟ آن که راه زندگی ماست برای سعادت ما و راه شناخت آن از راه معصوم است و راه اطاعت از معصوم محبت به آنها و راه درک محبت آنها معرفت داشتن است . پس خدایا به ما بده آن معرفتت را !!... یا علی
هر معلولی میبایست یک علتی داشته باشد(قانون علییت). جهان هستی با تمام افریدهای ان که خود بزرگترین معلول محسوب میشود چه طور میشود بدون علتباشد. علت ین جهان(خداوند) خودعلت تمام معلولهاست که خود علتی ندارد.
رسولان آنها گفتند: آیا در خدا شک است خدایی که آسمانها و زمین را آفریده. تمام بحث خداشناسی و توحید در همین یک جمله به صورت استفهام انکاری ذکر شده و علاوه بر اصل وجود خدا برخی صفات او را نیز روشن می کند. این آیه با دلیل شک و تردید مشرکان و کفار رانسبت به خدا نفی می کند(فاطر کنایه از پروردگار است که ظلمت عدم با نور هستی به برکت وجودش از هم شکافته می شود.و می توان گفت اشاره ای به نظریه بیگ بنگ(شکافتن توده ابتدایی ماده جهان) که امروزه در علم فیزیک مورد بحث است دارد) دلیل قرآن بر نظام عالم هستی و آفرینش آسمانها و زمین دارد که هیچ دلیلی زنده تر و روشنتر از آن نیست.
سوال دوم آیه ۱۰ سوره ابراهیم بسم الله الرحمن الرحیم
قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِی اللّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرَکُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَـمًّى قَالُواْ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا تُرِیدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَآؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ پیامبرانشان گفتند : آیا در خدا آن آفریننده آسمانها و زمین شکی هست ?شما را فرا می خواند تا گناهانتان را بیامرزد و تا مدتی معین عذاب شما را به تاخیر می اندازد گفتند : شما جز مردمانی همانند ما نیستید می خواهید ما را از آنچه پدرانمان می پرستیدند بازدارید برای ما دلیلی روشن بیاورید
آیا در خدا شک است ؟. از آنـجـا کـه در آیـه قبل گفتار مشرکان و کافران را در زمینه عدم ایمانشان که استناد به شک و تـردید کرده بودند بیان شده , در این آیه بلافاصله با دلیل روشنى که در عبارت کوتاهى آمده شک آنـهـا را نـفـى مـى کـند و چنین مى گوید: ((پیامبرانشان به آنان گفتند: آیا در وجود خدایى که آفریننده آسمانها و زمین است شکى است )) ؟!(قالت رسلهم افى اللّه شک فاطر السموات والا رض ).مـمکن است ((فاطر)) اشاره به شکافتن توده ابتدایى ماده جهان باشد که درعلوم روز مى خوانیم که مجموع ماده عالم , یک واحد به هم پیوسته بود سپس شکافته شد و کرات آشکار گشت .بـه هـر حـال قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود خدا وصفات او تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند.سـپس به پاسخ دومین ایراد منکران مى پردازد که ایراد به مساله رسالت پیامبران است , مى فرماید: ایـن مـسـلم است که آفریدگار دانا و حکیم , هرگز بندگانش را بدون رهبر, رها نمى کنند, بلکه ((از شما (با فرستادن پیامبران ) دعوت مى کند تا ازگناه و آلودگیها پاکتان سازد و گناهانتان را ببخشد)) (یدعوکم لیغفر لکم من ذنوبکم ).((و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد)) ! تا راه تکامل خویش را بپیمایید وحداکثر بهره لازم را از این زندگى ببرید (ویؤخرکم الى اجل مسمى ).در حقیقت دعوت پیامبران براى دو هدف بوده , یکى آمرزش گناهان ودیگرى ادامه حیات تا زمان مقرر که این دو در واقع علت و معلول یکدیگرند, چه این که جامعه اى مى تواند به حیات خود ادامه دهد که از گناه و ظلم پاک باشد.ولـى بـا ایـن هـمـه بـاز کـفار لجوج این دعوت حیاتبخش که آمیخته با منطق روشن توحید بود نـپـذیـرفـتند و با بیانى که آثار لجاجت و عدم تسلیم در برابر حق ازآن مى بارید, به پیامبران خود چنین ((پاسخ گفتند: شما جز بشرى مثل ما نیستید)) !(قالوا ان انتم الا بشر مثلنا).به علاوه ((شما مى خواهید ما را از آنچه نیاکان ما مى پرستیدند بازدارید))(تریدون ان تصدونا عما کان یعبد آباؤنا).از همه اینها گذشته ((شما دلیل روشنى براى ما بیاورید)) (فاتونا بسلطان مبین ).(آیه ).
رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! او که شما را دعوت مى کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد
سلام علیکم آیه مذبور به بیان پرسشی در خصوص اصل وجود پروردگار متعال میپردازد . آیا میتوان به وجود خداوند متعال شک کرد ، در حالی که او دارای آنچنان قدرت و عظمتی میباشد که آسمانها و زمین را از نیستد و عدم خلق نمود ؟ (اثبات وجود خداوند متعال با توجه به قدرتش) التماس دعا
معنی آیه:رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! ((فاطر)) گر چه در اصل به معنى شکافنده است ، ولى در اینجا کنایه از ((آفریننده )) مى باشد، آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، قرآن تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست . قابل توجه اینکه مطالعه اسرار هستى و نظام آفرینش ، تنها ما را به اصل وجود خدا هدایت نمى کند بلکه صفات او مانند علم و قدرت و حکمت و ازلیت و ابدیت او، از این مطالعه نیز روشن مى شود. (به راستی کسی که بارزترین دلایل وجود خداوند زمین زیر پا و آسمان بالای سرش را نمی بیند چه غافل است!) ۸۴۱۳۱۴۰۰۶۶ از دانشکده ادبیات
پیامبرانشان گفتند : آیا در خدا که آفریننده آسمان ها و زمین است ، شکى هست ؟ او شما را دعوت [ به ایمان ] می کند تا همه گناهانتان را بیامرزد ، و شما را تا زمان معینِ [ عمرتان ] مهلت می دهد . پاسخ دادند : شما بشرهایى مانند ما هستید که می خواهید ما را از معبودهایى که پدرانمان می پرستیدند باز دارید; پس [ شما ]دلیل روشنى [ بر اثبات رسالت خود که مورد پسند ما باشد ] بیاورید . دانشکده مهندسی مهندسی شیمی۸۳۱۲۴۴۰۳۸۵
در افرینش موجودات بنگر.چگونه می توان این همه درایت و برنامه ریزی و نظم را بیهوده و بدون خالق دانست؟ای انسان که می توانی اشرف مخلوقات باشی چگونه می توانی در آفرینش آسمان و زمین تردید نمایی؟حال آنکه علم تو و قدرت و دانایی تو ذره ای است از وجود نامتناهی خداوند و شناخت زمین و آ سمان برای تو میسر نخواهد بود مگر در ید قدرت الهی.
محمود عزیزی
یکشنبه 16 مهرماه سال 1385 ساعت 01:14 ب.ظ
رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! او که شما را دعوت مى کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد، آنها گفتند (ما اینها را نمیفهمیم همین اندازه میدانیم شما
چطور می شود به خدا شک کرد. خدائی که خالق آسمانها و زمین است. خدایی که خالق تمام موجودات است. خالق جن و انس و تمام هستی می باشد. همه چیز در عالم تحت ید قدرت اوست. هیچ جنبنده ای بی اراده او تکان نخواهد خورد. اوست که بر همه چیز احاطه دارد. اوست که همه جانها در دست اوست. اوست که می میراند و زنده می کند. هر کس چنین تصوری داشته باشد مشرک است.
10 - رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! او که شما را دعوت مى کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد، آنها گفتند (ما اینها را نمیفهمیم همین اندازه میدانیم
مجتبی رضایی
یکشنبه 16 مهرماه سال 1385 ساعت 02:01 ب.ظ
- رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! او که شما را دعوت مى کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد، آنها گفتند (ما اینها را نمیفهمیم همین اندازه میدانیم
آیا می توان برای خدا که خالق آسمان و زمین است شک کرد . ما نباید به او شک کنیم وباید خدا را شکر کنیم چون او افریننده ی تمام هستی ها ست ما نباید فکر کنیم که می توانیم کارهای او را انجام دهیم کارهای خدا همه به نظم است ما از این همه نعمت به خدا پی می بریم. طهورا .... پس از هر پدیده ای پی می بریم که دارای خالقی هست
آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! او که شما را دعوت مى کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد، خداوند آنچنان بى نیاز است که اگر تمام کائنات کافر گردند، بر دامان کبریائى او گردى نمى نشیند، چرا که او از همگان بى نیاز است ، و حتى احتیاج به تشکر و ستایش ندارد چرا که او ذاتا ستوده (حمید) است . اگر او نیازى در ذات پاکش راه داشت ، واجب الوجود نبود، و بنابراین مفهوم غنى بودن او آن است که همه کمالات در او جمع است ، و کسى که چنین است ذاتا ستوده است زیرا معنى ((حمید)) چیزى جز این نیست که کسى شایسته ((حمد)) باشد. آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، گوئى ظلمت عدم با نور هستى به برکت وجودش از هم شکافته مى شود، همانگونه که سپیده صبح پرده تاریک شب را میدرد، و همانگونه که شکوفه خرما غلافش را از هم میشکافد و خوشه نخل از آن سر بر مى آورد . این احتمال نیز وجود دارد که ((فاطر)) اشاره به شکافتن توده ابتدائى ماده جهان باشد که در علوم روز مى خوانیم که مجموع ماده عالم یک واحد به هم پیوسته بود سپس شکافته شد و کرات آشکار گشت .
سوال ۲- رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! آنها نخست ابراز کفر و بیایمانى نسبت به پیامبران کردند، ولى به دنبال آن ، اظهار داشتند که ما در شکیم و با کلمه مریب نیز آنرا تکمیل نمودند این دو چگونه با هم سازگار است ؟ پاسخ این است که بیان تردید در حقیقت علتى است براى عدم ایمان زیرا ایمان آوردن نیاز به یقین دارد، و شک مانع آن است . از آنجا که در آیه قبل گفتار مشرکان و کافران را در زمینه عدم ایمانشان که استناد به شک و تردید کرده بودند بیان شده ، در آیه بعد بلافاصله با دلیل روشنى که در عبارت کوتاهى آمده شک آنها را نفى مى کند و چنین مى گوید: ((پیامبرانشان به آنان گفتند آیا در وجود خدائى که آفریننده آسمانها و زمین است شکى است ))؟! (قالت رسلهم ا فى الله شک فاطر السماوات و الارض ) ((فاطر)) گر چه در اصل به معنى شکافنده است ، ولى در اینجا کنایه از ((آفریننده )) مى باشد، آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، گوئى ظلمت عدم با نور هستى به برکت وجودش از هم شکافته مى شود، همانگونه که سپیده صبح پرده تاریک شب را میدرد، و همانگونه که شکوفه خرما غلافش را از هم میشکافد و خوشه نخل از آن سر بر مى آورد (و لذا عرب به آن ((فطر)) (بر وزن شتر) مى گوید). این احتمال نیز وجود دارد که ((فاطر)) اشاره به شکافتن توده ابتدائى ماده جهان باشد که در علوم روز مى خوانیم که مجموع ماده عالم یک واحد به هم پیوسته بود سپس شکافته شد و کرات آشکار گشت .
10 –1 رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! او که شما را دعوت مى کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد، آنها گفتند (ما اینها را نمیفهمیم همین اندازه میدانیم (. 2-قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود و صفات خدا تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند، و مى دانیم در مساله خداشناسى هیچ دلیلى زنده تر و روشنتر از آن نیست . چرا که این نظام شگرف ، هر گوشه اى از آن مملو از اسرارى است که به زبان حال فریاد میزند: جز یک قادر حکیم و عالم مطلق ، قدرت چنین طراحى ندارد، و به همین دلیل هر قدر علم و دانش بشر پیشرفت بیشترى مى کند، دلائل بیشترى از این نظام آشکار مى گردد که ما را به خدا هر لحظه نزدیکتر مى سازد. راستى قرآن چه شگفتیها دارد؟ تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست . قابل توجه اینکه مطالعه اسرار هستى و نظام آفرینش ، تنها ما را به اصل وجود خدا هدایت نمى کند بلکه صفات او مانند علم و قدرت و حکمت و ازلیت و ابدیت او، از این مطالعه نیز روشن مى شود. 3-تفسیر المیزان معناى ((فطر)) و ((فاطر)) و اثبات توحید ربوبى خداوند در این آیه کلمه ((فطر)) بطورى که راغب گفته است در اصل به معناى پاره کردن از درازاى پارچه و یا چیز دیگر است ، وقتى گفته مى شود:((فطرت الشى ء فطرا)) معنایش این است که آن را از طرف طول شکافتم .و وقتى گفته شود:((افطر الشى ء فطورا و انفطر انفطارا)) معنایش این است که قبول شکافتن و پاره شدن نمود.و در قرآن کریم هر جا که این ماده را به خداى تعالى نسبت داده به معناى ایجاد است ، ولى در معناى ایجاد به نوعى عنایت استعمال شده ، گویا خداى تعالى عالم عدم را شکاف ته ، و از شکم آن موجودات را بیرون کشیده است ، و این موجودات تا زمانى وجود دارند که خداى تعالى دو طرف عدم را همچنان باز نگهداشته باشد، و اما اگر آنها را رها کند که به یکدیگر وصل شوند باز موجودات معدوم شوند، همچنانکه فرموده ((ان الله یمسک السموات و الارض ان تزولا و لئن زالتا ان امسکهما من احد من بعده )). بنابر این ، تفسیر کردن کلمه ((فطر)) به خلق ، که عبارت است از جمع آورى اجزاء، تفسیر صحیحى نیست ، و اگر در بعضى عبارات دیده مى شود، در حقیقت اشتباه است ، به شهادت اینکه اگر فطر به معناى خلق بود باید برهانى که در آیه مورد بحث ، یعنى در جمله ((فاطر السموات و الارض )) که بر اثبات وجود خالق اقامه شده ، برهانى ناقص و اجنبى از مدعا باشد، زیرا بت پرست هم وجود خالق را منکر نیست ، و قبول دارد که خالق عالم ، همان خداى سبحان است و بس ، لیکن توحید ربوبیت را منکر است ، و همچنین معبود را منحصر به یکى نمى داند، و در مقابل کسى که منکر توحید در ربوبیت و عبادت است ، اثبات خالق فائده اى ندارد. از اینجا مى فهمیم که جمله مذکور، در مقام اثبات توحید ربوبیت است ، چون این جمله ، در مقابل کلام کفار و مشرکین که گفته بودند:((انا کفرنا بما ارسلتم به و انا لفى شک مما تدعوننا الیه مریب )) قرار گرفته ، و قبلا هم گفتیم که مشرکین در این گفتار خود، دو چیز را انکار کرده اند، یکى رسالت را و دیگرى توحید در ربوبیت را، و ناگزیر، کلام رسولان هم که جواب این گفتار مشرکین است ، باید متضمن دو اثبات باشد. پس باید جمله( افى الله شک فاطر السموات و الارض )) برهان بر اثبات توحید ربوبیت باشد، و((جمله یدعوکم ...)) برهان بر اثبات رسالت و حقانیت ادعاى انبیاء، زیرا اگر جمله اولى ، صرفا علیه انکار کفار بوده و هیچ جنبه برهانى نداشته باشد، دیگر احتیاجى نبود که وصف ((فاطر)) را بیاورد و آوردن وصف مذکور، براى این است که شک در ربوبیت او را بکلى از بین ببرد. توضیح برهانى که توحید الوهیت و ربوبیت خدا را اثبات مى کند توضیح اینکه :در اولین تعقل و درکى که از این عالم مشهود مى کنیم که از موجودات تالیف شده و هر یک از آن موجودات ، در حد خود، محدود و جداى از غیر خود هستند، و هیچ یک از موجودات و اجزاى آنها وجودشان از خودشان و قائم به ذات خودشان نیست ، چون اگر قائم به ذات خود بودند نه دستخوش دگرگونى مى شدند، و نه نابود مى گشتند، مى فهمیم که این موجودات و اجزاى آنها و هر صفت و آثارى که جنبه هستى و وجود دارد، از دیگرى و مال دیگرى است ، و این دیگرى همان کسى است که ما خدایش مى نامیم ، و او است که این عالم و اجزاى آن را ایجاد کرده ، و براى هر یک حد و مرزى جداى از دیگرى قرار داده است ، پس باید خود او، موجودى بدون حد باشد، و گرنه خود او هم محتاج به ما فوقى است که او را محدود کرده باشد، و نیز مى فهمیم که او واحدى است که کثرت نمى پذیرد، چون کسى که در حد نمى گنجد، متعدد هم نمى شود و باز مى فهمیم که او با اینکه یکتا است ، تمامى امور را همانطور که ایجاد کرده تدبیر هم مى کند، زیرا او مالک وجود آنها و همه امور مربوط به آنها است ، و کسى در هیچ چیز شریک او نیست - زیرا هیچ موجودى غیر او، مالک خودش و غیر خودش نیست - پس او رب هر چیزى است ، و غیر او هیچ ربى نیست ، همچنانکه او ایجاد کننده هر چیزى است و هیچ موجودى غیر او نیست . این برهان برهانى است تمام عیار، و در عین حال ساده و همه کس فهم ، و هر انسانى که با فطرت و وجدان خود بفهمد که این عالم مشهود و محسوس ، حقیقت و واقعیتى داشته ، و آنطور که سوفسطائیان پنداشته اند صرف وهم و خیال نیست ،، با این برهان ، توحید الوهیت و ربوبیت را به آسانى اثبات مى کند، و به همین جهت قرآن کریم در آیات مورد بحث که در مقام بحث با بت پرستان است ، این برهان را ایراد کرده است . و از همین جا مى توان فهمید اینکه بعضى پنداشته اند که جمله ((افى الله شک فاطر السموات و الارض )) برهانى است که براى اثبات خالق عالم آورده شده ، پندار غلطى است . 4- درقسمت اول معنی خود ایه،درقسمت دوم متن تفسیر نمونه و در قسمت سوم متن تفسیر المیزان را اورده ام. اما به نظر من انچه که در متن المیزان گفته شده دقیق تر وکامل تر است . حتی بت پرستان هم خدا را قبول دارند و لی در انچه اختلاف دارند یکتایی خدا است. مثال اسمان وزمین برای همه قابل درک است و با کمی تفکر در رابطه ی علت و معلول های موجود می توان به یکتایی خدا پی برد.
رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! او که شما را دعوت مى کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد، آنها گفتند (ما اینها را نمیفهمیم همین اندازه میدانیم ) آیندگان بیش از گذشتگان است ، چیزى جز یک تعصب کور و خرافه بیارزش نمیتواند باشد. و از اینجا روشن مى شود اینکه تقاضا داشتند دلیل روشنى اقامه بشود به خاطر این نبوده که پیامبران فاقد آن بوده اند، بلکه کرارا در آیات قرآن مى خوانیم که بهانه جویان دلائل روشن و سلطان مبین را انکار مى کردند، و هر زمان پیشنهاد معجزه و دلیل تازه اى مینمودند تا راه فرارى براى خود پیدا کنند.
رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! او که شما را دعوت مى کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد، آنها گفتند (ما اینها را نمیفهمیم همین اندازه میدانیم ) آیندگان بیش از گذشتگان است ، چیزى جز یک تعصب کور و خرافه بیارزش نمیتواند باشد. و از اینجا روشن مى شود اینکه تقاضا داشتند دلیل روشنى اقامه بشود به خاطر این نبوده که پیامبران فاقد آن بوده اند، بلکه کرارا در آیات قرآن مى خوانیم که بهانه جویان دلائل روشن و سلطان مبین را انکار مى کردند، و هر زمان پیشنهاد معجزه و دلیل تازه اى مینمودند تا راه فرارى براى خود پیدا کنند.
آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! ((پیامبرانشان به آنان گفتند آیا در وجود خدائى که آفریننده آسمانها و زمین است شکى است ))؟! (قالت رسلهم ا فى الله شک فاطر السماوات و الارض ) ((فاطر)) گر چه در اصل به معنى شکافنده است ، ولى در اینجا کنایه از ((آفریننده )) مى باشد، آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، گوئى ظلمت عدم با نور هستى به برکت وجودش از هم شکافته مى شود، همانگونه که سپیده صبح پرده تاریک شب را میدرد، و همانگونه که شکوفه خرما غلافش را از هم میشکافد و خوشه نخل از آن سر بر مى آورد (و لذا عرب به آن ((فطر)) (بر وزن شتر) مى گوید). این احتمال نیز وجود دارد که ((فاطر)) اشاره به شکافتن توده ابتدائى ماده جهان باشد که در علوم روز مى خوانیم که مجموع ماده عالم یک واحد به هم پیوسته بود سپس شکافته شد و کرات آشکار گشت به هر حال قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود و صفات خدا تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند، و مى دانیم در مساله خداشناسى هیچ دلیلى زنده تر و روشنتر از آن نیست . چرا که این نظام شگرف ، هر گوشه اى از آن مملو از اسرارى است که به زبان حال فریاد میزند: جز یک قادر حکیم و عالم مطلق ، قدرت چنین طراحى ندارد، و به همین دلیل هر قدر علم و دانش بشر پیشرفت بیشترى مى کند، دلائل بیشترى از این نظام آشکار مى گردد که ما را به خدا هر لحظه نزدیکتر مى سازد. راستى قرآن چه شگفتیها دارد؟ تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست .
آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟ نخستین آیه مورد بحث تایید و تکمیلى است براى بحث شکرگزارى و کفران که در آیه قبل گذشت ، و آن در ضمن سخنى از زبان موسى بن عمران نقل شده است ، مى فرماید: ((موسى به بنى اسرائیل یادآور شد که اگر شما و تمام مردم روى زمین کافر شوید (و نعمت خدا را کفران کنید) هیچ زیانى به او نمى رسانید چرا که او بى نیاز و ستوده است )) (و قال موسى ان تکفروا انتم و من فى الارض جمیعا فان الله لغنى حمید). در حقیقت شکر نعمت و ایمان آوردن به خدا مایه افزونى نعمت شما و تکامل و افتخار خودتان است و گر نه خداوند آنچنان بى نیاز است که اگر تمام کائنات کافر گردند، بر دامان کبریائى او گردى نمى نشیند، چرا که او از همگان بى نیاز است ، و حتى احتیاج به تشکر و ستایش ندارد چرا که او ذاتا ستوده (حمید) است . اگر او نیازى در ذات پاکش راه داشت ، واجب الوجود نبود، و بنابراین مفهوم غنى بودن او آن است که همه کمالات در او جمع است ، و کسى که چنین است ذاتا ستوده است زیرا معنى ((حمید)) چیزى جز این نیست که کسى شایسته ((حمد)) باشد.
چرا باید به آفریدگار جهان شک کنیم . انتخاب راه مستقیم ، هم در فکر است و هم در عمل و گفتار، اگر آیات این کتاب را انکار کنید، با قدرت شکستناپذیر خدا روبرو مىشوید. در وجود ذات خداوند متعال هیچ شکى نیست؛ «أفى اللّه شک ،. زیرا او پدید آورندهى نظام هستى است؛ «فاطر السّموات و الأرض.
رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! او که شما را دعوت مى کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد، آنها گفتند (ما اینها را نمیفهمیم همین اندازه میدانیم ) شما در اینجا این سؤ ال پیش مى آید که آنها نخست ابراز کفر و بیایمانى نسبت به پیامبران کردند، ولى به دنبال آن ، اظهار داشتند که ما در شکیم و با کلمه مریب نیز آنرا تکمیل نمودند این دو چگونه با هم سازگار است ؟ پاسخ این است که بیان تردید در حقیقت علتى است براى عدم ایمان زیرا ایمان آوردن نیاز به یقین دارد، و شک مانع آن است . از آنجا که در آیه قبل گفتار مشرکان و کافران را در زمینه عدم ایمانشان که استناد به شک و تردید کرده بودند بیان شده ، در آیه بعد بلافاصله با دلیل روشنى که در عبارت کوتاهى آمده شک آنها را نفى مى کند و چنین مى گوید: ((پیامبرانشان به آنان گفتند آیا در وجود خدائى که آفریننده آسمانها و زمین است شکى است ))؟! (قالت رسلهم ا فى الله شک فاطر السماوات و الارض ) ((فاطر)) گر چه در اصل به معنى شکافنده است ، ولى در اینجا کنایه از ((آفریننده )) مى باشد، آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، گوئى ظلمت عدم با نور هستى به برکت وجودش از هم شکافته مى شود، همانگونه که سپیده صبح پرده تاریک شب را میدرد، و همانگونه که شکوفه خرما غلافش را از هم میشکافد و خوشه نخل از آن سر بر مى آورد (و لذا عرب به آن ((فطر)) (بر وزن شتر) مى گوید).
*آیا در آفریننده آسمانها و زمین شک میکنید؟ خدا از آنچه که مردمان میپندارند منزه است اما شک در امری چون عبودیت چیزی جز رکود را برای انسان ندارد.و خط بطلان بر تمامی تفکرات مصلحانه میکشد.در این ایه خدا به انسان یاداوری میکند که ای انسان برای بندگی خدا باید از قوه عقل بهره گیری کنی وبندگی معادله ای سراسر مجهولات نیست بلکه در هر جای این معادله دریچه به روی انسان گشوده میشود.برخی شک ها برای رسیدن به یقین لازم است اما مداومت برشک خسران است و تا یقین قلبی نباشد راه رسیدن به کمال بسته است و موانع اصلی این راه همانا شک نابه جا است.
معبودا ! مگر می شود شکی در تو کرد که هرآنچه داریم از توست و جهان زنده به تواست.در گرفتاری و سختی این تنها یاد تواست که ناخودآگاه به قلب انسان خطور می کند و تطمئن القلوب می شود.آسمانها و زمین به دست قدرت لایتناهی توست و همه فانی اند جز تو که مدبر همه ای.
این آیه از بحث های انجام شده بین اقوام نوح ، عاد و ثمود حکایت می کند که دلایل روشن و واضح پیامبران را به استهزاء و تمسخر گرفتند و پیامبران خدا در میان اقوام به ایشان گفتند که "شما به خدایی که آسمانها و زمین را آفریده شک دارید؟" و ایشان باز هم ایمان نیاوردند و درخواست معجزه کردند.
آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ((فاطر)) گر چه در اصل به معنى شکافنده است ، ولى در اینجا کنایه از ((آفریننده )) مى باشد، آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، گوئى ظلمت عدم با نور هستى به برکت وجودش از هم شکافته مى شود، همانگونه که سپیده صبح پرده تاریک شب را میدرد، و همانگونه که شکوفه خرما غلافش را از هم میشکافد و خوشه نخل از آن سر بر مى آورد (و لذا عرب به آن ((فطر)) (بر وزن شتر) مى گوید). این احتمال نیز وجود دارد که ((فاطر)) اشاره به شکافتن توده ابتدائى ماده جهان باشد که در علوم روز مى خوانیم که مجموع ماده عالم یک واحد به هم پیوسته بود سپس شکافته شد و کرات آشکار گشت .
-به هر حال قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود و صفات خدا تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند، و مى دانیم در مساله خداشناسى هیچ دلیلى زنده تر و روشنتر از آن نیست . چرا که این نظام شگرف ، هر گوشه اى از آن مملو از اسرارى است که به زبان حال فریاد میزند: جز یک قادر حکیم و عالم مطلق ، قدرت چنین طراحى ندارد، و به همین دلیل هر قدر علم و دانش بشر پیشرفت بیشترى مى کند، دلائل بیشترى از این نظام آشکار مى گردد که ما را به خدا هر لحظه نزدیکتر مى سازد. راستى قرآن چه شگفتیها دارد؟ تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست . قابل توجه اینکه مطالعه اسرار هستى و نظام آفرینش ، تنها ما را به اصل وجود خدا هدایت نمى کند بلکه صفات او مانند علم و قدرت و حکمت و ازلیت و ابدیت او، از این مطالعه نیز روشن مى شود
در وجود خداوند شکی نیست خداوندی که افریننده آسمان و زمین است و آنها را با نظم اداره می کند هیچ شکی در وجودش نیست چگونه می توان در وجود او شک کرد در حالی که او از من به من نزدیک تر است.
ترجمه: آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟!
تفسیر: قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود و صفات خدا تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند، و مى دانیم در مساله خداشناسى هیچ دلیلى زنده تر و روشنتر از آن نیست . چرا که این نظام شگرف ، هر گوشه اى از آن مملو از اسرارى است که به زبان حال فریاد میزند: جز یک قادر حکیم و عالم مطلق ، قدرت چنین طراحى ندارد، و به همین دلیل هر قدر علم و دانش بشر پیشرفت بیشترى مى کند، دلائل بیشترى از این نظام آشکار مى گردد که ما را به خدا هر لحظه نزدیکتر مى سازد. راستى قرآن چه شگفتیها دارد؟ تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست . قابل توجه اینکه مطالعه اسرار هستى و نظام آفرینش ، تنها ما را به اصل وجود خدا هدایت نمى کند بلکه صفات او مانند علم و قدرت و حکمت و ازلیت و ابدیت او، از این مطالعه نیز روشن مى شود.
ترجمه: آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟!
تفسیر: قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود و صفات خدا تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند، و مى دانیم در مساله خداشناسى هیچ دلیلى زنده تر و روشنتر از آن نیست . چرا که این نظام شگرف ، هر گوشه اى از آن مملو از اسرارى است که به زبان حال فریاد میزند: جز یک قادر حکیم و عالم مطلق ، قدرت چنین طراحى ندارد، و به همین دلیل هر قدر علم و دانش بشر پیشرفت بیشترى مى کند، دلائل بیشترى از این نظام آشکار مى گردد که ما را به خدا هر لحظه نزدیکتر مى سازد. راستى قرآن چه شگفتیها دارد؟ تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست . قابل توجه اینکه مطالعه اسرار هستى و نظام آفرینش ، تنها ما را به اصل وجود خدا هدایت نمى کند بلکه صفات او مانند علم و قدرت و حکمت و ازلیت و ابدیت او، از این مطالعه نیز روشن مى شود.
آیا در وجود خدائى که آفریننده آسمانها و زمین است شکى است ))؟! (قالت رسلهم ا فى الله شک فاطر السماوات و الارض ) ((فاطر)) گر چه در اصل به معنى شکافنده است ، ولى در اینجا کنایه از ((آفریننده )) مى باشد، آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، گوئى ظلمت عدم با نور هستى به برکت وجودش از هم شکافته مى شود، همانگونه که سپیده صبح پرده تاریک شب را میدرد، و همانگونه که شکوفه خرما غلافش را از هم میشکافد و خوشه نخل از آن سر بر مى آورد (و لذا عرب به آن ((فطر)) (بر وزن شتر) مى گوید). این احتمال نیز وجود دارد که ((فاطر)) اشاره به شکافتن توده ابتدائى ماده جهان باشد که در علوم روز مى خوانیم که مجموع ماده عالم یک واحد به هم پیوسته بود سپس شکافته شد و کرات آشکار گشت . به هر حال قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود و صفات خدا تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند، و مى دانیم در مساله خداشناسى هیچ دلیلى زنده تر و روشنتر از آن نیست . چرا که این نظام شگرف ، هر گوشه اى از آن مملو از اسرارى است که به زبان حال فریاد میزند: جز یک قادر حکیم و عالم مطلق ، قدرت چنین طراحى ندارد، و به همین دلیل هر قدر علم و دانش بشر پیشرفت بیشترى مى کند، دلائل بیشترى از این نظام آشکار مى گردد که ما را به خدا هر لحظه نزدیکتر مى سازد. راستى قرآن چه شگفتیها دارد؟ تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست . قابل توجه اینکه مطالعه اسرار هستى و نظام آفرینش ، تنها ما را به اصل وجود خدا هدایت نمى کند بلکه و قدرت و حکمت و ازلیت و ابدیت او، از این مطالعه نیز روشن مى شود.
ما آدم ها وقتی در باره خدا و خالق هستی فکر می کنیم و حرف می زنیم گاه یک اشتباه بزرگ را مرتکب می شویم مثلا ما قوانین حاکم بر این دنیا را با کمک حواس و عقلمان در می یابیم و بعد همه چیز را ملزم می دانیم که آن طور که ما درک کرده ایم پیش برود غافل از اینکه خود این قوانین مخلوق خداوند است و بود و نبود آنها هم به خواست خداوند بستگی دارد برای همین شک می کنیم به اینکه مثلا آیا خداوند می تواند مرده ها را زنده کند چون طبق قوانینی که ما یافته ایم چنین چیزی ممکن نیست اما خود همین قانون مخلوق خداوند است اگر خدا آن مرده را برای اولین بار زنده نکرده بود ما قانونی داشتیم که آن شخص هیچ گاه متولد نمی شود یا می گوییم آیا خداوند می تواند جلوی ریزش قطرات باران را بگیرد طبق قانون جاذبه زمین قطره ها حتما فرو می ریزند حالا اگر خالق این قانون برای زمین جاذبه قرار نداده بود آن وقت می گفتیم آیا خدا می تواند باران را به سمت زمین بفرستد او داناو توانا است و ما هر چه درک می کنیم قاعده هایی است که مخلوق او ست اوست که باران را نازل می کند
ایا در خدا شکی است خدایی که افریننده اسمان وزمین است؟ انسانی که دارای عقل وشعور کافی باشد پس از مشاهده اسمان وزمین ودیگر افریده ها به این نتیجه عقلانی می رسد که همه این نظم وهماهنگی واصول خودبه خودبه وجود نیامده باید خالقی حسابگر وبی نیاز ونقص داشته یاشد وقتی ما به یک گل می نگریم باید به تاین فکر کنیم که براستی این گل زیبا را چه کس بوجود اورده . بی شک زیبایی این گل جلوه کوچکی از زیبایی خالق ان است . البته برای خدا فرقی نمی کند که ما به او ایمان بیاوریم یا نه .زیرا او وجود دارد وجودخواهد داشت .وباور های غلط ما به او هیچ ضرری نمی رساند چون او غنی وحمید است .یعنی بینقص وشایسنه ستایش است . فقط این مسئه برای خود ما تعیین کننده است که پی به وجود بی همتایش ببریم و خود را رها شده وسرگردان نپنداریم وناظر وبرنامنه ریزی بر همه چیز بدانیم.
در تو شک کنم و خود را تصدیق کنم؟ اگر اینگونه باشد باید جای هست و نیست را نیز عوض کنم. ولی در تو شک ندارم. مگر نه این است که هرآنچه بینم انگار که تو را بینم.
۸۴۱۶۵۰۳۰۴۵
شنبه 13 آبانماه سال 1385 ساعت 10:04 ب.ظ
۸۴۱۶۵۰۳۰۴۵ رسولان در جواب آنها گفتند آیا در خدا که آفریننده آسمانها و زمین است شک توانید کرد؟! پاسخ این است که بیان تردید در حقیقت علتى است براى عدم ایمان زیرا ایمان آوردن نیاز به یقین دارد، و شک مانع آن است.
محمد ساجدی
یکشنبه 14 آبانماه سال 1385 ساعت 10:37 ق.ظ
با سلام رسولان هر قومی و از جمله اقوامی که مانمیدانیم و فقط خدا میداند اصل سخنشان این است که در وجود خدا شکی نیست . پس اکنون که شکی در وجود خدا نیست چگونه رابطه خود با اورا به فراموشی بسپاریم و چگونه دستورات اورا پشت گوش اندازیم . این ایه تایید بسیار بزرگی بر فطری بودن خدا پرستی است . چه کسی در وجود پدید آورنده ( شکافنده ) آسمانها و زمین شک دارد ؟ شاید تعبیر شکافنده بیان علمی پنهان از نحوه پدید آمدن آسمانها و زمین باشد . بهر حال با توجه به قبل و بعد این آیه ، فاصله نازک بین سعادت و شقاوت ، یک بار دیگر بیان میشود . آنهایی که شقی شدند نه از آنروست که نمیدانند مگر کسی هست که در شکافنده آسمانها و زمین شک کند ؟ بلکه بدین علت است که بدانچه میدانیم عمل نمیکنیم !
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایا در وجود باریتعالی شکی است ایا در وجود افریدگاری که اسمانها وزمین از اوست شکی است اینطور نیست این فدر این امر واضح وروشن است
که در وجود حضرت حق شکی به ذهن انسان پاک خطور نمی کند
به نام خدا
این قسمت از سوره ابراهیم به بیان حال اقوام گذشته می پردازد که خداوند و وجود او را تکذیب می کرده اند و تردید داشتن خود را برای کافر بودن خود بهانه می کردند.
رسولان الهی در پاسخ به اقوام خود می گفتند که " آیا به خدایی که آفریننده اسمان ها و زمین است شک دارید"؛ خدایی که انسان ها را به ایمان دعوت می کند و انحصاری ها را مورد رحمت و غفران خود قرار می دهد.
«فاطر» گر چه در اصل به معنى شکافنده است ، ولى در اینجا کنایه از«آفریننده » مى باشد، آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، گوئى ظلمت عدم با نور هستى به برکت وجودش از هم شکافته مى شود، همانگونه که سپیده صبح پرده تاریک شب را میدرد، و همانگونه که شکوفه خرما غلافش را از هم میشکافد و خوشه نخل از آن سر بر مى آورد (و لذا عرب به آن ((فطر)) (بر وزن شتر) مى گوید.
این احتمال نیز وجود دارد که ((فاطر)) اشاره به شکافتن توده ابتدائى ماده جهان باشد که در علوم روز مى خوانیم که مجموع ماده عالم یک واحد به هم پیوسته بود سپس شکافته شد و کرات آشکار گشت .
به هر حال قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود و صفات خدا تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند، و مى دانیم در مساله خداشناسى هیچ دلیلى زنده تر و روشنتر از آن نیست .
چرا که این نظام شگرف ، هر گوشه اى از آن مملو از اسرارى است که به زبان حال فریاد میزند: جز یک قادر حکیم و عالم مطلق ، قدرت چنین طراحى ندارد، و به همین دلیل هر قدر علم و دانش بشر پیشرفت بیشترى مى کند، دلائل بیشترى از این نظام آشکار مى گردد که ما را به خدا هر لحظه نزدیکتر مى سازد.
راستى قرآن چه شگفتیها دارد؟ تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست .
قابل توجه اینکه مطالعه اسرار هستى و نظام آفرینش ، تنها ما را به اصل وجود خدا هدایت نمى کند بلکه صفات او مانند علم و قدرت و حکمت و ازلیت و ابدیت او، از این مطالعه نیز روشن مى شود.
پاسخ سئوال شماره ۲: این آیه وجود خداوندرا ثابت می کند و دلیل وجود خداوند را آفرینش نظام هستی که دو وجه مهم و روشن آن آسمانها و زمین میباشند می داند.
دکتر احمدعلی محمدپور - دانشکده دامپزشکی
رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟از آنجا که در آیه قبل گفتار مشرکان و کافران را در زمینه عدم ایمانشان که استناد به شک و تردید کرده بودند بیان شده ، در آیه بعد بلافاصله با دلیل روشنى که در عبارت کوتاهى آمده شک آنها را نفى مى کند و چنین مى گوید:
((پیامبرانشان به آنان گفتند آیا در وجود خدائى که آفریننده آسمانها و زمین است شکى است ))؟! (قالت رسلهم ا فى الله شک فاطر السماوات و الارض )
((فاطر)) گر چه در اصل به معنى شکافنده است ، ولى در اینجا کنایه از ((آفریننده )) مى باشد، آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، گوئى ظلمت عدم با نور هستى به برکت وجودش از هم شکافته مى شود، همانگونه که سپیده صبح پرده تاریک شب را میدرد، و همانگونه که شکوفه خرما غلافش را از هم میشکافد و خوشه نخل از آن سر بر مى آورد (و لذا عرب به آن ((فطر)) (بر وزن شتر) مى گوید).
این احتمال نیز وجود دارد که ((فاطر)) اشاره به شکافتن توده ابتدائى ماده جهان باشد که در علوم روز مى خوانیم که مجموع ماده عالم یک واحد به هم پیوسته بود سپس شکافته شد و کرات آشکار گشت .
--------------------------------------------------------------------------------
تفسیر نمونه جلد 10 صفحه 288
به هر حال قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود و صفات خدا تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند، و مى دانیم در مساله خداشناسى هیچ دلیلى زنده تر و روشنتر از آن نیست .
چرا که این نظام شگرف ، هر گوشه اى از آن مملو از اسرارى است که به زبان حال فریاد میزند: جز یک قادر حکیم و عالم مطلق ، قدرت چنین طراحى ندارد، و به همین دلیل هر قدر علم و دانش بشر پیشرفت بیشترى مى کند، دلائل بیشترى از این نظام آشکار مى گردد که ما را به خدا هر لحظه نزدیکتر مى سازد.
راستى قرآن چه شگفتیها دارد؟ تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست .
قابل توجه اینکه مطالعه اسرار هستى و نظام آفرینش ، تنها ما را به اصل وجود خدا هدایت نمى کند بلکه صفات او مانند علم و قدرت و حکمت و ازلیت و ابدیت او، از این مطالعه نیز روشن مى شود.
به نام خدا
این پرسش به نوعی برمیگردد به فصاحت وبلاغت قران مجیدکه همان کلام خداوند باریتعالی است .درواقع میخواهدبگویدآیابادیدناین همه اثار قدرت وصنع الهی هنوزشک داریدکه خداوند ایجادکننده اسمانها وزمین است ؟
یک نوع تاکیید وتاییدبراصل خبری که درقالب پرسش کطرح شده وجود دارد.
دراین پرسش یک حکمت علمی هم وجود دارداشاره به وجودهفت اسمان که البته این موضوع تاحدودی برای بشرامروزقابل درک شده است.
به نام علی العظیم . معنی آیه :<آیا در خدا شک است؟! خدایى که آسمانها و زمین را شکافته و آفریده> این آیه تاکید بر اصل اساسی توحید دارد. اما جالب اینجا که برای اثبات آن از مثال مادی استفاده شده . که عظمت آن کم نیست. هر عقل سلیمی اگر خوب به آفرینش خود و آسمانها و زمین و عظمت بزرگ آنها و علت آفرینش و آفرینش موجودات درون آنها فکر کند مسلما به یک آفریدگاری بزرگ ایمان می آورد و این مثال کوچکی نیست. چون عقل انسان ناقص است و قدرت درک ندارد <که این هم از حکمت های الهی است> از این رو خداوند با مثالی مادی توجه انسان را به خود جلب میکند. بعد از آن مگر خداوند عظیم به ایمان ما احتیاجی دارد؟ خیر این فقط به خاطر خود ماست <که این هم از روی لطف و مرحمت الهی است> باشد که ایمان آوریم. نکته ها:۱. فاطر یعنی شکافنده حال چرا این صفت الهی در اینجا آمده است؟ اشاره مستقیم به یکی از اعجاز های علمی قرآن که ماده اولیه جهان جامد بود و بعد از انفجار بزرگ و شکافت آن به کرات و ستارگان تبدیل گردید. باشد که پند گیریم. چون اینها شوخی نیست ۱۴۰۰ سال پیش گفته شده اما عقل ما حتی ذره ای قدرت درک از آن ندارد. ۲. فاطر از اسما الهی نام حضرت فاطمه از آن گرفته شده است و یکی از معانی بلند آن شکافنده آتش جهنم برای شیعیان خود است که مانع از رفتن آنها به جهنم می شود. ۳.اشاره به خلقت آسمانها (هفت آسمان) و زمین (یک زمین) که اعجازی علمی و پیش گویی بزرگی است. در پایان قرآنی با این همه عظمت برای ما آمده پی چرا از آن استفاده نمی کنیم؟ آن که راه زندگی ماست برای سعادت ما و راه شناخت آن از راه معصوم است و راه اطاعت از معصوم محبت به آنها و راه درک محبت آنها معرفت داشتن است . پس خدایا به ما بده آن معرفتت را !!... یا علی
هر معلولی میبایست یک علتی داشته باشد(قانون علییت).
جهان هستی با تمام افریدهای ان که خود بزرگترین معلول محسوب میشود چه طور میشود بدون علتباشد.
علت ین جهان(خداوند) خودعلت تمام معلولهاست که خود علتی ندارد.
رسولان آنها گفتند: آیا در خدا شک است خدایی که آسمانها و زمین را آفریده.
تمام بحث خداشناسی و توحید در همین یک جمله به صورت استفهام انکاری ذکر شده و علاوه بر اصل وجود خدا برخی صفات او را نیز روشن می کند.
این آیه با دلیل شک و تردید مشرکان و کفار رانسبت به خدا نفی می کند(فاطر کنایه از پروردگار است که ظلمت عدم با نور هستی به برکت وجودش از هم شکافته می شود.و می توان گفت اشاره ای به نظریه بیگ بنگ(شکافتن توده ابتدایی ماده جهان) که امروزه در علم فیزیک مورد بحث است دارد)
دلیل قرآن بر نظام عالم هستی و آفرینش آسمانها و زمین دارد که هیچ دلیلی زنده تر و روشنتر از آن نیست.
سوال دوم
آیه ۱۰ سوره ابراهیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِی اللّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرَکُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَـمًّى قَالُواْ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا تُرِیدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَآؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ
پیامبرانشان گفتند : آیا در خدا آن آفریننده آسمانها و زمین شکی هست ?شما را فرا می خواند تا گناهانتان را بیامرزد و تا مدتی معین عذاب شما را به تاخیر می اندازد گفتند : شما جز مردمانی همانند ما نیستید می خواهید ما را از آنچه پدرانمان می پرستیدند بازدارید برای ما دلیلی روشن بیاورید
آیا در خدا شک است ؟.
از آنـجـا کـه در آیـه قبل گفتار مشرکان و کافران را در زمینه عدم ایمانشان که استناد به شک و تـردید کرده بودند بیان شده , در این آیه بلافاصله با دلیل روشنى که در عبارت کوتاهى آمده شک آنـهـا را نـفـى مـى کـند و چنین مى گوید: ((پیامبرانشان به آنان گفتند: آیا در وجود خدایى که آفریننده آسمانها و زمین است شکى است )) ؟!(قالت رسلهم افى اللّه شک فاطر السموات والا رض ).مـمکن است ((فاطر)) اشاره به شکافتن توده ابتدایى ماده جهان باشد که درعلوم روز مى خوانیم که مجموع ماده عالم , یک واحد به هم پیوسته بود سپس شکافته شد و کرات آشکار گشت .بـه هـر حـال قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود خدا وصفات او تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند.سـپس به پاسخ دومین ایراد منکران مى پردازد که ایراد به مساله رسالت پیامبران است , مى فرماید: ایـن مـسـلم است که آفریدگار دانا و حکیم , هرگز بندگانش را بدون رهبر, رها نمى کنند, بلکه ((از شما (با فرستادن پیامبران ) دعوت مى کند تا ازگناه و آلودگیها پاکتان سازد و گناهانتان را ببخشد)) (یدعوکم لیغفر لکم من ذنوبکم ).((و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد)) ! تا راه تکامل خویش را بپیمایید وحداکثر بهره لازم را از این زندگى ببرید (ویؤخرکم الى اجل مسمى ).در حقیقت دعوت پیامبران براى دو هدف بوده , یکى آمرزش گناهان ودیگرى ادامه حیات تا زمان مقرر که این دو در واقع علت و معلول یکدیگرند, چه این که جامعه اى مى تواند به حیات خود ادامه دهد که از گناه و ظلم پاک باشد.ولـى بـا ایـن هـمـه بـاز کـفار لجوج این دعوت حیاتبخش که آمیخته با منطق روشن توحید بود نـپـذیـرفـتند و با بیانى که آثار لجاجت و عدم تسلیم در برابر حق ازآن مى بارید, به پیامبران خود چنین ((پاسخ گفتند: شما جز بشرى مثل ما نیستید)) !(قالوا ان انتم الا بشر مثلنا).به علاوه ((شما مى خواهید ما را از آنچه نیاکان ما مى پرستیدند بازدارید))(تریدون ان تصدونا عما کان یعبد آباؤنا).از همه اینها گذشته ((شما دلیل روشنى براى ما بیاورید)) (فاتونا بسلطان مبین ).(آیه ).
رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! او که شما را دعوت مى کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد
سلام علیکم
آیه مذبور به بیان پرسشی در خصوص اصل وجود پروردگار متعال میپردازد .
آیا میتوان به وجود خداوند متعال شک کرد ، در حالی که او دارای آنچنان قدرت و عظمتی میباشد که آسمانها و زمین را از نیستد و عدم خلق نمود ؟ (اثبات وجود خداوند متعال با توجه به قدرتش)
التماس دعا
معنی آیه:رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟!
((فاطر)) گر چه در اصل به معنى شکافنده است ، ولى در اینجا کنایه از ((آفریننده )) مى باشد، آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، قرآن تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست .
قابل توجه اینکه مطالعه اسرار هستى و نظام آفرینش ، تنها ما را به اصل وجود خدا هدایت نمى کند بلکه صفات او مانند علم و قدرت و حکمت و ازلیت و ابدیت او، از این مطالعه نیز روشن مى شود.
(به راستی کسی که بارزترین دلایل وجود خداوند زمین زیر پا و آسمان بالای سرش را نمی بیند چه غافل است!)
۸۴۱۳۱۴۰۰۶۶ از دانشکده ادبیات
پیامبرانشان گفتند : آیا در خدا که آفریننده آسمان ها و زمین است ، شکى هست ؟ او شما را دعوت [ به ایمان ] می کند تا همه گناهانتان را بیامرزد ، و شما را تا زمان معینِ [ عمرتان ] مهلت می دهد . پاسخ دادند : شما بشرهایى مانند ما هستید که می خواهید ما را از معبودهایى که پدرانمان می پرستیدند باز دارید; پس [ شما ]دلیل روشنى [ بر اثبات رسالت خود که مورد پسند ما باشد ] بیاورید .
دانشکده مهندسی
مهندسی شیمی۸۳۱۲۴۴۰۳۸۵
ایا در افرینش اسمانها و زمین توسط خداوند ترد یدی است؟
در افرینش موجودات بنگر.چگونه می توان این همه درایت و برنامه ریزی و نظم را بیهوده و بدون خالق دانست؟ای انسان که می توانی اشرف مخلوقات باشی چگونه می توانی در آفرینش آسمان و زمین تردید نمایی؟حال آنکه علم تو و قدرت و دانایی تو ذره ای است از وجود نامتناهی خداوند و شناخت زمین و آ سمان برای تو میسر نخواهد بود مگر در ید قدرت الهی.
رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! او که شما را دعوت مى کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد، آنها گفتند (ما اینها را نمیفهمیم همین اندازه میدانیم شما
چطور می شود به خدا شک کرد. خدائی که خالق آسمانها و زمین است. خدایی که خالق تمام موجودات است. خالق جن و انس و تمام هستی می باشد. همه چیز در عالم تحت ید قدرت اوست. هیچ جنبنده ای بی اراده او تکان نخواهد خورد. اوست که بر همه چیز احاطه دارد. اوست که همه جانها در دست اوست. اوست که می میراند و زنده می کند. هر کس چنین تصوری داشته باشد مشرک است.
10 - رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! او که شما را دعوت مى کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد، آنها گفتند (ما اینها را نمیفهمیم همین اندازه میدانیم
- رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! او که شما را دعوت مى کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد، آنها گفتند (ما اینها را نمیفهمیم همین اندازه میدانیم
آیا می توان برای خدا که خالق آسمان و زمین است شک کرد . ما نباید به او شک کنیم وباید خدا را شکر کنیم چون او افریننده ی تمام هستی ها ست ما نباید فکر کنیم که می توانیم کارهای او را انجام دهیم کارهای خدا همه به نظم است ما از این همه نعمت به خدا پی می بریم. طهورا .... پس از هر پدیده ای پی می بریم که دارای خالقی هست
مگر درباره خدا- پدید آورنده آسمانها و زمین - تردیدی هست ؟
آیادر اینکه خداوند آفریننده آسمان و زمین می باشد شک دارید.
آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! او که شما را دعوت مى کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد،
خداوند آنچنان بى نیاز است که اگر تمام کائنات کافر گردند، بر دامان کبریائى او گردى نمى نشیند، چرا که او از همگان بى نیاز است ، و حتى احتیاج به تشکر و ستایش ندارد چرا که او ذاتا ستوده (حمید) است .
اگر او نیازى در ذات پاکش راه داشت ، واجب الوجود نبود، و بنابراین مفهوم غنى بودن او آن است که همه کمالات در او جمع است ، و کسى که چنین است ذاتا ستوده است زیرا معنى ((حمید)) چیزى جز این نیست که کسى شایسته ((حمد)) باشد.
آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، گوئى ظلمت عدم با نور هستى به برکت وجودش از هم شکافته مى شود، همانگونه که سپیده صبح پرده تاریک شب را میدرد، و همانگونه که شکوفه خرما غلافش را از هم میشکافد و خوشه نخل از آن سر بر مى آورد . این احتمال نیز وجود دارد که ((فاطر)) اشاره به شکافتن توده ابتدائى ماده جهان باشد که در علوم روز مى خوانیم که مجموع ماده عالم یک واحد به هم پیوسته بود سپس شکافته شد و کرات آشکار گشت .
سوال ۲- رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! آنها نخست ابراز کفر و بیایمانى نسبت به پیامبران کردند، ولى به دنبال آن ، اظهار داشتند که ما در شکیم و با کلمه مریب نیز آنرا تکمیل نمودند این دو چگونه با هم سازگار است ؟
پاسخ این است که بیان تردید در حقیقت علتى است براى عدم ایمان زیرا ایمان آوردن نیاز به یقین دارد، و شک مانع آن است .
از آنجا که در آیه قبل گفتار مشرکان و کافران را در زمینه عدم ایمانشان که استناد به شک و تردید کرده بودند بیان شده ، در آیه بعد بلافاصله با دلیل روشنى که در عبارت کوتاهى آمده شک آنها را نفى مى کند و چنین مى گوید:
((پیامبرانشان به آنان گفتند آیا در وجود خدائى که آفریننده آسمانها و زمین است شکى است ))؟! (قالت رسلهم ا فى الله شک فاطر السماوات و الارض )
((فاطر)) گر چه در اصل به معنى شکافنده است ، ولى در اینجا کنایه از ((آفریننده )) مى باشد، آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، گوئى ظلمت عدم با نور هستى به برکت وجودش از هم شکافته مى شود، همانگونه که سپیده صبح پرده تاریک شب را میدرد، و همانگونه که شکوفه خرما غلافش را از هم میشکافد و خوشه نخل از آن سر بر مى آورد (و لذا عرب به آن ((فطر)) (بر وزن شتر) مى گوید).
این احتمال نیز وجود دارد که ((فاطر)) اشاره به شکافتن توده ابتدائى ماده جهان باشد که در علوم روز مى خوانیم که مجموع ماده عالم یک واحد به هم پیوسته بود سپس شکافته شد و کرات آشکار گشت .
10 –1 رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! او که شما را دعوت مى کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد، آنها گفتند (ما اینها را نمیفهمیم همین اندازه میدانیم (.
2-قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود و صفات خدا تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند، و مى دانیم در مساله خداشناسى هیچ دلیلى زنده تر و روشنتر از آن نیست .
چرا که این نظام شگرف ، هر گوشه اى از آن مملو از اسرارى است که به زبان حال فریاد میزند: جز یک قادر حکیم و عالم مطلق ، قدرت چنین طراحى ندارد، و به همین دلیل هر قدر علم و دانش بشر پیشرفت بیشترى مى کند، دلائل بیشترى از این نظام آشکار مى گردد که ما را به خدا هر لحظه نزدیکتر مى سازد.
راستى قرآن چه شگفتیها دارد؟ تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست .
قابل توجه اینکه مطالعه اسرار هستى و نظام آفرینش ، تنها ما را به اصل وجود خدا هدایت نمى کند بلکه صفات او مانند علم و قدرت و حکمت و ازلیت و ابدیت او، از این مطالعه نیز روشن مى شود.
3-تفسیر المیزان
معناى ((فطر)) و ((فاطر)) و اثبات توحید ربوبى خداوند در این آیه
کلمه ((فطر)) بطورى که راغب گفته است در اصل به معناى پاره کردن از درازاى پارچه و یا چیز دیگر است ، وقتى گفته مى شود:((فطرت الشى ء فطرا)) معنایش این است که آن را از طرف طول شکافتم .و وقتى گفته شود:((افطر الشى ء فطورا و انفطر انفطارا)) معنایش این است که قبول شکافتن و پاره شدن نمود.و در قرآن کریم هر جا که این ماده را به خداى تعالى نسبت داده به معناى ایجاد است ، ولى در معناى ایجاد به نوعى عنایت استعمال شده ، گویا خداى تعالى عالم عدم را شکاف ته ، و از شکم آن موجودات را بیرون کشیده است ، و این موجودات تا زمانى وجود دارند که خداى تعالى دو طرف عدم را همچنان باز نگهداشته باشد، و اما اگر آنها را رها کند که به یکدیگر وصل شوند باز موجودات معدوم شوند، همچنانکه فرموده ((ان الله یمسک السموات و الارض ان تزولا و لئن زالتا ان امسکهما من احد من بعده )).
بنابر این ، تفسیر کردن کلمه ((فطر)) به خلق ، که عبارت است از جمع آورى اجزاء، تفسیر صحیحى نیست ، و اگر در بعضى عبارات دیده مى شود، در حقیقت اشتباه است ، به شهادت اینکه اگر فطر به معناى خلق بود باید برهانى که در آیه مورد بحث ، یعنى در جمله ((فاطر السموات و الارض )) که بر اثبات وجود خالق اقامه شده ، برهانى ناقص و اجنبى از مدعا باشد، زیرا بت پرست هم وجود خالق را منکر نیست ، و قبول دارد که خالق عالم ، همان خداى سبحان است و بس ، لیکن توحید ربوبیت را منکر است ، و همچنین معبود را منحصر به یکى نمى داند، و در مقابل کسى که منکر توحید در ربوبیت و عبادت است ، اثبات خالق فائده اى ندارد.
از اینجا مى فهمیم که جمله مذکور، در مقام اثبات توحید ربوبیت است ، چون این جمله ، در مقابل کلام کفار و مشرکین که گفته بودند:((انا کفرنا بما ارسلتم به و انا لفى شک مما تدعوننا الیه مریب )) قرار گرفته ، و قبلا هم گفتیم که مشرکین در این گفتار خود، دو چیز را انکار کرده اند، یکى رسالت را و دیگرى توحید در ربوبیت را، و ناگزیر، کلام رسولان هم که جواب این گفتار مشرکین است ، باید متضمن دو اثبات باشد. پس باید جمله( افى الله شک فاطر السموات و الارض )) برهان بر اثبات توحید ربوبیت باشد، و((جمله یدعوکم ...)) برهان بر اثبات رسالت و حقانیت ادعاى انبیاء، زیرا اگر جمله اولى ، صرفا علیه انکار کفار بوده و هیچ جنبه برهانى نداشته باشد، دیگر احتیاجى نبود که وصف ((فاطر)) را بیاورد و آوردن وصف مذکور، براى این است که شک در ربوبیت او را بکلى از بین ببرد.
توضیح برهانى که توحید الوهیت و ربوبیت خدا را اثبات مى کند
توضیح اینکه :در اولین تعقل و درکى که از این عالم مشهود مى کنیم که از موجودات تالیف شده و هر یک از آن موجودات ، در حد خود، محدود و جداى از غیر خود هستند، و هیچ یک از موجودات و اجزاى آنها وجودشان از خودشان و قائم به ذات خودشان نیست ، چون اگر قائم به ذات خود بودند نه دستخوش دگرگونى مى شدند، و نه نابود مى گشتند، مى فهمیم که این موجودات و اجزاى آنها و هر صفت و آثارى که جنبه هستى و وجود دارد، از دیگرى و مال دیگرى است ، و این دیگرى همان کسى است که ما خدایش مى نامیم ، و او است که این عالم و اجزاى آن را ایجاد کرده ، و براى هر یک حد و مرزى جداى از دیگرى قرار داده است ، پس باید خود او، موجودى بدون حد باشد، و گرنه خود او هم محتاج به ما فوقى است که او را محدود کرده باشد، و نیز مى فهمیم که او واحدى است که کثرت نمى پذیرد، چون کسى که در حد نمى گنجد، متعدد هم نمى شود و باز مى فهمیم که او با اینکه یکتا است ، تمامى امور را همانطور که ایجاد کرده تدبیر هم مى کند، زیرا او مالک وجود آنها و همه امور مربوط به آنها است ، و کسى در هیچ چیز شریک او نیست - زیرا هیچ موجودى غیر او، مالک خودش و غیر خودش نیست - پس او رب هر چیزى است ، و غیر او هیچ ربى نیست ، همچنانکه او ایجاد کننده هر چیزى است و هیچ موجودى غیر او نیست .
این برهان برهانى است تمام عیار، و در عین حال ساده و همه کس فهم ، و هر انسانى که با فطرت و وجدان خود بفهمد که این عالم مشهود و محسوس ، حقیقت و واقعیتى داشته ، و آنطور که سوفسطائیان پنداشته اند صرف وهم و خیال نیست ،، با این برهان ، توحید الوهیت و ربوبیت را به آسانى اثبات مى کند، و به همین جهت قرآن کریم در آیات مورد بحث که در مقام بحث با بت پرستان است ، این برهان را ایراد کرده است .
و از همین جا مى توان فهمید اینکه بعضى پنداشته اند که جمله ((افى الله شک فاطر السموات و الارض )) برهانى است که براى اثبات خالق عالم آورده شده ، پندار غلطى است .
4- درقسمت اول معنی خود ایه،درقسمت دوم متن تفسیر نمونه و در قسمت سوم متن تفسیر المیزان را اورده ام. اما به نظر من انچه که در متن المیزان گفته شده دقیق تر وکامل تر است . حتی بت پرستان هم خدا را قبول دارند و لی در انچه اختلاف دارند یکتایی خدا است. مثال اسمان وزمین برای همه قابل درک است و با کمی تفکر در رابطه ی علت و معلول های موجود می توان به یکتایی خدا پی برد.
رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! او که شما را دعوت مى کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد، آنها گفتند (ما اینها را نمیفهمیم همین اندازه میدانیم )
آیندگان بیش از گذشتگان است ، چیزى جز یک تعصب کور و خرافه بیارزش نمیتواند باشد.
و از اینجا روشن مى شود اینکه تقاضا داشتند دلیل روشنى اقامه بشود به خاطر این نبوده که پیامبران فاقد آن بوده اند، بلکه کرارا در آیات قرآن مى خوانیم که بهانه جویان دلائل روشن و سلطان مبین را انکار مى کردند، و هر زمان پیشنهاد معجزه و دلیل تازه اى مینمودند تا راه فرارى براى خود پیدا کنند.
رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! او که شما را دعوت مى کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد، آنها گفتند (ما اینها را نمیفهمیم همین اندازه میدانیم )
آیندگان بیش از گذشتگان است ، چیزى جز یک تعصب کور و خرافه بیارزش نمیتواند باشد.
و از اینجا روشن مى شود اینکه تقاضا داشتند دلیل روشنى اقامه بشود به خاطر این نبوده که پیامبران فاقد آن بوده اند، بلکه کرارا در آیات قرآن مى خوانیم که بهانه جویان دلائل روشن و سلطان مبین را انکار مى کردند، و هر زمان پیشنهاد معجزه و دلیل تازه اى مینمودند تا راه فرارى براى خود پیدا کنند.
لا ریب فیه
آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟!
((پیامبرانشان به آنان گفتند آیا در وجود خدائى که آفریننده آسمانها و زمین است شکى است ))؟! (قالت رسلهم ا فى الله شک فاطر السماوات و الارض )
((فاطر)) گر چه در اصل به معنى شکافنده است ، ولى در اینجا کنایه از ((آفریننده )) مى باشد، آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، گوئى ظلمت عدم با نور هستى به برکت وجودش از هم شکافته مى شود، همانگونه که سپیده صبح پرده تاریک شب را میدرد، و همانگونه که شکوفه خرما غلافش را از هم میشکافد و خوشه نخل از آن سر بر مى آورد (و لذا عرب به آن ((فطر)) (بر وزن شتر) مى گوید).
این احتمال نیز وجود دارد که ((فاطر)) اشاره به شکافتن توده ابتدائى ماده جهان باشد که در علوم روز مى خوانیم که مجموع ماده عالم یک واحد به هم پیوسته بود سپس شکافته شد و کرات آشکار گشت
به هر حال قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود و صفات خدا تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند، و مى دانیم در مساله خداشناسى هیچ دلیلى زنده تر و روشنتر از آن نیست .
چرا که این نظام شگرف ، هر گوشه اى از آن مملو از اسرارى است که به زبان حال فریاد میزند: جز یک قادر حکیم و عالم مطلق ، قدرت چنین طراحى ندارد، و به همین دلیل هر قدر علم و دانش بشر پیشرفت بیشترى مى کند، دلائل بیشترى از این نظام آشکار مى گردد که ما را به خدا هر لحظه نزدیکتر مى سازد.
راستى قرآن چه شگفتیها دارد؟ تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست .
آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟
نخستین آیه مورد بحث تایید و تکمیلى است براى بحث شکرگزارى و کفران که در آیه قبل گذشت ، و آن در ضمن سخنى از زبان موسى بن عمران نقل شده است ، مى فرماید: ((موسى به بنى اسرائیل یادآور شد که اگر شما و تمام مردم روى زمین کافر شوید (و نعمت خدا را کفران کنید) هیچ زیانى به او نمى رسانید چرا که او بى نیاز و ستوده است )) (و قال موسى ان تکفروا انتم و من فى الارض جمیعا فان الله لغنى حمید).
در حقیقت شکر نعمت و ایمان آوردن به خدا مایه افزونى نعمت شما و تکامل و افتخار خودتان است و گر نه خداوند آنچنان بى نیاز است که اگر تمام کائنات کافر گردند، بر دامان کبریائى او گردى نمى نشیند، چرا که او از همگان بى نیاز است ، و حتى احتیاج به تشکر و ستایش ندارد چرا که او ذاتا ستوده (حمید) است .
اگر او نیازى در ذات پاکش راه داشت ، واجب الوجود نبود، و بنابراین مفهوم غنى بودن او آن است که همه کمالات در او جمع است ، و کسى که چنین است ذاتا ستوده است زیرا معنى ((حمید)) چیزى جز این نیست که کسى شایسته ((حمد)) باشد.
مگر در باره خدا - خدائی که آسمانها و زمین را آفریده - تردیدی هست؟
چرا باید به آفریدگار جهان شک کنیم . انتخاب راه مستقیم ، هم در فکر است و هم در عمل و گفتار، اگر آیات این کتاب را انکار کنید، با قدرت شکستناپذیر خدا روبرو مىشوید. در وجود ذات خداوند متعال هیچ شکى نیست؛ «أفى اللّه شک ،. زیرا او پدید آورندهى نظام هستى است؛ «فاطر السّموات و الأرض.
آیا در خدایی که آسمان ها و زمین را آفریده است شکی است؟
آیادر اینکه خداوند آفریننده آسمان و زمین می باشد شک دارید؟
یار از در ودیوار در تجلی است یا اولوالابصار
اگر در تمام دنیا حتی نگاهی گذرا داشته باشیم متوجه می شویم که در افرینش آن توسط خدا شکی که نیست هیچ بلکه به یقین بیشتری نیز می رسیم.
رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟! او که شما را دعوت مى کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد، آنها گفتند (ما اینها را نمیفهمیم همین اندازه میدانیم ) شما
در اینجا این سؤ ال پیش مى آید که آنها نخست ابراز کفر و بیایمانى نسبت به پیامبران کردند، ولى به دنبال آن ، اظهار داشتند که ما در شکیم و با کلمه مریب نیز آنرا تکمیل نمودند این دو چگونه با هم سازگار است ؟
پاسخ این است که بیان تردید در حقیقت علتى است براى عدم ایمان زیرا ایمان آوردن نیاز به یقین دارد، و شک مانع آن است .
از آنجا که در آیه قبل گفتار مشرکان و کافران را در زمینه عدم ایمانشان که استناد به شک و تردید کرده بودند بیان شده ، در آیه بعد بلافاصله با دلیل روشنى که در عبارت کوتاهى آمده شک آنها را نفى مى کند و چنین مى گوید:
((پیامبرانشان به آنان گفتند آیا در وجود خدائى که آفریننده آسمانها و زمین است شکى است ))؟! (قالت رسلهم ا فى الله شک فاطر السماوات و الارض )
((فاطر)) گر چه در اصل به معنى شکافنده است ، ولى در اینجا کنایه از ((آفریننده )) مى باشد، آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، گوئى ظلمت عدم با نور هستى به برکت وجودش از هم شکافته مى شود، همانگونه که سپیده صبح پرده تاریک شب را میدرد، و همانگونه که شکوفه خرما غلافش را از هم میشکافد و خوشه نخل از آن سر بر مى آورد (و لذا عرب به آن ((فطر)) (بر وزن شتر) مى گوید).
*آیا در آفریننده آسمانها و زمین شک میکنید؟
خدا از آنچه که مردمان میپندارند منزه است اما شک در امری چون عبودیت چیزی جز رکود را برای انسان ندارد.و خط بطلان بر تمامی تفکرات مصلحانه میکشد.در این ایه خدا به انسان یاداوری میکند که ای انسان برای بندگی خدا باید از قوه عقل بهره گیری کنی وبندگی معادله ای سراسر مجهولات نیست بلکه در هر جای این معادله دریچه به روی انسان گشوده میشود.برخی شک ها برای رسیدن به یقین لازم است اما مداومت برشک خسران است و تا یقین قلبی نباشد راه رسیدن به کمال بسته است و موانع اصلی این راه همانا شک نابه جا است.
معبودا !
مگر می شود شکی در تو کرد که هرآنچه داریم از توست و جهان زنده به تواست.در گرفتاری و سختی این تنها یاد تواست که ناخودآگاه به قلب انسان خطور می کند و تطمئن القلوب می شود.آسمانها و زمین به دست قدرت لایتناهی توست و همه فانی اند جز تو که مدبر همه ای.
این آیه از بحث های انجام شده بین اقوام نوح ، عاد و ثمود حکایت می کند که دلایل روشن و واضح پیامبران را به استهزاء و تمسخر گرفتند و پیامبران خدا در میان اقوام به ایشان گفتند که "شما به خدایی که آسمانها و زمین را آفریده شک دارید؟" و ایشان باز هم ایمان نیاوردند و درخواست معجزه کردند.
آیا درباره خدا، آفریدگار آسمان ها و زمین ، شکی هست !? (آیا هستی با این عظمت نیاز به خالق ندارد?)
اعتقاد به خدا، فطری و بدیهی است و سزاوار شک نیست . (افی اللّه شک ّ)
آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده
((فاطر)) گر چه در اصل به معنى شکافنده است ، ولى در اینجا کنایه از ((آفریننده )) مى باشد، آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، گوئى ظلمت عدم با نور هستى به برکت وجودش از هم شکافته مى شود، همانگونه که سپیده صبح پرده تاریک شب را میدرد، و همانگونه که شکوفه خرما غلافش را از هم میشکافد و خوشه نخل از آن سر بر مى آورد (و لذا عرب به آن ((فطر)) (بر وزن شتر) مى گوید).
این احتمال نیز وجود دارد که ((فاطر)) اشاره به شکافتن توده ابتدائى ماده جهان باشد که در علوم روز مى خوانیم که مجموع ماده عالم یک واحد به هم پیوسته بود سپس شکافته شد و کرات آشکار گشت .
-به هر حال قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود و صفات خدا تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند، و مى دانیم در مساله خداشناسى هیچ دلیلى زنده تر و روشنتر از آن نیست .
چرا که این نظام شگرف ، هر گوشه اى از آن مملو از اسرارى است که به زبان حال فریاد میزند: جز یک قادر حکیم و عالم مطلق ، قدرت چنین طراحى ندارد، و به همین دلیل هر قدر علم و دانش بشر پیشرفت بیشترى مى کند، دلائل بیشترى از این نظام آشکار مى گردد که ما را به خدا هر لحظه نزدیکتر مى سازد.
راستى قرآن چه شگفتیها دارد؟ تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست .
قابل توجه اینکه مطالعه اسرار هستى و نظام آفرینش ، تنها ما را به اصل وجود خدا هدایت نمى کند بلکه صفات او مانند علم و قدرت و حکمت و ازلیت و ابدیت او، از این مطالعه نیز روشن مى شود
در وجود خداوند شکی نیست خداوندی که افریننده آسمان و زمین است و آنها را با نظم اداره می کند هیچ شکی در وجودش نیست چگونه می توان در وجود او شک کرد در حالی که او از من به من نزدیک تر است.
أَ فى اللَّهِ شکُّ فَاطِرِ السمَوَتِ وَ الاَرْضِ
ترجمه:
آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟!
تفسیر:
قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود و صفات خدا تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند، و مى دانیم در مساله خداشناسى هیچ دلیلى زنده تر و روشنتر از آن نیست .
چرا که این نظام شگرف ، هر گوشه اى از آن مملو از اسرارى است که به زبان حال فریاد میزند: جز یک قادر حکیم و عالم مطلق ، قدرت چنین طراحى ندارد، و به همین دلیل هر قدر علم و دانش بشر پیشرفت بیشترى مى کند، دلائل بیشترى از این نظام آشکار مى گردد که ما را به خدا هر لحظه نزدیکتر مى سازد.
راستى قرآن چه شگفتیها دارد؟ تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست .
قابل توجه اینکه مطالعه اسرار هستى و نظام آفرینش ، تنها ما را به اصل وجود خدا هدایت نمى کند بلکه صفات او مانند علم و قدرت و حکمت و ازلیت و ابدیت او، از این مطالعه نیز روشن مى شود.
أَ فى اللَّهِ شکُّ فَاطِرِ السمَوَتِ وَ الاَرْضِ
ترجمه:
آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟!
تفسیر:
قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود و صفات خدا تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند، و مى دانیم در مساله خداشناسى هیچ دلیلى زنده تر و روشنتر از آن نیست .
چرا که این نظام شگرف ، هر گوشه اى از آن مملو از اسرارى است که به زبان حال فریاد میزند: جز یک قادر حکیم و عالم مطلق ، قدرت چنین طراحى ندارد، و به همین دلیل هر قدر علم و دانش بشر پیشرفت بیشترى مى کند، دلائل بیشترى از این نظام آشکار مى گردد که ما را به خدا هر لحظه نزدیکتر مى سازد.
راستى قرآن چه شگفتیها دارد؟ تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست .
قابل توجه اینکه مطالعه اسرار هستى و نظام آفرینش ، تنها ما را به اصل وجود خدا هدایت نمى کند بلکه صفات او مانند علم و قدرت و حکمت و ازلیت و ابدیت او، از این مطالعه نیز روشن مى شود.
آیا در وجود خدائى که آفریننده آسمانها و زمین است شکى است ))؟! (قالت رسلهم ا فى الله شک فاطر السماوات و الارض )
((فاطر)) گر چه در اصل به معنى شکافنده است ، ولى در اینجا کنایه از ((آفریننده )) مى باشد، آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، گوئى ظلمت عدم با نور هستى به برکت وجودش از هم شکافته مى شود، همانگونه که سپیده صبح پرده تاریک شب را میدرد، و همانگونه که شکوفه خرما غلافش را از هم میشکافد و خوشه نخل از آن سر بر مى آورد (و لذا عرب به آن ((فطر)) (بر وزن شتر) مى گوید).
این احتمال نیز وجود دارد که ((فاطر)) اشاره به شکافتن توده ابتدائى ماده جهان باشد که در علوم روز مى خوانیم که مجموع ماده عالم یک واحد به هم پیوسته بود سپس شکافته شد و کرات آشکار گشت .
به هر حال قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود و صفات خدا تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند، و مى دانیم در مساله خداشناسى هیچ دلیلى زنده تر و روشنتر از آن نیست .
چرا که این نظام شگرف ، هر گوشه اى از آن مملو از اسرارى است که به زبان حال فریاد میزند: جز یک قادر حکیم و عالم مطلق ، قدرت چنین طراحى ندارد، و به همین دلیل هر قدر علم و دانش بشر پیشرفت بیشترى مى کند، دلائل بیشترى از این نظام آشکار مى گردد که ما را به خدا هر لحظه نزدیکتر مى سازد.
راستى قرآن چه شگفتیها دارد؟ تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست .
قابل توجه اینکه مطالعه اسرار هستى و نظام آفرینش ، تنها ما را به اصل وجود خدا هدایت نمى کند بلکه و قدرت و حکمت و ازلیت و ابدیت او، از این مطالعه نیز روشن مى شود.
ما آدم ها وقتی در باره خدا و خالق هستی فکر می کنیم و حرف می زنیم گاه یک اشتباه بزرگ را مرتکب می شویم مثلا ما قوانین حاکم بر این دنیا را با کمک حواس و عقلمان در می یابیم و بعد همه چیز را ملزم می دانیم که آن طور که ما درک کرده ایم پیش برود غافل از اینکه خود این قوانین مخلوق خداوند است و بود و نبود آنها هم به خواست خداوند بستگی دارد برای همین شک می کنیم به اینکه مثلا آیا خداوند می تواند مرده ها را زنده کند چون طبق قوانینی که ما یافته ایم چنین چیزی ممکن نیست اما خود همین قانون مخلوق خداوند است اگر خدا آن مرده را برای اولین بار زنده نکرده بود ما قانونی داشتیم که آن شخص هیچ گاه متولد نمی شود
یا می گوییم آیا خداوند می تواند جلوی ریزش قطرات باران را بگیرد طبق قانون جاذبه زمین قطره ها حتما فرو می ریزند حالا اگر خالق این قانون برای زمین جاذبه قرار نداده بود آن وقت می گفتیم آیا خدا می تواند باران را به سمت زمین بفرستد
او داناو توانا است و ما هر چه درک می کنیم قاعده هایی است که مخلوق او ست
اوست که باران را نازل می کند
آیا در خدا هم که آفریینده آسمانها و زمین است شک توانید کرد.
ایا در خدا شکی است خدایی که افریننده اسمان وزمین است؟
انسانی که دارای عقل وشعور کافی باشد پس از مشاهده اسمان وزمین ودیگر افریده ها به این نتیجه عقلانی می رسد که همه این نظم وهماهنگی واصول خودبه خودبه وجود نیامده باید خالقی حسابگر وبی نیاز ونقص داشته یاشد وقتی ما به یک گل می نگریم باید به تاین فکر کنیم که براستی این گل زیبا را چه کس بوجود اورده . بی شک زیبایی این گل جلوه کوچکی از زیبایی خالق ان است . البته برای خدا فرقی نمی کند که ما به او ایمان بیاوریم یا نه .زیرا او وجود دارد وجودخواهد داشت .وباور های غلط ما به او هیچ ضرری نمی رساند چون او غنی وحمید است .یعنی بینقص وشایسنه ستایش است . فقط این مسئه برای خود ما تعیین کننده است که پی به وجود بی همتایش ببریم و خود را رها شده وسرگردان نپنداریم وناظر وبرنامنه ریزی بر همه چیز بدانیم.
در تو شک کنم و خود را تصدیق کنم؟
اگر اینگونه باشد باید جای هست و نیست را نیز عوض کنم.
ولی در تو شک ندارم. مگر نه این است که هرآنچه بینم انگار که تو را بینم.
۸۴۱۶۵۰۳۰۴۵
رسولان در جواب آنها گفتند آیا در خدا که آفریننده آسمانها و زمین است شک توانید کرد؟!
پاسخ این است که بیان تردید در حقیقت علتى است براى عدم ایمان زیرا ایمان آوردن نیاز به یقین دارد، و شک مانع آن است.
با سلام
رسولان هر قومی و از جمله اقوامی که مانمیدانیم و فقط خدا میداند اصل سخنشان این است که در وجود خدا شکی نیست . پس اکنون که شکی در وجود خدا نیست چگونه رابطه خود با اورا به فراموشی بسپاریم و چگونه دستورات اورا پشت گوش اندازیم .
این ایه تایید بسیار بزرگی بر فطری بودن خدا پرستی است .
چه کسی در وجود پدید آورنده ( شکافنده ) آسمانها و زمین شک دارد ؟
شاید تعبیر شکافنده بیان علمی پنهان از نحوه پدید آمدن آسمانها و زمین باشد .
بهر حال با توجه به قبل و بعد این آیه ، فاصله نازک بین سعادت و شقاوت ، یک بار دیگر بیان میشود .
آنهایی که شقی شدند نه از آنروست که نمیدانند مگر کسی هست که در شکافنده آسمانها و زمین شک کند ؟
بلکه بدین علت است که بدانچه میدانیم عمل نمیکنیم !