پرسش های خداوند از ما - ۶

سوال ششم

 

 

سوره عنکبوت - آیه ۱۰

نظرات 84 + ارسال نظر
سیده منصوره هاشمیان- دانشکده مهندس شنبه 22 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:36 ق.ظ

در میان مردم کسانى هستند که مى گویند به خدا ایمان آورده ایم اما هنگامى که به خاطر خدا (از سوى دشمنان ) مورد آزار قرار مى گیرند فتنه دشمنان را همچون عذاب الهى مى شمارند (و از آن سخت وحشت مى کنند) اما هنگامى که پیروزى از سوى پروردگارت بیاید مى گویند ما هم با شما بودیم (و در این پیروزى شریکیم !) آیا خداوند به آنچه در سینه هاى جهانیان است آگاه تر نیست ؟

۸۴۱۲۲۰۱۰۴۰-دانشکده علوم اداری شنبه 22 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:49 ق.ظ

آری خداوند نسبت به آنچه درسینه آدمیان است آگاه است
ازهرچه درذهن واندیشه ما میگذردوماکوچکترین تصوری داشته باشیم

سید جلال زمانیان کشفی-دانشکده علوم شنبه 22 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:15 ق.ظ

خدایا سلام.
چگونه برای تورنگ بازی کنم که توبرهرچه درسینه هایم میگذردازمن آگاهتری ؟
خدایامگردربرابرتومیتوان میان دل وعمل فاصله ایجادکرد؟مگردرحضورتومیتوان به نفاق عمل صالح رانیت پلید درآمیخت؟مگرمیشود دل راچراگاه شیطان قرارداد وبه ظاهرخود رابنده تومعرفی نمود؟
خدایاهرکس برای تونقش بازی کند ازغافلان است
هرکس برای توریاکند ازبیخردان است
وخدایاهرکس فکرکندجایی دراین عالم میتواند برآنچه تونمیخواهی عمل کند که تونبینی اززیانکاران است.
پس خدایا آهنگ دل وعمل مارایکی ساز
خدایازنجیربندگیت راازگردن مابازنکن که بندگی توعین آزادگیست.

امنه مرادی استاد شنبه 22 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:05 ب.ظ

ای کاش بتوان پاسخی در خور پرسش مطرح شده ارائه داد .خدایا اینبار مخاطبم فقط وفقط توئی.تنهای تنها که می شوم به سجده می روم.به تو می اندیشم.با تو درد دل می کنم.عقده هایم را می شکنم.رو بروی تو می ایستم و تمام دلم را در قنوتم می سرایم .انگاه کنار ارامشی دیرینه دلم قرار می گیرد.با زمین وداع می کنم به زیارت اسمان می روم انگاه باران باران این همه فاصله را قطره قطره می بارم.تمام دلم از یاد تو پر می شود.نماز که می خوانم تو مرا می شنوی مرا می بینی مرا می خوانی.مهربانا وقتی که گم می شوم دلم سراغ تو را می گیرداخر او می داند تو می بینیش حسش می کنی چشم به راه اوئی.تو را ستار العیوب فریاد میزند. از آن جهت که ستار می داند و می داند و می داند حال آنکه فاش نمی کند. تو تمام مخلوقت را درمی یابی. آیا پرسش استفهام انکاری ات را جز پاسخ مثبت باید ؟ به راستی که :

خدایی را خدا آمد سزاوار

معبودا من نمی دانم از تو چه بخواهم در حالیکه تو آگاهتری به من. تو می دانی برای من چه بهتر است . پس از تو می خواهم آنچه را که تو می خواهی برای من به همان صداقتی که یقین دارم :

اعلم بما فی صدوری





دکتر اصغر کیوان حسینی. علوم اداری شنبه 22 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:40 ب.ظ

هنگامی که از رگ گردن نیز نزدیکتر میباشی آگاهی از مکنونات قلبی ما نیز تنها زیبنده توست.

از آنجا که در آیات گذشته بحثهاى صریحى از ((مؤ منان صالح )) و ((مشرکان )) آمده بود در نخستین آیات مورد بحث به گفتگو پیرامون گروه سوم یعنى ((منافقان )) مى پردازد و مى گوید: ((بعضى از مردم اظهار ایمان مى کنند، اما در برابر فشار مخالفان تحمل و استقامت به خرج نمى دهند، هنگامى که در مسیر الله تحت فشار شکنجه قرار گیرند از ایمان به کنار مى روند و فشار و شکنجه مردم را همچون عذاب الهى مى شمرند)) (و از آن سخت وحشت مى کنند) (و من الناس من یقول آمنا بالله فاذا اوذى فى الله جعل فتنة الناس کعذاب الله ).
((اما هنگامى که یارى از سوى پروردگارت به سراغ تو بیاید و پیروز شوید مى گویند: ما با شما بودیم و در افتخارات شما شریکیم ))! (و لئن جاء نصر من ربک لیقولن انا کنا معکم ).
آیا اینها گمان مى کنند خدا از اعماق قلبشان با خبر نیست ؟
((آیا خداوند به آنچه در سینه هاى مردم جهان است از همه آگاهتر نمى باشد))؟ (اولیس الله باعلم بما فى صدور العالمین ).
تعبیر به ((آمنا)) (ایمان آورده ایم ) به صورت صیغه جمع در حالى که جمله بعد به صورت صیغه مفرد است شاید از این نظر باشد که این گروه منافقان مى خواهند
خودشان را در صف جمعیت مؤ منان جا بزنند، لذا ((آمنا)) مى گویند یعنى همچون سائر مردم ایمان آورده ایم .
تعبیر به اوذى فى الله به معنى ((اوذى فى سبیل الله )) است ، یعنى آنها در راه خدا و ایمان گاهى مورد آزار دشمن قرار مى گیرند.
جالب اینکه از مجازات الهى تعبیر به ((عذاب )) مى کند، و از آزارهاى مردم تعبیر به ((فتنه ))، اشاره به اینکه آزارهاى مردم در حقیقت عذاب نیست ، بلکه آزمایش است و وسیله تکامل براى انسان ، و به این ترتیب به آنها تعلیم مى دهد که این دو را با هم مقایسه نکنند، و با این بهانه که مخالفان آنها را آزار و شکنجه مى کنند دست از ایمان خود بر ندارند که این جزئى از برنامه کلى امتحان در این دنیا است .
در اینجا یک سؤ ال پیش مى آید که خداوند در مکه کدام پیروزى نصیب مسلمانان کرده بود که منافقین خود را در آن سهیم بدانند؟.
در پاسخ مى گوئیم : جمله فوق به صورت ((شرطیه )) است ، و مى دانیم جمله شرطیه دلیل بر وجود شرط نیست ، بلکه مفهومش این است که اگر در آینده پیروزیهائى نصیب شما شود این منافقان سست ایمان خود را در آن شریک مى دادند.
اضافه بر این در مکه نیز مسلمانان پیروزیهائى در برابر دشمنان کسب کردند، هر چند پیروزى نظامى نبود، بلکه پیروزى در تبلیغات و نفوذ افکار عمومى و پیشرفت اسلام در میان قشرهاى مردم بود.
از همه اینها گذشته تعبیر به اذیت و آزار مؤ منان مناسب با محیط مکه است و گرنه در محیط مدینه کمتر چنین چیزى اتفاق مى افتاد.
ضمنا این نکته نیز روشن شد که منافق تنها به کسانى نمى گویند که در باطن ابدا ایمان ندارند و اظهار ایمان مى کنند بلکه افراد سست ایمانى که در تحت فشار این و آن به زودى عقیده خود را عوض مى کنند جزء منافقان محسوب
مى شوند، و آیه مورد بحث ظاهرا از اینگونه منافقان سخن مى گوید، و تصریح مى کند که خدا از نیات آنها آگاه است .
در آیه بعد باز براى تاءکید بیشتر مى افزاید: ((به طور قطع خداوند مؤ منان را مى شناسد، و نیز به طور یقین خداوند منافقان را نیز مى شناسد)) (و لیعلمن الله الذین آمنوا و لیعلمن المنافقین ).
اگر ساده لوحانى فکر مى کنند مى توانند با اخفاء حقائق از قلمرو علم خدا دور بمانند سخت در اشتباهند.
مجددا تکرار مى کنیم تعبیر به ((منافق )) دلیل بر این نیست که این آیات در مدینه نازل شده است ، درست است که مساءله نفاق معمولا بعد از پیروزى یک جمعیت و به دست گرفتن حکومت پیدا مى شود که مخالفان تغییر چهره داده و گروه زیر زمینى تشکیل مى دهند، ولى همانگونه که گفتیم نفاق معنى وسیعى دارد و افراد ضعیف الایمانى را که با مختصر فشارى تغییر عقیده مى دهند نیز شامل مى شود.

رقیه قطمیری-علوم اداری سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:11 ق.ظ

شاید شما هم تا به حال وقتی خودمانی با خداوند صحبت کرده اید از عبارت«خدایا خودت که بهتر میدانی» بسیار استفاده کرده باشید،در حقیقت همه ما به این مفهوم باور داریم که خدایی که فاصله مرا با قلبم پر کرده است؛(الذی یحول بین المرءوقلبه)آگاهترین است به اسرار درون من حتی از خودم.ولی آیا عملا نیز این اعتقادمان را توانسته ایم ثابت کنیم؟
امروزه در کلاسهای NLPومدیریت ذهن وزمان یکی از مباحثی که مطرح می گردد ؛کنترل ذهن است.این که همانگونه که برای
فضاهای فیریکی اختصاصیمان حرمت قائل هستیم،لااقل به همان اندازه نیز برای دل وذهنمان حریم قائل شویم واجازه ندهیم هرکسی وهر چیزی فکر وذهن ما را به خود مشغول بدارد؛و این مسئله امکان ندارد مگر اینکه من باور داشته باشم خداوند همیشه بر اذهان وافکار من آگاه است.ومن باید همانگونه که سعی در تقوای عمل می ورزم تقوای اندیشه نیز داشته باشم که در واقع تقوای ذهن وفکر مقدمه وییشنیاز تقوای عمل می باشد،وکسی که عملا تقواداری کند ولی در اندیشه اش تقوا نداشته باشد؛در حقیقت ریاکار است وریاکاری نیز ازخصوصیات منافقین می باشد.
خدا نیاورد روزی را که ما در زمره منافقین قرار گیریم.
والسلام.

سیدرضا موسوی -دانشکده ادبیات سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:47 ق.ظ

آیا خداوند به آنچه در سینه‏هاى جهانیان است آگاه‏تر نیست؟
پروردگارا جواب به این سوال آنقدر برای من سخت است که غیر مکن مینماید زیرا تو آن کسی هستی که آگاهی به افکار ما و رموز پنهان از خلق صدور ما . چگونه سوالی را جواب دهم که تو خود جوابش را می دانی ؟

فاطمه السادات حسنی ـ علوم اداری سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:35 ب.ظ

سپاس بی حد بارگاه شکوهمندت را بخاطر بودنت و آیه های روشنت که آراممان میکند در این عصر تشویش و اضطراب.چه خوب شد که یادمان آوردی که آگاهترینی به آنچه در دلمان میگذرد.حالا خیالم راحت شد که اگر زبانم یاوه میگوید و دستانم خطا مینویسد و پاهایم اشتباه میروند تو لا اقل میدانی که در بکر ترین ژرفنای وجودم هنوز یاد تو را زبانه میکشم و نام تو را فریاد...
چگونه شکرانه ات را بگویم که بیادم آوردی آگاهی شگرفت را از عمیقترین لایه های وجودی ام که من پیش از آن ضجه میزدم از این زبان گنگ و کلام نا مفهوم که تا میخواست لحظه ای از مهربانی بی حد و حصرت بگوید حقارتش آنچنان شرمسار میکردش که الکن میشد و واگو نکرده کلمه را فرو میخورد و میشد بغضی سنگین،آوار بر وجود خسته و دردمندم.
سپاس بی حد بارگاه شکوهمندت را،فدای مهربانیت ای رحمت واسعه که اینچنین دلگرممان میکنی در این سرمای سوزان تنهایی

مهدی رضایی حسن آبادی(دانشکده مهندس سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:12 ب.ظ

ترجمه آیه : آیا خدا به آنچه در دلهای مردم جهان می گذرد آگاه تر نیست؟(What! is not Allah the best knower of what is in the breasts of mankind)
اولیس الله باعلم بما فی صدور العالمین - استفهام در این جمله انکاری است ، که دعوی آنان را رد می کند به اینکه شما گمان کرده اید به صرف ادعای ایمان ، خدا را فریب می دهید؟ نه ، خدا به آنچه که در دلهای مردم است آگاه است ، و می داند که دلهای شما ایمان ندارد. مراد از عالمین جماعتهایی از انسان ، و یا جماعتهایی از صاحبان عقل است ، چه انسان و چه جن ، و چه ملک و اگر مراد از آن تمامی مخلوقات باشد ، چه ذوی العقول و چه آنان که عقل ندارند ، آن وقت مراد از سینه ها باطنها خواهد بود ، ولی این احتمال بعید است.
خدایا تو آگاهی و من نا آگاه ، بارالها بصیرتی به من عطا فرما تا به وسیله ی آن هر چه بیشتر و بهتر تو را بشناسم.

سمیرا شفیعا ـکشاورزی چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:07 ق.ظ

اما هنگامى که پیروزى از سوى پروردگارت بیاید مى‏گویند ما هم با شما بودیم ( و در این پیروزى شریکیم ! ) آیا خداوند به آنچه در سینه‏هاى جهانیان است آگاه‏تر نیست ؟
پس غرض سوره به طورى که از اول و آخرش و سیاق جارى در سراسرش استفاده مى‏شود ، این است که : غرض خداى تعالى از ایمان مردم تنها این نیست که به زبان بگویند ایمان آوردیم ، بلکه غرض ، حقیقت ایمان است ، که تندباد فتنه‏ها آن را تکان نمى‏دهد ، و دگرگونى حوادث ، دگرگونش نمى‏سازد ، بلکه هر چه فتنه‏ها بیشتر فشار بیاورد ، پا بر جا و ریشه‏دارتر مى‏گردد .
آیا اینها گمان مى‏کنند خدا از اعماق قلبشان با خبر نیست ؟ آیا خداوند به آنچه در سینه‏هاى مردم جهان است از همه آگاهتر نمى‏باشد ؟ ( ا و لیس الله باعلم بما فى صدور العالمین ) .
تعبیر به آمنا ( ایمان آورده‏ایم ) به صورت صیغه جمع در حالى که جمله بعد به صورت صیغه مفرد است شاید از این نظر باشد که این گروه منافقان مى‏خواهند
خودشان را در صف جمعیت مؤمنان جا بزنند ، لذا آمنا مى‏گویند یعنى همچون سائر مردم ایمان آورده‏ایم . تعبیر به اوذى فى الله به معنى اوذى فى سبیل الله است ، یعنى آنها در راه خدا و ایمان گاهى مورد آزار دشمن قرار مى‏گیرند .
جالب اینکه از مجازات الهى تعبیر به عذاب مى‏کند ، و از آزارهاى مردم تعبیر به فتنه ، اشاره به اینکه آزارهاى مردم در حقیقت عذاب نیست ، بلکه آزمایش است و وسیله تکامل براى انسان ، و به این ترتیب به آنها تعلیم مى‏دهد که این دو را با هم مقایسه نکنند ، و با این بهانه که مخالفان آنها را آزار و شکنجه مى‏کنند دست از ایمان خود بر ندارند که این جزئى از برنامه کلى امتحان در این دنیا است .
در اینجا یک سؤال پیش مى‏آید که خداوند در مکه کدام پیروزى نصیب مسلمانان کرده بود که منافقین خود را در آن سهیم بدانند ؟ .
در پاسخ مى‏گوئیم : جمله فوق به صورت شرطیه است ، و مى‏دانیم جمله شرطیه دلیل بر وجود شرط نیست ، بلکه مفهومش این است که اگر در آینده پیروزیهائى نصیب شما شود این منافقان سست ایمان خود را در آن شریک مى‏دانند .
اضافه بر این در مکه نیز مسلمانان پیروزیهائى در برابر دشمنان کسب کردند ، هر چند پیروزى نظامى نبود ، بلکه پیروزى در تبلیغات و نفوذ افکار عمومى و پیشرفت اسلام در میان قشرهاى مردم بود .
از همه اینها گذشته تعبیر به اذیت و آزار مؤمنان مناسب با محیط مکه است و گرنه در محیط مدینه کمتر چنین چیزى اتفاق مى‏افتاد .
ضمنا این نکته نیز روشن شد که منافق تنها به کسانى نمى‏گویند که در باطن ابدا ایمان ندارند و اظهار ایمان مى‏کنند بلکه افراد سست ایمانى که در تحت فشار این و آن به زودى عقیده خود را عوض مى‏کنند جزء منافقان محسوب مى‏شوند ، و آیه مورد بحث ظاهرا از اینگونه منافقان سخن مى‏گوید ، و تصریح مى‏کند که خدا از نیات آنها آگاه است .

آرزو شجیعی دانشکده علوم چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:12 ق.ظ

جواب سوال ۶: آیا خداوند به آنچه در سینه هاى جهانیان است آگاه تر نیست ؟
((بعضى از مردم اظهار ایمان مى کنند، اما در برابر فشار مخالفان تحمل و استقامت به خرج نمى دهند، هنگامى که در مسیر الله تحت فشار شکنجه قرار گیرند از ایمان به کنار مى روند و فشار و شکنجه مردم را همچون عذاب الهى مى شمرند)) (و از آن سخت وحشت مى کنند) (و من الناس من یقول آمنا بالله فاذا اوذى فى الله جعل فتنة الناس کعذاب الله ).
در این جا صحبت در مورد کسانی است که به ظاهر می گویند ایمان آوردند ولی خبر ندارند که خداوند از اعماق قلب همه ما انسان ها خبر دارد و این انسان ها در سختی ها و رنج ها خودشان را نشان می دهند.


آیا اینها گمان مى کنند خدا از اعماق قلبشان با خبر نیست ؟ ((آیا خداوند به آنچه در سینه هاى مردم جهان است از همه آگاهتر نمى باشد))؟ (اولیس الله باعلم بما فى صدور العالمین ).

[ بدون نام ] چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:53 ق.ظ

خداوند نسبت به انچه در دل انسان ها می گذرد اگاه است . خداوند از نیت انسانهای منافقی که در ایمان به خدا ندارند آگاه است وخداوند مومنانی را که سست ایمان هستند وبا اندک فشار وسختی از ایمان وعقیده خود صرف نظر می کنند را نیز در صف منافقان قرار می دهد.

مریم رحیمی چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:12 ب.ظ

((بعضى از مردم اظهار ایمان مى کنند، اما در برابر فشار مخالفان تحمل و استقامت به خرج نمى دهند، هنگامى که در مسیر الله تحت فشار شکنجه قرار گیرند از ایمان به کنار مى روند و فشار و شکنجه مردم را همچون عذاب الهى مى شمرند)) (و از آن سخت وحشت مى کنند) (و من الناس من یقول آمنا بالله فاذا اوذى فى الله جعل فتنة الناس کعذاب الله ).
((اما هنگامى که یارى از سوى پروردگارت به سراغ تو بیاید و پیروز شوید مى گویند: ما با شما بودیم و در افتخارات شما شریکیم ))! (و لئن جاء نصر من ربک لیقولن انا کنا معکم ).
آیا اینها گمان مى کنند خدا از اعماق قلبشان با خبر نیست ؟ ((آیا خداوند به آنچه در سینه هاى مردم جهان است از همه آگاهتر نمى باشد))؟ (اولیس الله باعلم بما فى صدور العالمین ).
تعبیر به ((آمنا)) (ایمان آورده ایم ) به صورت صیغه جمع در حالى که جمله بعد به صورت صیغه مفرد است شاید از این نظر باشد که این گروه منافقان مى خواهندخودشان را در صف جمعیت مؤ منان جا بزنند، لذا ((آمنا)) مى گویند یعنى همچون سائر مردم ایمان آورده ایم .
تعبیر به اوذى فى الله به معنى ((اوذى فى سبیل الله )) است ، یعنى آنها در راه خدا و ایمان گاهى مورد آزار دشمن قرار مى گیرند.
جالب اینکه از مجازات الهى تعبیر به ((عذاب )) مى کند، و از آزارهاى مردم تعبیر به ((فتنه ))، اشاره به اینکه آزارهاى مردم در حقیقت عذاب نیست ، بلکه آزمایش است و وسیله تکامل براى انسان ، و به این ترتیب به آنها تعلیم مى دهد که این دو را با هم مقایسه نکنند، و با این بهانه که مخالفان آنها را آزار و شکنجه مى کنند دست از ایمان خود بر ندارند که این جزئى از برنامه کلى امتحان در این دنیا است .
در اینجا یک سؤ ال پیش مى آید که خداوند در مکه کدام پیروزى نصیب مسلمانان کرده بود که منافقین خود را در آن سهیم بدانند؟.
در پاسخ مى گوئیم : جمله فوق به صورت ((شرطیه )) است ، و مى دانیم جمله شرطیه دلیل بر وجود شرط نیست ، بلکه مفهومش این است که اگر در آینده پیروزیهائى نصیب شما شود این منافقان سست ایمان خود را در آن شریک مى دادند.
اضافه بر این در مکه نیز مسلمانان پیروزیهائى در برابر دشمنان کسب کردند، هر چند پیروزى نظامى نبود، بلکه پیروزى در تبلیغات و نفوذ افکار عمومى و پیشرفت اسلام در میان قشرهاى مردم بود.
از همه اینها گذشته تعبیر به اذیت و آزار مؤ منان مناسب با محیط مکه است و گرنه در محیط مدینه کمتر چنین چیزى اتفاق مى افتاد.
ضمنا این نکته نیز روشن شد که منافق تنها به کسانى نمى گویند که در باطن ابدا ایمان ندارند و اظهار ایمان مى کنند بلکه افراد سست ایمانى که در تحت فشار این و آن به زودى عقیده خود را عوض مى کنند جزء منافقان محسوب
مى شوند، و آیه مورد بحث ظاهرا از اینگونه منافقان سخن مى گوید، و تصریح مى کند که خدا از نیات آنها آگاه است .
در آیه بعد باز براى تاءکید بیشتر مى افزاید: ((به طور قطع خداوند مؤ منان را مى شناسد، و نیز به طور یقین خداوند منافقان را نیز مى شناسد)) (و لیعلمن الله الذین آمنوا و لیعلمن المنافقین ).
اگر ساده لوحانى فکر مى کنند مى توانند با اخفاء حقائق از قلمرو علم خدا دور بمانند سخت در اشتباهند.
مجددا تکرار مى کنیم تعبیر به ((منافق )) دلیل بر این نیست که این آیات در مدینه نازل شده است ، درست است که مساءله نفاق معمولا بعد از پیروزى یک جمعیت و به دست گرفتن حکومت پیدا مى شود که مخالفان تغییر چهره داده و گروه زیر زمینى تشکیل مى دهند، ولى همانگونه که گفتیم نفاق معنى وسیعى دارد و افراد ضعیف الایمانى را که با مختصر فشارى تغییر عقیده مى دهند نیز شامل مى شود.

معصومه رحیمی ـآموزشکده کشاورزی شیر چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:13 ب.ظ

((بعضى از مردم اظهار ایمان مى کنند، اما در برابر فشار مخالفان تحمل و استقامت به خرج نمى دهند، هنگامى که در مسیر الله تحت فشار شکنجه قرار گیرند از ایمان به کنار مى روند و فشار و شکنجه مردم را همچون عذاب الهى مى شمرند)) (و از آن سخت وحشت مى کنند) (و من الناس من یقول آمنا بالله فاذا اوذى فى الله جعل فتنة الناس کعذاب الله ).
((اما هنگامى که یارى از سوى پروردگارت به سراغ تو بیاید و پیروز شوید مى گویند: ما با شما بودیم و در افتخارات شما شریکیم ))! (و لئن جاء نصر من ربک لیقولن انا کنا معکم ).
آیا اینها گمان مى کنند خدا از اعماق قلبشان با خبر نیست ؟ ((آیا خداوند به آنچه در سینه هاى مردم جهان است از همه آگاهتر نمى باشد))؟ (اولیس الله باعلم بما فى صدور العالمین ).
تعبیر به ((آمنا)) (ایمان آورده ایم ) به صورت صیغه جمع در حالى که جمله بعد به صورت صیغه مفرد است شاید از این نظر باشد که این گروه منافقان مى خواهند
خودشان را در صف جمعیت مؤ منان جا بزنند، لذا ((آمنا)) مى گویند یعنى همچون سائر مردم ایمان آورده ایم .
تعبیر به اوذى فى الله به معنى ((اوذى فى سبیل الله )) است ، یعنى آنها در راه خدا و ایمان گاهى مورد آزار دشمن قرار مى گیرند.
جالب اینکه از مجازات الهى تعبیر به ((عذاب )) مى کند، و از آزارهاى مردم تعبیر به ((فتنه ))، اشاره به اینکه آزارهاى مردم در حقیقت عذاب نیست ، بلکه آزمایش است و وسیله تکامل براى انسان ، و به این ترتیب به آنها تعلیم مى دهد که این دو را با هم مقایسه نکنند، و با این بهانه که مخالفان آنها را آزار و شکنجه مى کنند دست از ایمان خود بر ندارند که این جزئى از برنامه کلى امتحان در این دنیا است .
در اینجا یک سؤ ال پیش مى آید که خداوند در مکه کدام پیروزى نصیب مسلمانان کرده بود که منافقین خود را در آن سهیم بدانند؟.
در پاسخ مى گوئیم : جمله فوق به صورت ((شرطیه )) است ، و مى دانیم جمله شرطیه دلیل بر وجود شرط نیست ، بلکه مفهومش این است که اگر در آینده پیروزیهائى نصیب شما شود این منافقان سست ایمان خود را در آن شریک مى دادند.
اضافه بر این در مکه نیز مسلمانان پیروزیهائى در برابر دشمنان کسب کردند، هر چند پیروزى نظامى نبود، بلکه پیروزى در تبلیغات و نفوذ افکار عمومى و پیشرفت اسلام در میان قشرهاى مردم بود.
از همه اینها گذشته تعبیر به اذیت و آزار مؤ منان مناسب با محیط مکه است و گرنه در محیط مدینه کمتر چنین چیزى اتفاق مى افتاد.
ضمنا این نکته نیز روشن شد که منافق تنها به کسانى نمى گویند که در باطن ابدا ایمان ندارند و اظهار ایمان مى کنند بلکه افراد سست ایمانى که در تحت فشار این و آن به زودى عقیده خود را عوض مى کنند جزء منافقان محسوب
مى شوند، و آیه مورد بحث ظاهرا از اینگونه منافقان سخن مى گوید، و تصریح مى کند که خدا از نیات آنها آگاه است .
در آیه بعد باز براى تاءکید بیشتر مى افزاید: ((به طور قطع خداوند مؤ منان را مى شناسد، و نیز به طور یقین خداوند منافقان را نیز مى شناسد)) (و لیعلمن الله الذین آمنوا و لیعلمن المنافقین ).
اگر ساده لوحانى فکر مى کنند مى توانند با اخفاء حقائق از قلمرو علم خدا دور بمانند سخت در اشتباهند.
مجددا تکرار مى کنیم تعبیر به ((منافق )) دلیل بر این نیست که این آیات در مدینه نازل شده است ، درست است که مساءله نفاق معمولا بعد از پیروزى یک جمعیت و به دست گرفتن حکومت پیدا مى شود که مخالفان تغییر چهره داده و گروه زیر زمینى تشکیل مى دهند، ولى همانگونه که گفتیم نفاق معنى وسیعى دارد و افراد ضعیف الایمانى را که با مختصر فشارى تغییر عقیده مى دهند نیز شامل مى شود.

مریم گشاده رو-کشاورزی چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:52 ب.ظ

خدا خود مالک و آفریننده درون و بیرون آدم هاست اوست که هر چه را بخواهد آشکار می کند و هر چه را بخواهد در پرده نگه می دارد او از خواست های قلبی ما آگاه است پیش از آن که زبان باز کنیم اوست که هم قصه نانموده می داند و هم نامه نا نوشته را می خواند چرا که همه امور به دست اوست و عالم درون ما هم محضر است

هاجر لکزیان - دانشکده علوم تربیتی دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:04 ب.ظ

به نظر من در این آیه خداوند به بیان خصوصیت و فرجام کار خیانت کاران و انسان های سست ایمان میپردازد و حال و فرجام کسانی را بازگو مینماید که در واقع مومنان زمان آرامش و عصیانگران زمان بلا هستند. و جالب اینکه شمار بسیاری از اینگونه انسانها در همیشه ی تاریخ وجود داشته اند. چنان که حتی در زمان امام علی (ع) نیز فتنه ی همین گروه سبب آزار آن حضرت گردید. و این نیز یکی از معجزات قرآن کریم است . که آنچه می گوید. مرزهای زمانی و مکانی را درمی نوردد و برای نوع بشر در تمامی دوران ها بهترین راهنما و خورشید هدایت است. چنان که در زمان حاضر نیز ما تعداد بسیاری از چنین انسان هایی را در میان پیروان تمامی ادیان و از جمله در دین اسلام داریم. کسانی که چون جنگی در میگیرد و یا فریاد اعتراض مضلومی بلند می شود. راه سکوت و بلکه سرکوب همکیشان خود را پیش گرفته و از هیچ صدمه و سنگ اندازی در راه خدا دریق نمی نمایند . ((فلسطین مظلوم را قریب به نیم قرن در خون و آتش رها می کنند. )). در مقابل انقلاب مردم ایران می ایستند. و آنگاه فریاد دین خواهی و ایمانشان در هفت آسمان بلند است و یا بقولی از پاپ هم کاتولیک تر می شوند. اما حتی از این تظاهر به ایمان نیز به عنوان دشنه ای دو دم و علیه ایمان حقیقی استفاده مینمایند.
پروردگار عالم در این آیه و خطاب به آنان و نیز خطاب به کسانی که در سدد پیروی از آنان و یا حمایتشان بر می آیند میفرماید: آیا خداوند به آنچه در سینه هاى جهانیان است آگاه تر نیست ؟
در واقع خداوند به اینان می گوید که میداند. که چه میکنند. و یا به عبارتی (( ومکر ومکر الله والله خیر الماکرین)) خداوند به آنها هشدارمیدهد که دست از این کار بردارند. و به زنجیر هدایت الهی که در قلب و دل انسان قرار دارد چنگ زنند. و به جای کانون توطئه از دل خویش راه روشن رستگاری بسازند.

زینب شهری نژاد دانشکده ادبیات پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:01 ب.ظ

آیا خداوند به آنچه در سینه های جهانیان است آگاه تر نیست؟
خدایی که خالق و مدبر جهان است مسلما به همه ی‌آنچه در کائنات و در ضمیر موجودات می گذرد آگاه است. و می داند که ایمان چه کسی حقیقی است و چه کسی به خاطر ترس از جان ایمان آورده.
کسانی که خود را در ظاهر طرفدار خدا و رسولش معرفی می کنند ولی در جایی که باید از خدا و رسولش دفاع کنند سکوت اختیار می کنند مسلما ایمان واقعی ندارند و منافقانی بیش نیستند.
آیا هیچ باخود اندیشیده ایم که آیا ایمان واقعی است یا اینکه....!!! خدا بهتر می داند

شهناز مظهری نمین - الهیات شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:47 ق.ظ

تظاهر و نهان‏کارى سودى ندارد، خداوند از درون همه آگاه است

معصومه اکرامی -مرکز کامپیوتر شنبه 6 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 12:52 ب.ظ

آیا (نمى‏دانند که هیچ کس از) خداوند به آنچه در دلهاى جهانیان مى‏گذرد، آگاه‏تر نیست؟

تظاهر و نهان‏کارى سودى ندارد، خداوند از درون همه آگاه است. «أولیس اللَّه باعلم بما فى صدور العالمین»

رقیه حسین زاده یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:40 ق.ظ

خداوند به آنچه در قلب انسان ها می گذرد آگاه است او از اعمال ونیات انسانها آگاه است واو آنهایی را که در ظاهر ایمان آورده ان ولی با اندکی سختی ومشکلات خدا را فراموش کرده وبه صف انسانهای کاف ر می پیوندند رانیز در صف منافقان قرار می دهد پس بهتر است که خود را گول نزنیم وطوری عمل نکنیم تا در پیشگاه الهی شرمنده شویم

مهدی رجائی دانشکده مهندسی دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:53 ب.ظ

آیا خدا از هرکس بر دلهای خلایق داناتر نیست.

۸۴۱۶۵۰۳۰۴۵ شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:09 ب.ظ

۸۴۱۶۵۰۳۰۴۵
درست است که عالم ، عالم اسباب است و آنها که تلاشگرند و سختکوشند معمولا بهره بیشترى از روزیها دارند و آنها که تنبلند و سست و کم تلاش ، بهره کمترى ، ولى در عین حال این یک قاعده کلى و همیشگى نیست ، چرا که گاه افراد بسیار جدى و لایقى را مى بینیم که هر چه مى دوند به جائى نمى رسند، و به عکس گاه افراد کم دست و پا را مشاهده مى کنیم که درهاى روزى از هر سو به روى آنها گشوده است !.

۸۴۱۶۵۰۳۰۴۵ شنبه 13 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:12 ب.ظ

۸۴۱۶۵۰۳۰۴۵
آیا خداوند به آنچه در سینه هاى جهانیان است آگاه تر نیست ؟ این جمله سوالی تاکید می کند که براستی تنها خداوند است که از اعماق قلب انسانها با خبر است .

(دانشکده علوم تربیتی)۸۲۱۲۲۵۳۳۳۵ یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 04:26 ب.ظ

آیا انسانها فکر میکنند که خدا به فکر ونیت آنها آگاه نیست؟
پاسخ:پرورردگارا اگر تو به اسرار دل ما آگاه نبودیُُُُُُُ.کنار رفتن پردهها ی حجاب در قیامت دیگر معنایی نداشت.

فاطمه تقی پناهی-علوم تربیتی چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:47 ق.ظ

خدایا!
اینجا هم مچم را گرفتی

وقتی که خودم می دانستم
چرا دارم این کار را انجام می دهم
و طوری وانمود می کردم
که انگار هدف و نیت من خیلی بالاتر است
و این عمل من نشان دهنده عمق ایمان و خوبی من است.

که بلند صدایم کردی و گفتی
بیا اینجا کارت دارم
مگر تو نمی دانی که من می دانم
در عمق وجود تو چه نهفته است.

شاید این آدمای دورو برت نفهمن
اما من که می دونم!!!

پس حواست رو جمع کن

محمد ساجدی چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:04 ب.ظ

با سلام
علم خدا کامل و قطعی و یقین است .
جدا از شان نزول آیه که ممکن است در خصوص عده ای منافق باشد که در سختی ها پا را پس میکشند ، شاید تعبیر آیه که به همه انسانها و در همه زمانها میباشد ، این است که حواستان جمع باشد که خدا واقعیت دلهای شمارا درنظر میگیرد و نه اقوال شمارا .
ما درون را بنگریم و حال را نی برون را بنگریم و قال را
زمانی که سختی ها رو کند معلوم خواهد شد که دینداران چقدر اندکند ( امام حسین ع)
نکته قابل توجه دیگر اینکه در برخی آیات که کلمه فلیعلمن ا... دارد به معنی این نیست که خدا خواهد دانست بلکه شاید به معنی این باشد که خدا آنرا معلوم خواهد کرد . مانند کلمه (( بعدا معلوم خواهد شد ))

پوریا ابری ۸۳۱۲۲۲۰۰۶۹ چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 06:27 ب.ظ

آیا خدا از هرکس بر دلهای خلایق دانا تر نیست (این سوال از کسانی پرسیده می شود که در هنگام سختی ای که از طرف دیگران به آنها میرسد انرا فتنه و عذاب الهی می دانند و اگر کمکی از طرف انان دریافت کنند خود را مدیون آنها میدانند و نه خدا)

وحیده حاجی محمدی پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:17 ق.ظ

آیا خدا به آنچه در دلهای جهانیان است داناتر نیست ؟

مهدی کوهستانی - علوم پایه پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:37 ق.ظ

ترجمه :
آیا خداوند به آنچه در سینه هاى جهانیان است آگاه تر نیست ؟

پاسخ فطرت من :
من اقرار دارم که تو بر هر چیزی اگاهی ونمی توان چیزی را (فکر- خیال- نیت –عمل) از تو مخفی کرد در قران به پیامبرت گفتی که از چشمهای خائن وان چه در سینه ها می گذرد آگاهی .اصلا جایی برا ی فرار از حکومت تو وجود ندارد لا یمکن الفرار من حکومتک

غلامحسین وطن خواه پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:46 ق.ظ

ترجمه فارسى
-------------------------------------------------------------
آیا خداوند به آنچه در سینه‏هاى جهانیان است آگاه‏تر نیست؟! تفسیر نمونه
-------------------------------------------------------------
آیا اینها گمان مى کنند خدا از اعماق قلبشان با خبر نیست ؟ ((آیا خداوند به آنچه در سینه هاى مردم جهان است از همه آگاهتر نمى باشد))؟ (اولیس الله باعلم بما فى صدور العالمین ).
تعبیر به ((آمنا)) (ایمان آورده ایم ) به صورت صیغه جمع در حالى که جمله بعد به صورت صیغه مفرد است شاید از این نظر باشد که این گروه منافقان مى خواهندخودشان را در صف جمعیت مؤ منان جا بزنند، لذا ((آمنا)) مى گویند یعنى همچون سائر مردم ایمان آورده ایم . تعبیر به اوذى فى الله به معنى ((اوذى فى سبیل الله )) است ، یعنى آنها در راه خدا و ایمان گاهى مورد آزار دشمن قرار مى گیرند. جالب اینکه از مجازات الهى تعبیر به ((عذاب )) مى کند، و از آزارهاى مردم تعبیر به ((فتنه ))، اشاره به اینکه آزارهاى مردم در حقیقت عذاب نیست ، بلکه آزمایش است و وسیله تکامل براى انسان ، و به این ترتیب به آنها تعلیم مى دهد که این دو را با هم مقایسه نکنند، و با این بهانه که مخالفان آنها را آزار و شکنجه مى کنند دست از ایمان خود بر ندارند که این جزئى از برنامه کلى امتحان در این دنیا است .
در اینجا یک سؤ ال پیش مى آید که خداوند در مکه کدام پیروزى نصیب مسلمانان کرده بود که منافقین خود را در آن سهیم بدانند؟.
در پاسخ مى گوئیم : جمله فوق به صورت ((شرطیه )) است ، و مى دانیم جمله شرطیه دلیل بر وجود شرط نیست ، بلکه مفهومش این است که اگر در آینده پیروزیهائى نصیب شما شود این منافقان سست ایمان خود را در آن شریک مى دادند.
اضافه بر این در مکه نیز مسلمانان پیروزیهائى در برابر دشمنان کسب کردند، هر چند پیروزى نظامى نبود، بلکه پیروزى در تبلیغات و نفوذ افکار عمومى و پیشرفت اسلام در میان قشرهاى مردم بود.
از همه اینها گذشته تعبیر به اذیت و آزار مؤ منان مناسب با محیط مکه است و گرنه در محیط مدینه کمتر چنین چیزى اتفاق مى افتاد.ضمنا این نکته نیز روشن شد که منافق تنها به کسانى نمى گویند که در باطن ابدا ایمان ندارند و اظهار ایمان مى کنند بلکه افراد سست ایمانى که در تحت فشار این و آن به زودى عقیده خود را عوض مى کنند جزء منافقان محسوب
مى شوند، و آیه مورد بحث ظاهرا از اینگونه منافقان سخن مى گوید، و تصریح مى کند که خدا از نیات آنها آگاه است .

تفسیر المیزان
-------------------------------------------------------------
وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ ءَامَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِى فى اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ کَعَذَابِ اللَّهِ ...
افرادى که ایمان عاریتى دارند، از آنجایى که ایمانشان مقید به عافیت و سلامتى ، و تا حد ضرر و اذیت ندیدن از آن است ، لذا قرآن کریم ایمانشان را به طور مطلق ایمان نخواند، و نفرمود: ((و من الناس من یومن بالله - بعضى از مردمند که به خدا ایمان مى آورند(( بلکه فرمود: بعضى از مردمند که مى گویند ایمان آوردیم پس آیه مورد بحث به وجهى شبیه به آیه شریفه ((و من الناس من یعبد الله على حرف ، فان اصابه خیر اطمان به ، و ان اصابته فتنه انقلب على وجهه) است
((فاذا اوذى فى الله (( - یعنى و چون به جرم اینکه به خدا ایمان آورده اذیت ببیند،
چون - به طورى که گفته اند - کلمه (فى ) براى سببیت است ، و در همین کلمه عنایت لطیفى از نظر لفظ هست ، که خداى تعالى را - یعنى ایمان به خدا را - ظرف براى اذیت دادن کفار و اذیت دیدن مؤ منین قرار داده ، تا بفهماند که این اذیت منتسب و مستند به خداى تعالى است ، آن طور که مظروف منسوب به ظرف است ، و این لطیفه هم با سببیت مى سازد، و هم با غرضیت ، نظیر این تعبیر در آیه (یا حسرتا على ما فرطت فى جنب الله ( و نیز در آیه (و الذین جاهدوا فینا) آمده است
بعضى از مفسرین گفته اند: معناى (ایذاء) در خدا این است که : ایذاء در راه خدا باشد گویا خواسته اند بگویند مضافى در کلام بوده و حذف شده ، و آن کلمه (سبیل ) است
لیکن باید دانست که عنایت کلامى مختلف است ، ایذاء در خدا جایى گفته مى شود که علت آن ایذاء تنها و تنها ایمان به خدا باشد، تا دیگر نگویند ((ربنا الله ((، و ایذاء در راه خدا در جایى گفته مى شود که علت اذیت طى کردن راه دین باشد، همچنان که همین عنایت در آیه ((فالذین هاجروا و اخرجوا من دیارهم و اوذوا فى سبیلى (( به کار رفته است
شاهد بر اختلاف این دو عنایت و این دو اعتبار، آیه آخر همین سوره است که مى فرماید: (و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا)، که جهاد در راه خدا را، طریقه پیدا کردن سبل خود خوانده ، و اگر هر دو به یک معنا بود، دیگر این آیه معناى صحیحى نداشت
(جعل فتنه الناس کعذاب الله ) - یعنى ایمان آن قدر در نظرش خوار شده که حکم عقل را بر اینکه از آزار و اذیت باید دورى جست ، درباره اذیت مردم و عذاب خدا به یک اندازه مى پندارد، و به همین جهت وقتى ایمانش باعث آزار دیدنش شد، با خود مى گوید: هیچ عقلى به من نگفته که تو خودت را به خاطر ایمان به خدا به زحمت و عذاب بیفکنى ، آنگاه از ایمان چشم مى پوشد، و به شرک مى گراید، تا مبادا مردم اذیتش کنندو حال آنکه این پندار بسیار غلط است ، براى اینکه عذاب و شکنجه اى که کفار به او بدهند اندک و تمام شدنى است ، بالاخره روزى از شر آنان خلاص مى شود، و لو اینکه زیرشکنجه شان بمیرد، چون همینکه مرد دیگر شکنجه اى نمى بیند، به خلاف عذاب خدا که هم عظیم است ، و هم ابدى است ، و هلاکت دائمى در پى دارد

نظر شخصی
خدایا تو از درونم آگاهی ولی با این وجود مرا رسوا نکردی ، کاش همه مخلوقاتت این خصلت زیبای تو را در وجود خود تمرین می کردند.
کاش آسمان نیز حرف کویر را می فهمید و اشک خود را نثار گونه های خشک او می کرد کاش دل ها آنقدر خالص بودند که دعا ها قبل از پایین آمدن دست ها مستجاب می شدند .
کاش مهتاب با کوچه های تاریک شب آشنا تر بود کاش بهار انقدر مهربان بود که باغ را به دست خزان نمی سپرد.
کاش در قاموس قصه ها شکوه لبخند در معنی داغ اشک گم نمی شد .کاش مرگ، معنی عاطفه را می فهمید .
پروردگارا!کاش می شد در محراب زندگی که سجاده ی یادت را در آسمان نیلی آن گشوده ام با تمام وجود تو را دریابم .
کاش همه مهربان بودند ، مثل تو.

۸۵۲۲۲۵۳۰۱۸ پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:16 ق.ظ

ترجمه :
آیا خداوند به آنچه در سینه هاى جهانیان است آگاه تر نیست ؟

حرف دل :
من اقرار دارم که تو بر هر چیزی اگاهی ونمی توان چیزی را (فکر- خیال- نیت –عمل) از تو مخفی کرد در قران به پیامبرت گفتی که از چشمهای خائن وان چه در سینه ها می گذرد آگاهی .اصلا جایی برا ی فرار از حکومت تو وجود ندارد لا یمکن الفرار من حکومتک

لاله صفایی دانشکده علوم حدیث پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:53 ب.ظ

6-اولیس الله باعلم بما فی صدور العالمین ؟

آیا خداوند دانای راز دل عالمیان نیست ؟؟
چرا خدا جونم چرا .
چه طور نباشه ؟؟؟ چطور نباشه ؟؟؟
خدایا تویی که درد دل منو میدونی
تویی که وقتی صدات میکنم جوابمو میدی
تویی که وقتی فکرتو میکنم به فکرمی
تویی که وقتی دلم تنگه تو آرومش میکنی
چطور ممکنه ندونی توی دلم چی میگذره ؟؟
درحالیکه هر وقت خواسته ای داشتم
زود براوردش کردی.
خدایا من چطور چیزی رو از تو پنهون کنم ؟؟؟
تویی که قلب منو خونه خودت میدونی.
تویی که خودت گفتی از رگ گردنم به من نزدیک تری .
تو همیشه با منی .
از راز دلم تو بهتر از هر کس با خبری.

فاطمه حسین زاده پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:06 ب.ظ

راز های جان و دل ما بر تو ای معشوق ابدی پنهان نیست .
به جز راز با تو بودن در قلب ما هیچ چیز نباشد و به جز آرزوی با تو زیستن در قلب ما هیچ رازی نباشد . ای آشنای بخشنده به جز شوق بر تو پیوستن نیز در دل هیچ پوشیده سخنی نمی خواهیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد