پرسش های خداوند از ما -۲

سوال دوم:

 

 

این پرسش در آیه ۱۰ سوره ابراهیم  مطرح شده است.

نظرات 63 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:04 ق.ظ

آیا در اینکه خدا خالقتان است شک دارید.
پاسخ : چرا شک کنیم وقتی که هنوز در بسیاری از عناصر خلقت متحیر مانده ایم ودر پیدا کردن علت بسیاری از چز ها مانده ایم. انسان با این همه پیشرفت در ساخت مصنوعات ،هنوز نتوانسته است که چیزی را دقیقا مثل آنچه خدا در عالم وبدن انسان آفریده است درست کند حالاچگونه میتوانیم شک داشته باشیم که کسی جزتو خالق ما باشدچون این کار از کس دیگری هرگز بر نخواهد آمدوبر نیامده است

رقیه قطمیری سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:58 ق.ظ

آیا در خدای آفریننده آسمانها وزمین شک دارید؟
تو همان انسانی که نامت به معنای فراموشکاری است والا مطمئن باش که به غیر تو هیچ موجود دیگری از جمادات وحیوانات و...در وجود آفریدگارش شک نخواهد کرد.شک در خدا یعنی شک در وجود خودت چرا که همه ماوجودمان وابسته به وجود اوست (انتم الفقراء)واگر او لحظه ای نظرش را از ما بر گرداند همه ما همچون یک تصویر ذهنی محو خواهیم گشت .پس اگر احساس می کنی که هنوز او را باور نداری در وجود خودت به تفکر بپرداز ،که مقدمه خداشناسی ،خود شناسی است.

سمانه سفیدمو - دانشکده مهندسی چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:19 ق.ظ

آیا در وجود خدایی که آفریننده آسمانها و زمین است شکی است؟
خداوندا تو به من دو چشم بینا داده ای که با آن دو می توانم به خوبی به دیگر مخلوقاتت نظری بیفکنم و در آنها تامل کنم.
چگونه ممکن است این آسمان و زمین با عظمت را ببینم و در آنها تامل کنم و پی به نظم و دقت آن ببرم اما باز هم آفریننده عظیم آنها را انکار کنم؟

فاطمه تقی پناهی- دانشکده علوم تربیت چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:58 ق.ظ

خدا و شک!

خدایا با تمام وجودم و از عمق قلبم شهادت می دم که این شک فقط و فقط یه نوع گول زدنیه که وقتی نمی خوام منو نگاه کنی و یا فکر کنم که هستی و می بینی خودمو باهاش سرگرم می کنم.

وگرنه نگاه به دستای خودم می کنم که داره این کلماتو تایپ می کنه
نگاه به این میز
این رایانه
این محیط
این دانشکده
این شهر
این کره خاکی
این آسمان آبی روز و پرستاره شب
دریا
کوه
حتی یک برگ
یک سلول زنده که توی یه محیط کوچیک می شه «من»

همه از تواند
همه وجودشون
حیاتشون
تداومشون
نابودیشون
به دست توئه

پس تو و شک!!!

۸۳۱۲۲۶۰۲۵۸ -دانشکده علوم تربیتی چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:28 ق.ظ

آیا در خدا شک است؟ خدایی که آسمانها و زمین را آفریده؟
مگه میشه با وجود اینهمه نشانه و بزرگی در وجود تو شک کرد؟ وقتی شب به آسمون نگاه می کنم و روز به کوهها و خیلی چیزای دیگه عظمتت رو میبینم ولی تو محدود به اینها هم نیستی.کمکم کن من هم بزرگ ببینم؟

مریم وظیفه دوست-دانشکده مهندسی چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:00 ب.ظ

«آیادرخداشک است؟خدایی که آسمانهاوزمین راآفریده»
پروردگارا!
به هرکجامی نگرم نشان ازروی تودارد.مگرمی شوداین همه نظم،این همه زیبایی،خالقی نداشته باشد.آن هم خالقی بزرگ،لایتناهی،منزه ازهرگونه خطا واشتباه.
خدایا!
یاریم کن تالحظه ای ازیادتوغافل نباشم.دلی ده سرشارازیقین وعشق به تو.

فاطمه السادات حسنی چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:24 ب.ظ

یا فاطرالسماوات و الارض:
چگونه در تو شک کنیم که ما را در عین «نیستی» یقین «هستی» عطا کردی؟ چگونه در تو شک کنیم ای منتهای نور که در ظلمات عدم روشنایی وجود تو بود که راه گشود برای ما سایه نشینان، تا از تهیای نبودن ساری شویم به سوی ظهورو حضور و بودن. چگونه در تو شک کنیم که شکافتی نیستی را و عدم را و خلا را و هستی را «هستی» عنایت کردی تا آنچنان رشد کند و بزرگ شود که تسبیح گوی درگاه کبریایی تو شود. چگونه در تو شک کنیم که مگر نه اینکه نوای تو بود که ما ساکنین گمنام هیچستان را به خود فرا خواند و جرعه، جرعه ی الست نوشانیدمان تا سیراب، سرمست و باده به دست شکوه نعمت بندگی جاودانگیت را به شکرانه نشینیم؟
یا فاطرالسماوات و الارض: امروز خلائق دسته، دسته در گمراهی گم می شوند و نور پشت سرگرفته، تاریکی جهالت را می کاوند پی سعادت و راه ندانسته راه می روند بی دلیل به جستجوی بهشت گم شده. دستانمان را دوباره بگیر و بشکاف دوباره این ظلمات را که بر درونمان و بیرونمان سایه گسترانیده و برگیر این پرده ها را که نابینایمان کرده و بگذار دوباره سالکین الی النور شویم ای شکافنده ی زمین و آسمان.

پوریا ابری ۸۳۱۲۲۲۰۰۶۹ چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:19 ب.ظ

آیا در خدا هم که آفریننده آسمانها و زمین است شک توانید کرد

وحیده حاجی محمدی پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:10 ق.ظ

آیا درباره خدا پدید آورنده آسمانها و زمین تردیدی هست ؟

مهدی کوهستانی - علوم پایه پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:07 ق.ظ

ترجمه:
..... آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟!

تفسیر:
از آنجا که در آیه قبل گفتار مشرکان و کافران را در زمینه عدم ایمانشان که استناد به شک و تردید کرده بودند بیان شده ، در آیه بعد بلافاصله با دلیل روشنى که در عبارت کوتاهى آمده شک آنها را نفى مى کند و چنین مى گوید:
پیامبرانشان به آنان گفتند آیا در وجود خدائى که آفریننده آسمانها و زمین است شکى است ؟! آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، گوئى ظلمت عدم با نور هستى به برکت وجودش از هم شکافته مى شود، همانگونه که سپیده صبح پرده تاریک شب را میدرد، و همانگونه که شکوفه خرما غلافش را از هم میشکافد و خوشه نخل از آن سر بر مى آورد .
به هر حال قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود و صفات خدا تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند، و مى دانیم در مساله خداشناسى هیچ دلیلى زنده تر و روشنتر از آن نیست .
چرا که این نظام شگرف ، هر گوشه اى از آن مملو از اسرارى است که به زبان حال فریاد میزند: جز یک قادر حکیم و عالم مطلق ، قدرت چنین طراحى ندارد، و به همین دلیل هر قدر علم و دانش بشر پیشرفت بیشترى مى کند، دلائل بیشترى از این نظام آشکار مى گردد که ما را به خدا هر لحظه نزدیکتر مى سازد.
راستى قرآن چه شگفتیها دارد؟ تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست .
قابل توجه اینکه مطالعه اسرار هستى و نظام آفرینش ، تنها ما را به اصل وجود خدا هدایت نمى کند بلکه صفات او مانند علم و قدرت و حکمت و ازلیت و ابدیت او، از این مطالعه نیز روشن مى شود..


پاسخ فطرت من :
عجب سئوال محکم ومهمی که هیچ فطرت پاکی توانایی فرار از پاسخ آن را ندارد.واقعا نمی توان تو را انکار کرد.
به دریا بنگرم، دریا ته وینم به صحرا بنگرم، صحرا ته وینم به هرجا بنگرم کوه ودر ودشت نشان از قامت رعنا ته وینم
به قول امام حسین در دعای عرفه :
عمیت عین لا تراک . متی غبت حتی تحتاج الی دلیل یدل علیک
کور باد چشمی که تورا نمی بیند. تو کی غایب بودی که نیاز به دلیلی داشته باشی که تورا ثابت کند
پیامبر هم روز اول تبلیغ که بر بالای کوه ایستاد خطاب به کفار گفت: ادعوکم الی شهاده ان لا اله الا الله وخلع الانداد . او نیامد ابتدای امر تورا اثبات کند زیرا تو معروف هر فطرتی هستی او خواست که همه به وحدانیت تو شهادت دهند.همه الله را میشناسند ولی در ان حیران و واله هستند برای همین به تو الله می گویند چرا که نه می توان تو را انکار نمود ونه می توان توصیف کرد(الله اکبر من ان یوصف) ولذا انسان به وله می افتد. .

غلامحسین وطن خواه پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:19 ق.ظ

ترجمه
10 - رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟!
تفسیر نمونه
-------------------------------------------------------------
از آنجا که در آیه قبل گفتار مشرکان و کافران را در زمینه عدم ایمانشان که استناد به شک و تردید کرده بودند بیان شده ، در آیه بعد بلافاصله با دلیل روشنى که در عبارت کوتاهى آمده شک آنها را نفى مى کند و چنین مى گوید:
(پیامبرانشان به آنان گفتند آیا در وجود خدائى که آفریننده آسمانها و زمین است شکى است )؟! ((فاطر)) گر چه در اصل به معنى شکافنده است ، ولى در اینجا کنایه از ((آفریننده )) مى باشد، آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، گوئى ظلمت عدم با نور هستى به برکت وجودش از هم شکافته مى شود، همانگونه که سپیده صبح پرده تاریک شب را میدرد، و همانگونه که شکوفه خرما غلافش را از هم میشکافد و خوشه نخل از آن سر بر مى آورد (و لذا عرب به آن ((فطر)) (بر وزن شتر) مى گوید). این احتمال نیز وجود دارد که ((فاطر)) اشاره به شکافتن توده ابتدائى ماده جهان باشد که در علوم روز مى خوانیم که مجموع ماده عالم یک واحد به هم پیوسته بود سپس شکافته شد و کرات آشکار گشت .به هر حال قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود و صفات خدا تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند، و مى دانیم در مساله خداشناسى هیچ دلیلى زنده تر و روشنتر از آن نیست .
راستى قرآن چه شگفتیها دارد؟ تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست .
قابل توجه اینکه مطالعه اسرار هستى و نظام آفرینش ، تنها ما را به اصل وجود خدا هدایت نمى کند بلکه صفات او مانند علم و قدرت و حکمت و ازلیت و ابدیت او، از این مطالعه نیز روشن مى شود.
ولى با اینهمه باز کفار لجوج این دعوت حیاتبخش که آمیخته با منطق روشن توحید بود نپذیرفتند و با بیانى که آثار لجاجت و عدم تسلیم در برابر حق از آن میبارید، به پیامبران خود چنین پاسخ گفتند: ((شما جز بشرى مثل ما نیستید))! به علاوه ((شما میخواهید ما را از آنچه نیاکان ما مى پرستیدند باز دارید)) از همه اینها گذشته ((شما دلیل روشنى براى ما بیاورید)) (فاتونا بسلطان مبین ).
ولى بارها گفته ایم (و قرآن هم با صراحت بیان کرده ) که بشر بودن پیامبران نه تنها مانع نبوت آنها نبوده بلکه کامل کننده نبوت آنها است ، و آنها که این موضوع را دلیلى بر انکار رسالت انبیاء میگرفتند هدفشان بیشتر بهانه جوئى بود.
همچنین تکیه بر راه و رسم نیاکان با توجه به این حقیقت که معمولا دانش آیندگان بیش از گذشتگان است ، چیزى جز یک تعصب کور و خرافه بیارزش نمیتواند باشد. و از اینجا روشن مى شود اینکه تقاضا داشتند دلیل روشنى اقامه بشود به خاطر این نبوده که پیامبران فاقد آن بوده اند، بلکه کرارا در آیات قرآن مى خوانیم که بهانه جویان دلائل روشن و سلطان مبین را انکار مى کردند، و هر زمان پیشنهاد معجزه و دلیل تازه اى مینمودند تا راه فرارى براى خود پیدا کنند.
تفسیر المیزان
-------------------------------------------------------------
معناى ((فطر)) و ((فاطر)) و اثبات توحید ربوبى خداوند در این آیه
کلمه ((فطر)) بطورى که راغب گفته است در اصل به معناى پاره کردن از درازاى پارچه و یا چیز دیگر است ، وقتى گفته مى شود:((فطرت الشى ء فطرا)) معنایش این است که آن را از طرف طول شکافتم .و وقتى گفته شود:((افطر الشى ء فطورا و انفطر انفطارا)) معنایش این است که قبول شکافتن و پاره شدن نمود.و در قرآن کریم هر جا که این ماده را به خداى تعالى نسبت داده به معناى ایجاد است ، ولى در معناى ایجاد به نوعى عنایت استعمال شده ، گویا خداى تعالى عالم عدم را شکاف ته ، و از شکم آن موجودات را بیرون کشیده است ، و این موجودات تا زمانى وجود دارند که خداى تعالى دو طرف عدم را همچنان باز نگهداشته باشد، و اما اگر آنها را رها کند که به یکدیگر وصل شوند باز موجودات معدوم شوند، همچنانکه فرموده ((ان الله یمسک السموات و الارض ان تزولا و لئن زالتا ان امسکهما من احد من بعده )).
بنابر این ، تفسیر کردن کلمه ((فطر)) به خلق ، که عبارت است از جمع آورى اجزاء، تفسیر صحیحى نیست ، و اگر در بعضى عبارات دیده مى شود، در حقیقت اشتباه است ، به شهادت اینکه اگر فطر به معناى خلق بود باید برهانى که در آیه مورد بحث ، یعنى در جمله ((فاطر السموات و الارض )) که بر اثبات وجود خالق اقامه شده ، برهانى ناقص و اجنبى از مدعا باشد، زیرا بت پرست هم وجود خالق را منکر نیست ، و قبول دارد که خالق عالم ، همان خداى سبحان است و بس ، لیکن توحید ربوبیت را منکر است ، و همچنین معبود را منحصر به یکى نمى داند، و در مقابل کسى که منکر توحید در ربوبیت و عبادت است ، اثبات خالق فائده اى ندارد.
از اینجا مى فهمیم که جمله مذکور، در مقام اثبات توحید ربوبیت است ، چون این جمله ، در مقابل کلام کفار و مشرکین که گفته بودند:((انا کفرنا بما ارسلتم به و انا لفى شک مما تدعوننا الیه مریب )) قرار گرفته ، و قبلا هم گفتیم که مشرکین در این گفتار خود، دو چیز را انکار کرده اند، یکى رسالت را و دیگرى توحید در ربوبیت را، و ناگزیر، کلام رسولان هم که جواب این گفتار مشرکین است ، باید متضمن دو اثبات باشد. پس باید جمله ((افى الله شک فاطر السموات و الارض )) برهان بر اثبات توحید ربوبیت باشد، و((جمله یدعوکم ...)) برهان بر اثبات رسالت و حقانیت ادعاى انبیاء، زیرا اگر جمله اولى ، صرفا علیه انکار کفار بوده و هیچ جنبه برهانى نداشته باشد، دیگر احتیاجى نبود که وصف ((فاطر)) را بیاورد و آوردن وصف مذکور، براى این است که شک در ربوبیت او را بکلى از بین ببرد.

نظر شخصی
خدایا جگونه در وجود تو شک کنم در حالیکه همیشه با منی و تو و کمکهای تو را احساس می کنم.
خدایا چگونه می توانم در وجود تو شک کنم در حالی که به هر جا نگاه می کنم تو را می بینم
ونمودی از قدرت و خلاقیت تو را .
به دریا بنگرم دریا تو بینم به صحرا بنگرم ، صحرا تو بینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت نشان از قامت رعنا تو بینم
به فرموده امام حسین (ع) ، کور باد چشمی که تو را نبیند.
چرا که این نظام شگرف ، هر گوشه اى از آن مملو از اسرارى است که به زبان حال فریاد میزند: جز یک قادر حکیم و عالم مطلق ، قدرت چنین طراحى ندارد، و به همین دلیل هر قدر علم و دانش بشر پیشرفت بیشترى مى کند، دلائل بیشترى از این نظام آشکار مى گردد که ما را هر لحظه به تو نزدیکتر مى سازد.

۸۵۲۲۲۵۳۰۱۸ پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:12 ق.ظ

ترجمه:
..... آیا در خدا شک است ؟! خدائى که آسمانها و زمین را آفریده ؟!

تفسیر:
از آنجا که در آیه قبل گفتار مشرکان و کافران را در زمینه عدم ایمانشان که استناد به شک و تردید کرده بودند بیان شده ، در آیه بعد بلافاصله با دلیل روشنى که در عبارت کوتاهى آمده شک آنها را نفى مى کند و چنین مى گوید:
پیامبرانشان به آنان گفتند آیا در وجود خدائى که آفریننده آسمانها و زمین است شکى است ؟! آفریننده اى که با برنامه حساب شده اش چیزى را مى آفریند و سپس آنرا حفظ و نگهدارى مى کند، گوئى ظلمت عدم با نور هستى به برکت وجودش از هم شکافته مى شود، همانگونه که سپیده صبح پرده تاریک شب را میدرد، و همانگونه که شکوفه خرما غلافش را از هم میشکافد و خوشه نخل از آن سر بر مى آورد .
به هر حال قرآن در اینجا مانند غالب موارد دیگر براى اثبات وجود و صفات خدا تکیه بر نظام عالم هستى و آفرینش آسمانها و زمین مى کند، و مى دانیم در مساله خداشناسى هیچ دلیلى زنده تر و روشنتر از آن نیست .
چرا که این نظام شگرف ، هر گوشه اى از آن مملو از اسرارى است که به زبان حال فریاد میزند: جز یک قادر حکیم و عالم مطلق ، قدرت چنین طراحى ندارد، و به همین دلیل هر قدر علم و دانش بشر پیشرفت بیشترى مى کند، دلائل بیشترى از این نظام آشکار مى گردد که ما را به خدا هر لحظه نزدیکتر مى سازد.
راستى قرآن چه شگفتیها دارد؟ تمام بحث خداشناسى و توحید را در همین یک جمله که به صورت استفهام انکارى ذکر شده اشاره کرده است افى الله شک فاطر السماوات و الارض جمله اى که براى تجزیه و تحلیل و بحث گسترده اش ، هزاران کتاب کافى نیست .
قابل توجه اینکه مطالعه اسرار هستى و نظام آفرینش ، تنها ما را به اصل وجود خدا هدایت نمى کند بلکه صفات او مانند علم و قدرت و حکمت و ازلیت و ابدیت او، از این مطالعه نیز روشن مى شود..
حرف دل :
عجب سئوال محکم ومهمی که هیچ فطرت پاکی توانایی فرار از پاسخ آن را ندارد.واقعا نمی توان تو را انکار کرد.
به دریا بنگرم، دریا ته وینم به صحرا بنگرم، صحرا ته وینم به هرجا بنگرم کوه ودر ودشت نشان از قامت رعنا ته وینم
به قول امام حسین در دعای عرفه :
عمیت عین لا تراک . متی غبت حتی تحتاج الی دلیل یدل علیک
کور باد چشمی که تورا نمی بیند. تو کی غایب بودی که نیاز به دلیلی داشته باشی که تورا ثابت کند
پیامبر هم روز اول تبلیغ که بر بالای کوه ایستاد خطاب به کفار گفت: ادعوکم الی شهاده ان لا اله الا الله وخلع الانداد . او نیامد ابتدای امر تورا اثبات کند زیرا تو معروف هر فطرتی هستی او خواست که همه به وحدانیت تو شهادت دهند.همه الله را میشناسند ولی در ان حیران و واله هستند برای همین به تو الله می گویند چرا که نه می توان تو را انکار نمود ونه می توان توصیف کرد(الله اکبر من ان یوصف) ولذا انسان به وله می افتد. .

لاله صفایی دانشکده علوم حدیث پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:48 ب.ظ

آیا در خدا شک میکنید؟ خدای آفریننده آسمان و زمین ؟

خدایا در تو ؟ خدایا در تو شک کنم .
من ؟؟؟ من کی باشم که بخوام در تو شک کنم ؟؟؟
وقتی اسمون و زمین . ماه و ستاره . خورشید و زهره تو رو گواهی میدن . من در تو شک کنم ؟؟؟
خدایا چطور شک کنم ؟؟
وقتی صدای سبوح القدوس خلایق بلنده من چطور در تو شک کنم ؟؟؟
خدایا همه تورو میخونن ، اونوقت من در تو شک کنم ؟؟ هرگز ای مهربونم .
قلبم تو رو میخونه . قلبم به حضورت گواهی میده . هرگز در تو شکی نیست .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد