پیوندها
دستهها
- در باره مسابقه 1
- حمایت کنندگان 1
- جوائز مسابقه 1
- چگونه در مسابقه شرکت کنیم؟ 1
- از میان پاسخ ها... 1
- پرسش های خداوند ازما-۱ 1
- پرسش های خداوند ازما-۲ 1
- پرسش های خداوند ازما-۳ 1
- پرسش های خداوند ازما-۴ 1
- پرسش های خداوند ازما-۵ 1
- پرسش های خداوند ازما-۶ 1
- پرسش های خداوند ازما-۷ 1
- پرسش های خداوند ازما-۸ 1
- پرسش های خداوند ازما-۹ 1
- پرسش های خداوند ازما-۱۰ 1
- پرسش های خداوند ازما-۱۱ 1
- پرسش های خداوند ازما-۱۲ 1
- پرسش های خداوند ازما-۱۳ 1
- پرسش های خداوند ازما-۱۴ 1
- اسامی برندگان 1
جدیدترین یادداشتها
همه- [ بدون عنوان ]
- [ بدون عنوان ]
- پرسش های خداوند از ما - ۱۴
- پرسش های خداوند از ما - ۱۳
- پرسش های خداوند از ما - ۱۲
- پرسش های داوند از ما - ۱۱
- اعلام برندگان مرحله اول و دوم مسابقه
- پرسش های خداوند از ما - ۱۰
- پرسش های خداوند از ما - ۹
- پرسش های خداوند از ما - ۸
- پرسش های خداوند از ما - ۷
- پرسش های خداوند از ما - ۶
- پرسش های خداوند از ما - ۵
- نمونه هایی از پاسخ های دانشجویان
- پاسخ دهندگان
- پرسش های خداوند از ما -۴
- پرسش های خداوند از ما -۳
- پرسش های خداوند از ما -۲
- پرسش های خداوند ازما - ۱
- جوائز مسابقه
بایگانی
- مهر 1385 22
آمار : 41442 بازدید
Powered by Blogsky
محمد
یکشنبه 16 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:35 ق.ظ
سوره مبارکه یوسف آیه ۵۳ .
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ
I do not exculpate myself . Lo! the ( human ) soul enjoineth unto evil , save that whereon my Lord hath mercy . my Lord is Forgiving , Merciful .
من هرگز خودم را تبرئه نمىکنم، که نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر مىکند; مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.
دراین ایه ان چه مراجذب کرد کلمه(عبده)است زیرا در کلام عرب عبد به کسی گفته می شود که از خود اختیاری نداردمن نیز درمقابل او هیچ ندارم که هستم که جیزی داشته باشم او است که در مشکلات مرا دراغوش می گیرد وراه راست را بمن نشان میدهد
به نام خدا
خدای من سلام.
مراببخش.
اعتراف میکنم خدایا درهرلحظه عمر بااین که میدانم ازرگ گردن به من نزدیک تری امادر دورترین نقطه هم تو راندیدم.درلحظه های نیازبه جای اینکه روبه سوی خالق بیاورم به سوی مخلوق رفتم.
خدایابااینکه میدانم همه چیزدر ید قدرت توست بازتو رانادیده گرفتم.ای قادرمتعال مراببخش
36 - آیا خداوند براى (نجات و حفظ) بنده اش کافى نیست ؟ اما آنها تو را از غیر او مى ترسانند، و هر کس را خداوند گمراه کند هیچ هدایت کننده اى ندارد
در دل خواست ها و هوس هایی داریم خواست هایی که گاه ما را از یاد خدا غافل می کنند در هر چیز دلخواهی صفت مطلوبی می بینیم وقتی آن را به دست می آوریم باز هم احساس می کنیم چیزی کم است و انگار به چیزی که مطلوبمان بود نرسیده ایم
گاهی اوقات در زندگی احتیاجاتی داریم مثلا به یک وسیله دفاعی یا به یک هم زبان به یک پناه و...
خوب که دقت کنیم وبه تمام صفات مطلوبی که می خواهیم فکر کنیم همه را در خدا می بینیم او زیباست او پناه است او آرامش بخش است او ما را از شر دشمنانمان حفظ می کند او ما را دوست دارد او هیچ وقت تنهایمان نمی گذارد ...
پس او برای ما کافی است
آیا خداوند برای نجات و حفظ بنده اش کافی نیست؟
خدایا !
این تویی که حافظ بندگانت هستی چرا که غیر تو حتی درحفظ خویش به تو محتاج است پس چگونه توانایی حفاظت از دیگری دارد.
خدایا !
تویی که در تمام سختی ها و خوشی ها ناجی و دستگیر بنده هایت هستی.
خدایا !
تنها تو کفایتی چرا که تو سرچشمه ای
خدایا !
چگونه غیر تو را ناجی و حافظ بدانم در صورتی که او هرچه دارد همه از توست و خود سراپا نیاز است.
خدایا !
مپسند در اعماق وجودمان بر غیر تو تکیه کنیم و غیر تو را حافظ و ناجی بدانیم.
خدایا تنها تو کفایتی!
آیا خداوند برای نجات و حفظ بنده اش کافی نیست؟
خدایا !
این تویی که حافظ بندگانت هستی چرا که غیر تو حتی درحفظ خویش به تو محتاج است پس چگونه توانایی حفاظت از دیگری دارد.
خدایا !
تویی که در تمام سختی ها و خوشی ها ناجی و دستگیر بنده هایت هستی.
خدایا !
تنها تو کفایتی چرا که تو سرچشمه ای
خدایا !
چگونه غیر تو را ناجی و حافظ بدانم در صورتی که او هرچه دارد همه از توست و خود سراپا نیاز است.
خدایا !
مپسند در اعماق وجودمان بر غیر تو تکیه کنیم و غیر تو را حافظ و ناجی بدانیم.
خدایا تنها تو کفایتی!
ترجمه :
آیا خداوند براى (نجات و حفظ) بنده اش کافى نیست ؟
-------------------------------------------------------------
تفسیر نمونه
شاءن نزول :
بسیارى از مفسران نقل کرده اند که بت پرستان مکه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را از خشم و غضب بتها بر حذر مى داشتند و مى گفتند: از آنها بدگوئى مکن ، و بر خلاف آنها اقدام منما که تو را دیوانه مى کنند و آزار مى رسانند! (آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت ).
((خدا)) کافى است !
به دنبال تهدیدهائى که خداوند در آیات گذشته نسبت به مشرکان بیان فرمود، و وعده هائى که به پیامبرش داده است در نخستین آیه مورد بحث سخن از تهدیدهاى کفار به میان مى آورد و مى گوید: آیا خداوند براى نجات و حفظ بنده اش در برابر دشمنان کافى نیست ؟ اما آنها تو را به غیر او تهدید مى کنند و از غیر او مى ترسانند (ا لیس الله بکاف عبده ).
خداوندى که قدرتش برتر از همه قدرتها است و از نیازها و مشکلات بندگانش بخوبى آگاه است و نسبت به آنها نهایت لطف و مرحمت را دارد چگونه ممکن است بندگان با ایمانش را در برابر طوفان حوادث و موج عداوت دشمنان تنها بگذارد؟!چه رسد به بتها که موجوداتى بى ارزش و بى خاصیتند.
و به هر حال این آیه نویدى است براى همه پویندگان راه حق و مؤ منان راستین مخصوصا در محیطهائى که در اقلیت قرار دارند و از هر سو مورد تهدیدند.این آیه به آنها دلگرمى و ثبات قدم مى بخشد، روح آنها را سرشار از نشاط و گامهایشان را استوار مى سازد، و اثرات روانى زیانبار تهدیدهاى دشمنان را خنثى مى کند، آرى هنگامى که خدا با ما است از غیر او وحشتى نداریم ، و اگر از او بیگانه و جدا شویم همه چیز براى ما وحشتناک است . توجه و ایمان به محتواى این آیه شجاعت و اعتماد به نفس فوق العاده اى به انسان مى بخشد خاطرش را آرام و مطمئن مى سازد تا در برابر حوادث سخت همچون کوه مقاومت کند، از انبوه دشمنان نهراسد، از کمى همراهان وحشت نکند، و بحرانهاى شدید آرامش روح او را بر هم نزند، چنانکه در حدیث آمده است : المؤ من کالجبل الراسخ لا تحرکه العواصف : ((مؤ من همچون کوه محکم و پابرجا است ، و طوفانها او را حرکت نمى دهند)).
تفسیر المیزان
أَ لَیْس اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ وَ یخَوِّفُونَک بِالَّذِینَ مِن دُونِهِ
مراد از ((بالّذین من دونه (( به طورى که از سیاق استفاده مى شود آلهه مشرکین است و مراد از ((عبد(( همان بندگانى است که در آیات سابق مدح آنان را مى کرد که در درجه اول شامل رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى شد.
و استفهام در آیه تقریرى است و معنایش این است که : خدا کافى امور بندگان خود هست . و در این جمله به رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) تاءمین مى دهد، در مقابل تهدیدى که مشرکین به خدایان خود نسبت به وى کردند. و نیز کنایه است از وعده به کفایتى که جمله ((فسیکفیکهم اللّه و هو السمیع العلیم (( به آن تصریح دارد.
و در اینکه دنبال جمله ((الیس اللّه بکاف ...(( فرمود: ((و من یضلل ...(( خود اشاره است به اینکه این تهدید کنندگان که رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) را به خدایان خود تهدید مى کردند، تا ابد به سوى ایمان راه نمى یابند، و سعى و تلاششان به نتیجه نمى رسد و هرگز به آرزوى خود درباره رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) و امیدهاى خامشان نمى رسند، براى اینکه خدا او را که هدایت کرده هرگز گمراه نمى کند.
و استفهام در جمله ((الیس اللّه بعزیز ذى انتقام ((، استفهامى است تقریرى ، یعنى مطلب همین طور است ، خدا عزیز و داراى انتقام است ، و این خود تعلیلى روشن است براى جمله ((و من یضلل اللّه ...((، براى اینکه عزت خدا و انتقام داشتن او، اقتضا مى کند از کسى که حق را انکار و بر کفر خود اصرار ورزیده انتقام بگیرد و انتقامش این است که او را گمراه کند و دیگر راهنمایى نباشد که او را هدایت کند، چون خداى تعالى عزیزى است که کسى بر اراده او غالب نمى شود، و عکس قضیه نیز چنین است ، یعنى اگر او کسى را به پاداش تقوا و احسانش هدایت کند، دیگر احدى نمى تواند آن هدایت شده را گمراه نماید.
نظر شخصی
انسان چون پر کاهى در برابر تندباد حوادث قرار دارد، و هر زمان به سوئى پرتاب مى شود، ممکن است این پر کاه به برگى یا شاخه شکسته اى اتصال پیدا کند، ولى تندباد هر دو را با خود مى برد، و حتى اگر پنجه بر درختى بیفکند گاهى طوفان درخت را نیز از ریشه بر مى کند، اما اگر به کوهى عظیم بپیوندد هیچ طوفانى نمى تواند او را از جا حرکت دهد.
این کوه همان ایمان به خدا است و بقیه تکیه بر غیر او است .
و هنگامى که او پشتیبان بنده اش باشد:
اگر تیغ عالم بجنبد ز جاى نبرد رگى چون نخواهد خداى !
و هنگامى که بخواهد کسى را یارى کند:
هزار دشمنم ار مى کنند قصد هلاک گرم تو دوستى از دشمنان ندارم باک
با سلام
توکل بر خدا و واگزاری امر به او از عالیترین مراتب ایمان است . که در واقع نتیجه ملموس و عملی درک حقیقی معنی این آیه میباشد .
یعنی اگر این آیه را با جان خود در یابیم و به آن اعتقاد داشته باشیم نتنها از هیچ چیز غیر خدا نمیترسیم بلکه همه امور خود را به خدا واگزار میکنیم و به قضای او راضی خواهیم بود .
البته عدم اعتقاد به این آیه نیز غلطیدن در ورطه کفر است .
خیلی عجیب است که فاصله بین کفر و ایمان و شرک و توحید و در کل فاصله سعادت و شقاوت به اندازه تار مویی است .
چه در این آیه و یا سایر آیات میبینیم که اعتقاد درست به امر گفته شده انسان را به سرعت به سوی مراتب بسیار بالای ایمان میکشد و عدم اعتقاد . به همان سرعت انسان را به پرتگاه نابودی و هلاکت میاندازد .
چقدر بین اعتقاد قلبی به این آیه و عدم اعتقاد به آن فاصله است .!!
در واقع این آیه به بیان برخی صفات الهی می پردازد صفاتی چون(( قادر/ منتقم /جبار و در کل صفات جلال و عظمت الهی .
خداوند در این آیه نیز خطاب به بندگان عصیانگر خود می فرماید: آیا خداوند براى (نجات و حفظ) بنده اش کافى نیست ؟ اما آنها تو را از غیر او مى ترسانند، و هر کس را خداوند گمراه کند هیچ هدایت کننده اى ندارد.
انسان بی اختیار به یاد آیاتی می افتد که بازگو کننده سخنان بین ساحران و فرعون بود- زمانی که آنان به خدای موسی ایمان آوردند . و آن تهدید هولناک فرعون که دستها و پاهایتان را به خلاف قطع می کنم و شما را به درخت نخل می بندم ...و جواب ساحران که گفتند از او نمی ترسند. چرا که به خدای موسی - که خالق همه جهان است- ایمان آوردهذاند. ویا آیه دیگری که خداوند در آن آیات می فرماید که با یاد او (خدا) دلها آرام میگیرد. و بسیاری آیات دیگر/ اما در این آیه خداوند به صراحت بیان می نماید که اگر بنده ی او باشیمو از او اطاعت نماییم. نه شرق و نه غرب نمی توانند کوچکترین صدمه ای به ما برسانند. و در پناه کلمه لا اله الا الله (( و به قول امام رضا (ع) :در پناه این دژ مستحکم الهی)) عذاب فرعونیان زمانه بر ما بی اثر خواهد بود. اگر به حقیقت ایمان به خدا پی برده باشیم. آیه حالتی از تبشیر و انظار برای انسان ها را بیان می دارد.و ما را به تفکربیشتر وا میدارد.
آیا خداوند برای (نجات و دفاع از) بنده اش کافی نیست؟!
انسان وقتی در دریایی پر تلاطم در حال غرق شدن است و هیچ راهی برای فرار از آن نمی یابد یا زمانی که در صحرایی اسیر حیوانات وحشی شده و هیچ گونه سلاحی برای دفاع از خودش پیدا نمی کند تنها و تنها به یک چیز و یک کس می اندیشد و به او امید دارد و از او کمک می خواهد و او همان کسی است که او را آفریده است او همان کسی است که موسی را در کودکی به آغوش مادر ش باز گرداند او همان کسی است که در یا را برای موسی شکافت. او همان است که یوسف را به یعقوب باز گرداند او همان کسی است که غم ایوب را برطرف کرد.
پس آنگاه که هیچ پناهی نداری و از همه جا دل بریده ای فقط به او رو کن و فقط از او التماس کن چرا که او تنها راه نجات انسانها ست.
و آنگاه که سنگینی گناه دوشت را آزرد بدان تنها مراد و ماوای تو اوست . او که منقذ الغرقی است.
اگر به وجود الله به عنوان خالق و رب قائل نیستیم، پس یقین کنیم که هیچ چیزی جواب گوی ما نیست!
ای انسان لااقل اگر الله را به عنوان خالق و رب ، پرورش دهنده ، خود نمی شناسی ، معتقد باش که هیچ چیزی در عالم کفاف تو نیست.
بلی خدایا تو تنها برایم کافی هستی . ولی من هستم که به این نکته توجه نمی کنم . البته وقتی انسان مادیاتی باشد کمتر به این نکته توجه می کند که همه ی امور به دست توست و همه چیز و همه کس وسیله هستند . آری خدای من فقط تو هستی که تعیین کننده هستی و از اینکه همچنین است خوشحالم.
آیا خدای (مهربان) برای بنده اش کافی نیست.
۸۴۱۶۵۰۳۰۴۵
آیا خداوند براى (نجات و حفظ) بنده اش کافى نیست ؟
خداوندى که قدرتش برتر از همه قدرتها است و از نیازها و مشکلات بندگانش بخوبى آگاه است و نسبت به آنها نهایت لطف و مرحمت را دارد چگونه ممکن است بندگان با ایمانش را در برابر طوفان حوادث و موج عداوت دشمنان تنها بگذارد؟!چه رسد به بتها که موجوداتى بى ارزش و بى خاصیتند.
آیا خدا براى بنده اش کافى نیست؟ و تو را [اى پیامبر!] به آنها که غیر او هستند مى ترسانند و هر که را خدا گمراه کند هیچ راهنمایى ندارد.
1 - خداوند، کفایت کننده امور بندگان و بى نیازکننده آنان از دیگران است.
2 - خداوند، شایسته ترین حامى بندگان و دفع کننده شر دشمنان از آنان است.
3 - پیامبر(ص)، بنده برجسته و مقرب خداوند
4 - عبودیت پیامبر(ص)، برجسته ترین صفت آن حضرت
5 - عبودیت خداوند، مقامى است بس ارجمند.
6 - عبودیت خداوند، موجب بهره مندى از لطف و امداد الهى
7 - تسلى و دلدارى خداوند به پیامبر(ص) در برابر آزار وارعاب دشمنان
آیا خدا با آن همه عظمت برای انسان که موجودی ضعیف است وهمه امورش در اختیار خداست کافی نیست؟
پاسخ:خدایا ما که این همهضعیف هستیم ودر هر کاری به کمک تو نیاز مند هستیم چطور برای ما کافی نباشی؟
چیه؟
چرا اینطور زانوی غم به بغل گرفته ای؟
چرا شبها خواب از سرت پریده است.
و این چنین ذهنت درگیر است.
حواست چرا پرت است؟
می دانی که می دانم پاسخ همه این سوالاتم برای چیست؟
اما من هدف دیگری دارم
عزیزم!
من هستم!
چرا این چنین ناسپاس و بی اعتقاد
خود را درگیر مسئله ای به نام تنهایی می کنی
چرا فکر می کنی هیچ راهی نیست
چرا می پنداری در برابر این مشکل کوچک
این خواسته ناچیز
که می دانم برای تو بزرگ است
برای تو مهم است
خودت را چنین باخته ای
اینها برای من کاری ندارد.
اما من دلم می سوزد
تو دیگر چرا؟
تو که ادعای توکلت می شد
چرا مرا در این لحظه از یاد بردی
مگر تو تا به حال به اینجا که رسیده ای دست خودت بوده
که برای بعدت نگرانی
عزیزم!
من هستم
من
خدای تو
دوست تو
رازدار تو
دوستدار تو
آفریننده تو
هستم
و برای تو کافیم.
این بار خدایا در این اوج درماندگی
این چنین خودت پاسخم را دادی
و نمی دانی چقدر امیدم به تو
به رحمتت
و به لطفت
با این مهربانی افزون شد
و کلید گمشده توکل دوباره در دستانم جای گرفت
و با یک یا علی بلند شدم
که دیگر ناامید و ناسپاس به الطافت نباشم
و امیدوار باشم با عمق وجودم
به مهربانی دائمی ات
یا کافی
آیا خدا برای بنده اش کافی نیست ( در ادامه آیه : که مردم تو را از قدرت غیر خد می ترسانند)
آیا خدا کفایت کننده بنده اش نیست؟
ترجمه :
آیا خداوند براى نجات و حفظ بنده اش کافى نیست ؟
پاسخ فطرت من :
هر کس با خدا باشد خدا هم با اوست.هرچه ایمان به این مطلب بالاتر باشد انسان با ارامش بیشتری زندگی میکند و میداند که من کان لله کان الله له واین ایمان قوی امیر المومنین به این ایه مطلب بود که فقط خدا حافظ ونگه دار اوست ولذا در شب لیله المبیت با کمال شجاعت در بستر پیامبر خوابید بدون ترس از کشته شدن
تفسیر:
بسیارى از مفسران نقل کرده اند که بت پرستان مکه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را از خشم و غضب بتها بر حذر مى داشتند و مى گفتند: از آنها بدگوئى مکن ، و بر خلاف آنها اقدام منما که تو را دیوانه مى کنند و آزار مى رسانند! (آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت .
به دنبال تهدیدهائى که خداوند در آیات گذشته نسبت به مشرکان بیان فرمود، و وعده هائى که به پیامبرش داده است در نخستین آیه مورد بحث سخن از تهدیدهاى کفار به میان مى آورد و مى گوید: آیا خداوند براى نجات و حفظ بنده اش در برابر دشمنان کافى نیست ؟ اما آنها تو را به غیر او تهدید مى کنند و از غیر او مى ترسانند خداوندى که قدرتش برتر از همه قدرتها است و از نیازها و مشکلات بندگانش بخوبى آگاه است و نسبت به آنها نهایت لطف و مرحمت را دارد چگونه ممکن است بندگان با ایمانش را در برابر طوفان حوادث و موج عداوت دشمنان تنها بگذارد؟ هنگامى که او پشتیبان بنده اش باشد:
اگر تیغ عالم بجنبد ز جاى نبرد رگى چون نخواهد خداى
و هنگامى که بخواهد کسى را یارى کند:
هزار دشمنم ار مى کنند قصد هلاک گرم تو دوستى از دشمنان ندارم باک
گر چه شاءن نزول آیه طبق روایتى که گفته شد در مورد تخویف و تهدید به خشم بتها است ، ولى مفهوم آیه چنان وسیع و گسترده است که هر نوع تهدید به غیر الله را شامل مى شود، و به هر حال این آیه نویدى است براى همه پویندگان راه حق و مؤ منان راستین مخصوصا در محیطهائى که در اقلیت قرار دارند و از هر سو مورد تهدیدند.
این آیه به آنها دلگرمى و ثبات قدم مى بخشد، روح آنها را سرشار از نشاط و گامهایشان را استوار مى سازد، و اثرات روانى زیانبار تهدیدهاى دشمنان را خنثى مى کند، آرى هنگامى که خدا با ما است از غیر او وحشتى نداریم ، و اگر از او بیگانه و جدا شویم همه چیز براى ما وحشتناک است .
ترجمه :
آیا خداوند براى نجات و حفظ بنده اش کافى نیست ؟
حرف دل :
هر کس با خدا باشد خدا هم با اوست.هرچه ایمان به این مطلب بالاتر باشد انسان با ارامش بیشتری زندگی میکند و میداند که من کان لله کان الله له واین ایمان قوی امیر المومنین به این ایه مطلب بود که فقط خدا حافظ ونگه دار اوست ولذا در شب لیله المبیت با کمال شجاعت در بستر پیامبر خوابید بدون ترس از کشته شدن
تفسیر:
بسیارى از مفسران نقل کرده اند که بت پرستان مکه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را از خشم و غضب بتها بر حذر مى داشتند و مى گفتند: از آنها بدگوئى مکن ، و بر خلاف آنها اقدام منما که تو را دیوانه مى کنند و آزار مى رسانند! (آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت .
به دنبال تهدیدهائى که خداوند در آیات گذشته نسبت به مشرکان بیان فرمود، و وعده هائى که به پیامبرش داده است در نخستین آیه مورد بحث سخن از تهدیدهاى کفار به میان مى آورد و مى گوید: آیا خداوند براى نجات و حفظ بنده اش در برابر دشمنان کافى نیست ؟ اما آنها تو را به غیر او تهدید مى کنند و از غیر او مى ترسانند خداوندى که قدرتش برتر از همه قدرتها است و از نیازها و مشکلات بندگانش بخوبى آگاه است و نسبت به آنها نهایت لطف و مرحمت را دارد چگونه ممکن است بندگان با ایمانش را در برابر طوفان حوادث و موج عداوت دشمنان تنها بگذارد؟ هنگامى که او پشتیبان بنده اش باشد:
اگر تیغ عالم بجنبد ز جاى نبرد رگى چون نخواهد خداى
و هنگامى که بخواهد کسى را یارى کند:
هزار دشمنم ار مى کنند قصد هلاک گرم تو دوستى از دشمنان ندارم باک
گر چه شاءن نزول آیه طبق روایتى که گفته شد در مورد تخویف و تهدید به خشم بتها است ، ولى مفهوم آیه چنان وسیع و گسترده است که هر نوع تهدید به غیر الله را شامل مى شود، و به هر حال این آیه نویدى است براى همه پویندگان راه حق و مؤ منان راستین مخصوصا در محیطهائى که در اقلیت قرار دارند و از هر سو مورد تهدیدند.
این آیه به آنها دلگرمى و ثبات قدم مى بخشد، روح آنها را سرشار از نشاط و گامهایشان را استوار مى سازد، و اثرات روانى زیانبار تهدیدهاى دشمنان را خنثى مى کند، آرى هنگامى که خدا با ما است از غیر او وحشتى نداریم ، و اگر از او بیگانه و جدا شویم همه چیز براى ما وحشتناک است .
7-الیس الله بکاف عبده ؟؟؟
ایا خدا برای بنده اش کافی نیست ؟؟
خدا خدا خدا خدای مهربونم بازم شرمنده کردی
بازم ببخش
بازم ببخش
چرا چرا تو کافی بودی
اما من ندونستم من من من
من بی معرفت ندونستم
چه روزها که بهم از جایی که تصور نمیکردم بخشیدی
اما من باز سراغ دیگران رفتم
من باز فرموش کردم
من باز خوبی های بی حد تو رو از یاد بردم
بازم شرمنده ام مثل همیشه
تو کافی هستی تو کافی هستی تو کافی هستی.
هر کس تو رو داره چی کم داره ؟؟؟
بندگان را خدا کفایت می کند . عاشقان حقیقی را با عشق خویش عارفان را با معرفت خویش و دوستان را با نور خویش .
از هرچه ما را به غیر از تو نیازمند می کند بی نیازمان ساختی
پس سپاسگذاری از تو بر ماواجب است . عشق تو اگر در قلبمان باشد از خویشتن خویش و از من بودن خویشنیز بینیاز می شویم.