پرسش های خداوند از ما -۴

 

در دومین آیه از سوره مبارکه عنکبوت، خداوند این پرسش را خطاب به انسان ها مطرح فرموده است:

 

 

 

 

نظرات 105 + ارسال نظر
وحیده حاجی محمدی پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:15 ق.ظ

آیا مردم پنداشند که تا گفتند ایمان آوردیم رها می شوند و مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟

مهدی کوهستانی - علوم پایه پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:10 ق.ظ

ترجمه:
آیا مردمان گمان میبرند همینقدر که گفتند ایمان آوردیم رها می شوند ومورد آزمایش قرار نمی گیرند؟

تفسیر:
سید هاشم بحرانى - رضوان الله علیه - «در غایة المرام‏» چهار روایت از طریق عامه، و پنج روایت از طریق خاصه روایت مى‏کند که: در تفسیر آیات اولیه سوره مبارکه عنکبوت است از رسول خدا و ائمه معصومین - صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین - بیان شده است که: خداوند درباره ولایت و پیروى از امیر المؤمنین علیه السلام مردم را امتحان مى‏کند.از جمله آنکه:

1. در حجه الوداع بعد از پایان مراسم حج جبرئیل بر پیامبر نازل شده وآیات ابتدای سوره عنکبوت را بر ایشان وحی کرد .پیامبر سئوال کردند ای جبرئیل این فتنه چیست؟جواب داد:خداوند به تو سلام می رساند ومی فرماید: هیچ پیامبری را قبل از تو نفرستادم مگر ان که هنگام رحلتش به او دستور دادم برای امتش خلیفه تعیین کند که جانشین او باشد وسنت واحکام اورا برای انان زنده بدارد. پس انان که خدا را در ان چه پیامبر به ان امر کرده اطاعت کنند صادق وراستگویند وکسانی که مخالفت امر او کنند از دروغگویانند. ای محمد ارتحال تو به سوی خدایت وبهشت نزدیک است.پروردگارت دستور می دهد علی بن ابیطالب را برای امت بعد از خود به خلافت نصب کنی واسرارت را به اوبسپاری.او خلیفه ای است که زمام امور مردم وامتت را به دست می گیرد اگر از او اطاعت کنند سلامت می مانند واگر عصیان کنندکافر می شوند وآنان به زودی این کار(سرپیچی از دستورات او) را انجام خواهند واین همان فتنه ای است که ایه هایی درباره آن آوردم.
2. از ابن شهرآشوب، از ابوطالب هروى به اسناد خود از علقمه و ابو ایوب وارد شده است که: چون آیه آلم، احسب الناس تا آخر آیات‏نازل شد
«پیغمبر صلى الله علیه و آله به عمار گفت: اى عمار بعد از من، دواهى و امور عظیمه منکره و مصائبى پیش خواهد آمد، بطورى که شمشیر در بین آنها رد و بدل خواهد شد، و بعضى بعض دیگر را مى‏کشند، و بطورى که بعضى از بعضى برائت و بیزارى مى‏جویند. چون تو این امور را دیدى بر تو باد به این مردى که در طرف راست من اینک نشسته است، و جلوى سرش مو ندارد، یعنى على بن ابیطالب، پس اگر تمامى مردم بطور دسته جمعى در راهى طى طریق کنند، تو در آن راهى طى طریق کن که آن راه، راه على است، و از مردم فاصله بگیر و دور شو.
اى عمار! على تو را از هدایت‏باز نمى‏گرداند، و به سوى پستى نمى‏کشاند.اى عمار! اطاعت کردن از على اطاعت از من است، و اطاعت از من اطاعت از خداست‏» .
3. و از جمله از طریق عامه ایضا در گفتار خداوند متعال: الم، احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون آورده است که: قال على علیه السلام: قلت: یا رسول الله! ما هذه الفتنة؟ قال: یا على! بک، و انت المخاصم، فاعد للخصومة! و قال على علیه السلام «ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا» نحن اولئک.
«على علیه السلام فرمود: عرض کردم اى رسول خدا! این فتنه و امتحان چیست؟ رسول خدا فرمود: این امتحان مردم به واسطه تو صورت مى‏گیرد، و تو هستى که مورد خصومت و دشمنى قرار مى‏گیرى، پس خود را براى تحمل خصومت‏هاى مردم آماده و مجهز کن.و على علیه السلام درباره آیه: «و پس از آن ما کتاب را به عنوان میراث ارث بخشیدیم به آن بندگانى که ما آنها را برگزیده‏ایم‏» مى‏فرماید: ما آن بندگان برگزیده‏خدا هستیم که کتاب را به ما ارث داده است‏» .
بعد از پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم که غاصبان خلافت، دست‏اندر کار ربودن این مقام از امیر المؤمنین علیه السلام شدند، امتحان بزرگى براى مردم پیش آمد، و حقا عظیم و پر خطر بود.


پاسخ فطرت من :
خدایا من که توانایی این را ندارم که در مقابل آزمایشهای سخت تو سربلند بیرون بیایم.از تو میخواهم من را در فتنه ها وابتلائات دوران غیبت امام زمانم یاری کنی . این سنت توست که هر قومی را به نحوی آزمایش میکنی قوم موسی را به گذر از نیل.قوم نوح را به ساختن کشتی در بیابان.مردمان زمان پیامبر اسلام را به پذیرفتن ولایت امیرالمومنین. مردمان زمان امام حسین را به ازمایش شهادت و... واکنون مردمان این دوره را به غیبت امام زمانشان می ازمایی پس خدایا
لا تسلبنا الیقین لطول الامد فی غیبته وانقطاع خبره ولا تنسنا ذکره
معمر بن خلاّد مى گوید: امام ابو الحسن ـ علیه السلام ـ این آیه را تلاوت فرمودند و به من فرمودند: این فتنه چیست؟ عرض کردم فتنه در دین است حضرت فرمودند:
یفتنون کما یفتن الذهب ثمّ قال: یخلصون کما یخلص الذهب
آن گونه که طلا را در بوته قرار داده و با تیزاب ناخالصى ها آنرا از بین مى برند شما هم آنچنان امتحان مى شوید که خالص شما از ناخالص شما جدا شود.

غلامحسین وطن خواه پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:32 ق.ظ

ترجمه
«2» آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: (ایمان آوردیم)، به حال خود رها مى‏شوند و آزمایش نخواهند شد؟!
تفسیر نمونه
-------------------------------------------------------------
آزمایش الهى یک سنت جاویدان
بعد از ذکر حروف مقطعه به یکى از مهمترین مسائل زندگى بشر که مساءله شدائد و فشارها و آزمونهاى الهى است اشاره مى کند. نخست مى گوید: ((آیا مردم گمان کردند همین اندازه که اظهار ایمان کنند و شهادت به توحید و رسالت پیامبر دهند به حال خود واگذارده خواهند شد و امتحان نمى شوند))؟! (احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون ).
بعد بلافاصله به ذکر این حقیقت مى پردازد که امتحان یک سنت همیشگى و جاودانى الهى است ، امتحان مخصوص شما جمعیت مسلمانان نیست ، سنتى است که در تمام امتهاى پیشین جارى بوده است . مى فرماید: ((ما کسانى را که قبل از آنها بودند آزمایش کردیم )). آنها را نیز در کوره هاى سخت امتحان افکندیم ، آنها نیز همچون شما در فشار دشمنان بیرحم و جاهل و بیخبر و متعصب و لجوج قرار داشتند، همیشه میدان امتحان باز بوده و گروهى در این میدان شرکت داشته اند.
باید هم چنین باشد چرا که در مقام ادعا هر کس مى تواند خود را برترین مؤ من ، بالاترین مجاهد، و فداکارترین انسان معرفى کند، باید وزن و قیمت و ارزش این ادعاها از طریق آزمون روشن شود، باید معلوم گردد تا چه اندازه نیات درونى و آمادگیهاى روحى با این گفته ها هماهنگ یا ناهماهنگ است ؟
بدیهى است خدا همه اینها را مى داند، حتى قبل از خلقت انسانها، منظور از علم در اینجا همان تحقق عینى مسائل و وجود خارجى آنها است ، و به تعبیر دیگر ظهور آثار و شواهد عملى است ، یعنى باید علم خدا در باره این گروه عملا در خارج پیاده شود، و تحقق عینى یابد، و هر کس آنچه را در درون دارد بیرون ریزد، این است معنى علم هنگامى که در اینگونه موارد در مورد خداوند به کار مى رود.دلیل این مساءله نیز روشن است زیرا نیات درونى و صفات باطنى تا در عمل انسان تحقق و عینیت پیدا نکند ثواب و جزا و کیفر مفهوم ندارد.آزمایش براى تحقق بخشیدن به نیات و صفات درونى است .
و به عبارت دیگر این عالم همچون یک ((دانشگاه )) یا یک ((مزرعه )) است (این تشبیهات در متون احادیث اسلامى وارد شده ) برنامه این است که در دانشگاه استعدادها شکوفا گردد، لیاقتها پرورش یابد، و آنچه در مرحله ((قوه )) است به ((فعلیت )) برسد. باید در این مزرعه نهاد بذرها ظاهر گردد، و از درون آنها جوانه ها بیرون آید، جوانه ها سر از خاک بردارند، پرورش یابند، نهال کوچکى شوند و سرانجام درختى تنومند و بارور، و این امور هرگز بدون آزمایش و امتحان ممکن نیست .
بنابراین اگر ما آزمایش مى کنیم براى کشف مجهولى است ، اما اگر خداوند آزمایش مى کند براى کشف مجهول نیست که علمش به همه چیز احاطه دارد بلکه براى پرورش استعدادها و به فعلیت رسانیدن قوه ها است .
تفسیر المیزان
-------------------------------------------------------------
از سیاق آیات این سوره و مخصوصا آیات اول سوره برمى آید که بعضى از کسانى که در مکه و قبل از هجرت ، به رسول خدا (صلى الله الیه و آله و سلم ) ایمان آورده بودند، از ترس فتنه اى که از ناحیه مشرکین تهدیدشان مى کرد، از ایمان خود برگشته بودند، چون مشرکین دست از سر مسلمانان برنمى داشتند، و مرتب آنان را دعوت مى کردند به اینکه از ایمان به آنجناب برگردند، و ضمانت مى دادند که اگر برگردید هر ضررى از این بابت دیدید ما جبران مى کنیم ، همچنان که اگر برنگردید بلا به سرتان مى آوریم ، و آن قدر شکنجه تان مى کنیم تا به کیش ما برگردید
پس غرض سوره به طورى که از اول و آخرش و سیاق جارى در سراسرش استفاده مى شود، این است که : غرض خداى تعالى از ایمان مردم تنها این نیست که به زبان بگویند ایمان آوردیم ، بلکه غرض ، حقیقت ایمان است ، که تندباد فتنه ها آن را تکان نمى دهد، و دگرگونى حوادث ، دگرگونش نمى سازد، بلکه هر چه فتنه ها بیشتر فشار بیاورد، پا بر جا و ریشه دارتر مى گردد
پس غرض سوره اعلام این معنا است که مردم خیال نکنند به صرف اینکه بگویند ایمان آوردیم دست از سرشان برمى دارند، و در بوته آزمایش قرار نمى گیرند، نه ، بلکه حتما امتحان مى شوند، تا آنچه در دل نهان دارند ظاهر شود و معلوم شود ایمان است یا کفر، ((فلیعلمن الله الذین صدقوا و لیعلمن الکاذبین - پس خدا حتما باید معلوم کند آن کسانى راکه در دعوى ایمان راست مى گویند، و آنهایى که در این دعوى دروغگویند((پس فتنه و محنت یکى از سنت هاى الهى است که به هیچ وجه و درباره هیچ کس از آن گذشت نمى شود، همان طور که در امت هاى گذشته از قبیل قوم نوح ، عاد، ثمود، قوم ابراهیم ، لوط، شعیب و موسى جریان یافت ، و جمعى استقامت ورزیده و جمعى دیگر هلاک شدند و در امت هاى حاضر و آینده نیز جریان خواهد داشت ، و خدا به کسى ظلم نکرده ، و نمى کند، این خود امت ها و اشخاصند که به خود ظلم مى کنند
پس کسى که مى گوید من به خدا ایمان آوردم باید در برابر ایمانش صبر کند، و خداى یگانه را بپرستد و چون قیام به وظایف دینى برایش دشوار و یا غیر ممکن شد باید به دیارى دیگر مهاجرت کند، دیارى و سرزمینى که در آنجا بتواند به وظیفه هاى خود عمل کند، چون ، زمین خدا وسیع است و اما مشرکین که مؤ منین را آزار مى کردند با اینکه مؤ منین بغیر از اینکه مى گفتند: پروردگار ما الله است ، هیچ جرمى مرتکب نشده بودند، آنها هم باید بدانند که با این رفتار خود خدا را عاجز نمى کنند، و به ستوه نمى آورند، و نمى توانند خواست خود را علیه خواست خدا به کرسى بنشانند، بلکه خود این آزارشان هم که گفتیم فتنه و آزمایش مؤ منین است ، فتنه و آزمایش خودشان نیز هست ، و چنان نیست که از علم و تقدیر الهى خارج باشد، بلکه این خدا است که آنان را در چنین بوته اى از آزمایش قرار داده ، و دارد علیه آنان ضبط مى کند، تا اگر خواست در همین دنیا به وبال آن گرفتارشان کند، و اگر خواست این عذاب را تاخیر انداخته در روزى که به سوى او برمى گردند، و دیگر راه گریزى ندارند، عذاب کند
الم أَ حَسِب النَّاس أَن یُترَکُوا أَن یَقُولُوا ءَامَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ
کلمه ((حسب (( از ماده حسبان است که معناى پندار را مى دهد و جمله ((ان یترکوا(( قائم مقام دو مفعول آن است ، (چون این ماده همیشه دو مفعول مى گیرد، همچنان که در فارسى هم مى گوییم : من فلانى را پسر فلانى پنداشتم )، و جمله ((ان یقولوا(( با تقدیر باء سببیت (بان یقولوا) مى باشد و کلمه ((فتنه (( به معناى آزمایش است ، و چه بسا بر معناى مصیبت و عذاب اطلاق شود، که معناى اول با سیاق سازگارتر است ، و استفهام در آیه استفهام انکارى است
و معناى آن این است که : آیا مردم گمان کرده اند که به صرف اینکه بگویند ایمان آوردیم متعرضشان نمى شوند، و با بلاها و مصیبت ها آزمایش نمى گردند، آزمایشى که با آن آنچه در نهان دارند از صدق و کذب آشکار شود؟ بعضى از مفسرین در معناى آن گفته اند: ((و آیا مردم گمان کرده اند که به هیچ بلیه اى مبتلا نمى شوند چون که گفته اند ایمان آوردیم و خلاصه بلا و مصیبت مخصوص کفار است اما مؤ منین به خاطر آن کرامت و احترامى که نزد خدا دارند دچار هیچ مصیبتى نمى شوند؟((
و لیکن این معنا از نظر سیاق آیات معناى بعیدى است

نظر شخصی
خدایا من خود می دانم که آزمایشهاى تو نه براى شناخت من است ، که علم تو ازلی و ابدی است ، بلکه براى پرورش و شکوفائى استعدادهای من است .و می دانم که حرف ولی تو ، حجت است که در نهج البلاغه فرمود : ((سوگند به کسى که پیامبر (ص) را به حق مبعوث کرده به شدت مورد آزمایش قرار مى گیرید، و غربال مى شوید، و همانند محتویات یک دیگ به هنگام جوشش ، زیر و رو خواهید شد، آنچنان که بالاى شما پائین و پائین بالا قرار خواهد گرفت ))!.
خدایا خود میدانم که حتی لیاقت این را هم ندارم که مورد آزمایش قرار بگیرم . چون در امتحانات تو همیشه رد می شوم یا نمره های ناپلئونی می گیرم.
ولی خدایا بگذار خودمونی بگویم ، هم تو مرا می شناسی و هم خودم ، خود را می شناسم
پس با آزمایش هایی که می دانی من در آنها رد می شوم ، مرا شرمنده نکن . من به اندازه کافی پیش تو شرمنده هستم .
یا لااقل مرا با آزمایشهایت پیش مردم سرافکنده نکن.

خدایا بگذار خودمونی تر بگویم:
میخانه دگر جای من بی سر و پا نیست
بگذار که پشت در میخانه بمانم.

۸۵۲۲۲۵۳۰۱۸ پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:14 ق.ظ

ترجمه:
آیا مردمان گمان میبرند همینقدر که گفتند ایمان آوردیم رها می شوند ومورد آزمایش قرار نمی گیرند؟
تفسیر:
سید هاشم بحرانى - رضوان الله علیه - «در غایة المرام‏» چهار روایت از طریق عامه، و پنج روایت از طریق خاصه روایت مى‏کند که: در تفسیر آیات اولیه سوره مبارکه عنکبوت است از رسول خدا و ائمه معصومین - صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین - بیان شده است که: خداوند درباره ولایت و پیروى از امیر المؤمنین علیه السلام مردم را امتحان مى‏کند.از جمله آنکه:

1. در حجه الوداع بعد از پایان مراسم حج جبرئیل بر پیامبر نازل شده وآیات ابتدای سوره عنکبوت را بر ایشان وحی کرد .پیامبر سئوال کردند ای جبرئیل این فتنه چیست؟جواب داد:خداوند به تو سلام می رساند ومی فرماید: هیچ پیامبری را قبل از تو نفرستادم مگر ان که هنگام رحلتش به او دستور دادم برای امتش خلیفه تعیین کند که جانشین او باشد وسنت واحکام اورا برای انان زنده بدارد. پس انان که خدا را در ان چه پیامبر به ان امر کرده اطاعت کنند صادق وراستگویند وکسانی که مخالفت امر او کنند از دروغگویانند. ای محمد ارتحال تو به سوی خدایت وبهشت نزدیک است.پروردگارت دستور می دهد علی بن ابیطالب را برای امت بعد از خود به خلافت نصب کنی واسرارت را به اوبسپاری.او خلیفه ای است که زمام امور مردم وامتت را به دست می گیرد اگر از او اطاعت کنند سلامت می مانند واگر عصیان کنندکافر می شوند وآنان به زودی این کار(سرپیچی از دستورات او) را انجام خواهند واین همان فتنه ای است که ایه هایی درباره آن آوردم.
2. از ابن شهرآشوب، از ابوطالب هروى به اسناد خود از علقمه و ابو ایوب وارد شده است که: چون آیه آلم، احسب الناس تا آخر آیات‏نازل شد
«پیغمبر صلى الله علیه و آله به عمار گفت: اى عمار بعد از من، دواهى و امور عظیمه منکره و مصائبى پیش خواهد آمد، بطورى که شمشیر در بین آنها رد و بدل خواهد شد، و بعضى بعض دیگر را مى‏کشند، و بطورى که بعضى از بعضى برائت و بیزارى مى‏جویند. چون تو این امور را دیدى بر تو باد به این مردى که در طرف راست من اینک نشسته است، و جلوى سرش مو ندارد، یعنى على بن ابیطالب، پس اگر تمامى مردم بطور دسته جمعى در راهى طى طریق کنند، تو در آن راهى طى طریق کن که آن راه، راه على است، و از مردم فاصله بگیر و دور شو.
اى عمار! على تو را از هدایت‏باز نمى‏گرداند، و به سوى پستى نمى‏کشاند.اى عمار! اطاعت کردن از على اطاعت از من است، و اطاعت از من اطاعت از خداست‏» .
3. و از جمله از طریق عامه ایضا در گفتار خداوند متعال: الم، احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون آورده است که: قال على علیه السلام: قلت: یا رسول الله! ما هذه الفتنة؟ قال: یا على! بک، و انت المخاصم، فاعد للخصومة! و قال على علیه السلام «ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا» نحن اولئک.
«على علیه السلام فرمود: عرض کردم اى رسول خدا! این فتنه و امتحان چیست؟ رسول خدا فرمود: این امتحان مردم به واسطه تو صورت مى‏گیرد، و تو هستى که مورد خصومت و دشمنى قرار مى‏گیرى، پس خود را براى تحمل خصومت‏هاى مردم آماده و مجهز کن.و على علیه السلام درباره آیه: «و پس از آن ما کتاب را به عنوان میراث ارث بخشیدیم به آن بندگانى که ما آنها را برگزیده‏ایم‏» مى‏فرماید: ما آن بندگان برگزیده‏خدا هستیم که کتاب را به ما ارث داده است‏» .
بعد از پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم که غاصبان خلافت، دست‏اندر کار ربودن این مقام از امیر المؤمنین علیه السلام شدند، امتحان بزرگى براى مردم پیش آمد، و حقا عظیم و پر خطر بود.
حرف دل :
خدایا من که توانایی این را ندارم که در مقابل آزمایشهای سخت تو سربلند بیرون بیایم.از تو میخواهم من را در فتنه ها وابتلائات دوران غیبت امام زمانم یاری کنی . این سنت توست که هر قومی را به نحوی آزمایش میکنی قوم موسی را به گذر از نیل.قوم نوح را به ساختن کشتی در بیابان.مردمان زمان پیامبر اسلام را به پذیرفتن ولایت امیرالمومنین. مردمان زمان امام حسین را به ازمایش شهادت و... واکنون مردمان این دوره را به غیبت امام زمانشان می ازمایی پس خدایا
لا تسلبنا الیقین لطول الامد فی غیبته وانقطاع خبره ولا تنسنا ذکره
معمر بن خلاّد مى گوید: امام ابو الحسن ـ علیه السلام ـ این آیه را تلاوت فرمودند و به من فرمودند: این فتنه چیست؟ عرض کردم فتنه در دین است حضرت فرمودند:
یفتنون کما یفتن الذهب ثمّ قال: یخلصون کما یخلص الذهب
آن گونه که طلا را در بوته قرار داده و با تیزاب ناخالصى ها آنرا از بین مى برند شما هم آنچنان امتحان مى شوید که خالص شما از ناخالص شما جدا شود.

لاله صفایی دانشکده علوم حدیث پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:51 ب.ظ

4- احسبَ الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لا یفتنون ؟؟؟

ایا مردم فکر میکنند اگر بگویند ایمان آوردیم رها میشوند ودیگر ازموده نخواهند شد؟

خدایا وقتی سختی ها بهم فشار میاره
وقتی دنیا رنجم میده
وقتی امیدم به دنیا سلب میشه
این سوال نیرو بخش منه
این که منو اینقدر بهم بها دادی
که بیازمایی و بالا ببری
این که سختی ها و مشکلات رو بیهوده بر سرم خالی نکردی
این که بهای صبرم نمره قبولی منه
این که شکر و سپاسم دستهای محبت توه
این که مسیر زندگیم برای امتحان منه
این خودش امید بخش منه .
میدونی چرا ؟؟؟ چون میدونم رهام نکردی..
چون میدونم نگاهت با منه
چون میدونم هوامو داری
خوش به حال کسی که تو هواشو داشته باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد